مسعود فراستی درباره شیشلیک محمدحسین مهدویان عقیده دارد که این فیلم یک بار دیگر حرف او را که از همان اول گفته بود مهدویان از سینما هیچ نمیفهمد، اثبات میکند!
پولاد امین، شهروند آنلاین: محمدحسین مهدویان در تمام این سالها یکی از چهرههای محبوب رسانهها بوده است. فیلمساز پرکاری که حتی ضعیفترین فیلمهایش نیز پرداخت رسانهای گستردهای داشته و در فضای سینمای ایران موجساز بودهاند. «شیشلیک» اما از این نظر تفاوت آشکاری با بقیه کارنامه محمدحسین مهدویان دارد -و برای اولینبار مهدویان را در معرض قضاوتهای تند و تیزی قرار داده، بدون اینکه ارتش هوادارانش مانند همیشه توان دفاع از او را در مقابل انتقادات و اعتراضات داشته باشند.
درباره شیشلیک
«شیشلیک» با فیلمنامه امیرمهدی ژوله و کارگردانی محمدحسین مهدویان میکوشد یک کمدی سیاه درباره مردم شهرکی بیمکان باشد. جامعهای که با شرایط خاصی که از سوی رئیس کارخانهای که مردم آن شهرک برایش کار میکنند، تعیین شده است، اداره میشود. اما سرپیچی یکی از اهالی از قوانین مسلط بر جامعه زمینهساز طغیان بقیه نیز میشود. داستانی ظاهرا نمادین و البته به همان اندازه تعمیمپذیر که قصد دارد از این ویژگی برای جدیتر قلمدادکردن خود استفاده کند. در واقع از ظاهر فیلم آشکار است که مهدویان با نمایش این شهرک فکر میکرده میتواند از سوی نگاهها و جناحهای مختلف مورد ستایش قرار گیرد. اما مشکل این است که اولین تجربه کمدی محمدحسین مهدویان به جز این ویژگی نه چندان منحصربهفرد تعمیمپذیری ویژگی دیگری ندارد و همین هم باعث شده از هر سو و از سوی افراد و منتقدانی با هر زاویه نگرشی به موضوع مورد انتقاد و حمله قرار گیرد.
دو سر طلا
اینها همه یعنی؛ کسانی که نگاه فرمالیستی و هنری به سینما دارند، «شیشلیک» را چیزی جز یک فیلم شلخته و آشفته و بد آب و رنگ نمیبینند -و همین هم موجب میشود مواضع منفی درباره فیلم اتخاذ کنند. رسانهها و منتقدان دولتی نیز فیلم را چیزی جز هجمه و تخریب دولت و دستاوردهایش نمیبینند و بنابراین جز هجوم به مهدویان و فیلمش راهی ندارند. منتقدان رسانههای نزدیک به طیفی که قائل به «خودی و ناخودی» و «نظام و ضد نظام» هستند نیز «شیشلیک» را نشان لغزش مهدویان به سمت مقابل دانسته و برای همین هم تیغ تیز نقدشان را به سوی فیلم نشانه میروند و البته جایگاه محمدحسین مهدویان در نگاه اپوزیسیون و روشنفکران نیز از همان ابتدا مشخص بوده و طبیعی است فیلم او هیچگاه نمیتواند محبوب این طیف واقع شود.
این در حالی است که مهدویان آشکارا (با توجه به فیلمی که ارایه کرده) فکر میکرده نگاه کنایهآمیز فیلمش باعث موفقیتش خواهد شد و میپنداشت که مثلا رسانههای حکومتی فیلم را به خاطر کاریکاتوری که از گروههایی مانند مجاهدین و پادگان اشرفشان ارایه داده، ستایش خواهند کرد، رسانههای تندرو ضد دولت آن را کنایه و انتقادی آشکار به دولت حسن روحانی خواهند دید و البته فیلم خواهد توانست برای مهدویان آبرو و اعتباری در میان اپوزیسیون نیز رقم بزند. اما «خود غلط بود آنچه میپنداشتیم»!
همه علیه شیشلیک!
«شیشلیک» را در دو روزی که از اولین نمایشش میگذرد، همه کوبیدهاند. از صداوسیما و روزنامه کیهان تا منتقدان مربوط به سینمای روشنفکری. از منتقد کیهان که آن را «فیلمی مغایر با سلوک و مسیر قبلی فیلمسازی مهدویان» نامیده و نوشته که «شیشلیک یک فاجعه در کارگردانی است. فیلمی مملو از پلانهای بیسروته و بیهویت که زور میزند خودش را پشت مشتی بیانیه و فحش سیاسی پنهان کند»؛ تا یکی از منتقدان صاحبنام سینمای روشنفکری که نوشته «شیشلیک مهدویان کاندیدای مهمی است برای بدترین فیلم تاریخ سینمای ایران. واقعا نمیدانم همه آدمهایی که درگیر این پروژه بودهاند (و البته هیأت داوران که آن را به چهل فیلم دیگر برتری دادهاند) با خود چه فکر کردهاند. یک هذیان مطلق با موضوع فقر که فقط شاید محسن مخملباف میتوانست اینقدر توهم نبوغ داشته باشد که به فکر ساختنش بیفتد.»
ضد انسان
تندترین نظرات درباره «شیشلیک» را اما تاکنون از مسعود فراستی شنیدهایم. منتقدی که به بهانه «شیشلیک» محمدحسین مهدویان را فیلمسازی نامیده که «از همان اول چیزی از سینما نمیفهمید و ادا درمیآورد». مسعود فراستی «شیشلیک» را «یک فیلم توهینآمیز» میداند که «فقط ضد کارگر و کار نیست بلکه ضد انسان است و از وضع موجود و لمپن بورژواها و دلالان طرفداری میکند.»
فراستی ضمن تأکید بر اینکه «کسانی که به این فیلم میخندند باید فکری برای خودشان کنند چون وضعشان خیلی خراب است» میگوید: «فقط شکمسیران میتوانند به این فیلم بخندند، شکمسیرانی که با پول دلالی و کثیف میتوانند سرپا باشند.»
منتقد برنامه هفت در ادامه گفت: «من از همان فیلم اول مهدویان، گفتم این جوان سینما را بلد نیست و ادا در میآورد؛ مطلقا نه دنیایی دارد نه تعهدی به سوژههایی که انتخاب میکند. تعهد یعنی اینکه کارگردان با سوژه مد نظر در فیلم، مسأله داشته باشد.»
گریه برای مهدویان
محمدتقی فهیم نیز درباره مهدویان و فیلمش گفت: «تا جایی میتوان یک فیلمساز را تحمل کرد که بگوییم در حال بروز خودش است. اگر اولین فیلم یک کارگردان خوب باشد، میتوان آن را تصادفی تلقی کرد و اگر دومی و سومی خوب شود، فیلمساز راهش را پیدا کرده اما ما باز هم در فیلم دومی و سومی مهدویان در حال تحمل او بودیم. پله سقوط مهدویان در «لاتاری» است اما من امشب برایش گریه کردم؛ چون برای فیلمسازی که کارش تمام شده است و از این به بعد فقط زندگی میکند، فیلم خواهد ساخت تا زندگی کند مگر اینکه اتفاق دیگری برایش بیفتد. اما چه فیلمی میسازد!؟ اگر سرمایهداری جهان پای برخی فیلمها میایستد چون برای نجات خودش است. بنابراین از جایی برای مهدویان گریهام میگیرد که در دامی افتاده که به نفع جریانی کار میکند که قرار است از این طریق پول به جیب بزنند و آن وقت فیلم گرسنگی برای ما میسازد!»