کرونا سرنوشت نظام آموزشی ایران را گره زد به آموزش مجازی. آموزش مجازی؛ دنیای یکه کرونا ناخواسته نظام آموزشی ایران را به میان آن پرت کرد. آموزشی که از سالهای پیش قرار بود وارد سیستم آموزشی شود اما همیشه با اماواگرهایی همراه بود تا اینکه کرونا کار را یکسره کرد. در میانه جنگ کرونا و بر پا بودن نظام آموزشی و به تعطیلی نرفتن آن شاد میانداری کرد؛ ابزاری که هنوز با وجود گذشت ماهها هنوز با ایراداتش دست به گریبان است. آموزش مجازی شد، بیآنکه ابزارها و بسترهایش مهیا شود. ابزارهایی که گویی در بیشتر این سالها در کلاسهای درس و مدارس غایب بودند تا دانشآموزان تمرکزشان را روی حفظیات و زدن تست مدارس تیزهوشان و… بگذارند و از مهارتهای اجتماعی، هوش هیجانی و … غافل شوند. هر چند حالا با این غیبت طولانی ابزار باید به این مسأله اندیشید که بعد از این صنایع آموزشی چه جایگاهی باید در نظام آموزشی داشته باشند. در این خصوص پای صحبتهای محمدتقی سبزواری، کارشناس آموزشی نشستهایم که در ادامه میخوانید.
صنایع آموزشی چه نقشی میتوانند در ارتقای کیفیت آموزشی داشته باشند؟
شیوع کرونا باعث شده آموزشوپرورش متوجه شود، میشود از ابزارهای دیگر هم برای ارایه محتوا آموزشی استفاده کرد؛ ابزار، صنایع و تکنولوژی که مناسبتر و ارزانتر تمام میشود و هزینهاش بهمراتب پایینتر از تدریس حضوری است ولی این را باید در نظر گرفت هیچوقت، هیچ نرمافزار و اپلیکیشنی جای معلم را نمیتواند بگیرد؛ هر چند جایگزین مناسبی هم برای محیط کلاس نیستند. در کلاس درس، دانشآموزان با هم و معلمان تعامل دارند؛ تعاملی که باعث ارتقا هوش هیجانی، تعاملات اجتماعی است در حالی که در آموزش مجازی یا نرمافزارهای آفلاین وجود ندارد. درواقع در این فضاها هوش هیجانی جایی برای ارتقا نخواهند داشت. اما از نظر اقتصادی در صورتی که به خوبی بتوان از آن استفاده کرد در برخی دروس مفیدفایده هستند.
ما خواسته یا ناخواسته وارد فضای مجازی شدیم؛ در حقیقت کرونا باعث شد نظام آموزشی پرت شود میان دنیای آموزش مجازی. قبل از کرونا ابزارها چه جایگاهی در نظام آموزشی داشتند و حالا با وجود همهگیری کرونا این ابزارها ارتقا را تجربه کردهاند یا خیر؟
متأسفانه آموزشوپرورش ما به جای عملگرابودن حافظهمحور است؛ یعنی به جای اندیشیدن به ارتقای تفکر بیشتر حافظهمحور عمل میکند و محفوظات را قوی میکند. نگاهی به پروسه تحصیل دانشآموزان از همان دوره ابتدایی تا ورود به دانشگاه نشان میدهد که دانشآموزان به جای عادتکردن به تفکر و آموختن اندیشیدن، تمرکزشان را روی محفوظات است. به این معنا که دانشآموزان به جای کسب مهارت یادگیری و یاددهی دائم به فکر گذراندن مقاطع مختلف هستند.
نظام آموزشی حافظهمحور چه دانشآموزانی را تربیت میکند؟
در چنین نظام آموزشی گذراندن یکسری آزمونها دغدغه دانشآموزان است تا بهظاهر به مدارس بهتری ورود پیدا کنند و مقطع تحصیلی جدید را پشت سر بگذارند. در این میان دانشآموزانی که از بهره هوشی مورد نیاز بیبهره هستند با فشار کلاسهای خصوصی و با کتابهای مافیایی تلاش میکنند از این آزمونها عقب نمانند؛ پروسهای که تنها باعث سرخوردگی و استرس بیشتر این دانشآموزان میشود. دانشآموزانی که تعدادشان کم نیست و اغلب در مدارس تیزهوشان سرخورده میشوند چون با مشقت آزمونها را پشت سر میگذارند و زمان ورود متوجه میشوند کشش دروسی که در این مدارس تدریس میشوند را ندارند.
و اما ایراد نظام آموزشی در این عرصه؟
نگاهی گذرا به دوران تحصیل در نظام آموزشی نشان میدهد از دوره ابتدایی تا متوسطه و تا آخر آموزش برمبنای محفوظات بنا شده است در حالی که نظام آموزشی باید به کمک ابزارها، وسایل کمکآموزشی، تفکر ، لمس و حسکردن و پذیرش واقعیت را به دانشآموزان بیاموزد. قطعا نظام آموزشی که از ابزار بهره میبرد در آینده افراد خلاق و کارآفرین تربیت میکند. کمکنگرفتن از این ابزار نقطه ضعف آموزشوپرورش ماست.
تفکر بیتوجهبودن به ابزار و صنایع آموزشی را تنها باید در نظام آموزشی جستوجو کرد؟
با قاطعیت میتوان گفت این تفکر عمومیت دارد. بسیاری از مدیران از سطح وزارت تا مدیران خرد در ادارات همگی بر اهمیت ابزار و صنایع واقف هستند اما متأسفانه تا کنون اقدامی در این عرصه صورت نگرفته است. تفکری که اجراییشدنش میتواند به معلمان گوشزد کند که به جای دنبالکردن تستهای تیزهوشان و… از صنایع آموزشی بهره ببرند.
دلیل محبوبنبودن ابزارها و کمکآموزشیها را در کجا باید جستوجو کرد؟
گرانبودن ابزار و وسایل آموزشی را میتوان یکی از دلایل بهرهنبردن از ابزارهای آموزشی عنوان کرد. هر چند نبود فرهنگ استفاده از این ابزار را هم نمیتوان از نظر دور داشت. در برخی مناطق جنوب شهر یا روستاها بضاعت مالی برای استفاده از ابزارها وجود ندارد هر چند در این مناطق سرانه دانشآموزان هم پایین است.در حالی که در بسیاری از مدارس شهری بضاعت و توان مالی به دلیل گرفتن شهریه مهیاست اما متأسفانه هنوز فرهنگ آن جا نیفتاده است.
نظام آموزش ابزارها و صنایع آموزشی را به خود نمیبیند و این در حالی است که نقصهایی هم به تولید محتوا میتوان وارد کرد. ابزارها و صنایع آموزشی چه میزان در ترغیب دانشآموزان برای آموختن میتوانند ایفای نقش کنند؟
دانشآموزان دورههای گذشته خاطرات بهتر و خوشتری از دوران دانشآموزیشان دارند. مشکلی که در محتوای آموزشی داریم، مشکلی جدی است. متأسفانه محتواها و روشهای تربیتی که در خانه، خانواده و جامعه به دانشآموزان ارایه میشود با آنچه در کتب درسی و مدارس وجود دارد تفاوتی 180درجهای دارد؛ بحث تربیت و آموزش از هم جدا نیستند. بهشخصه این دو را یکی میدانم؛ البته گاهی ممکن است این آموزش در علومتجربی باشد و زمانی در علومانسانی. این متفاوتبودن محتوا باعث شده ما با یک جمعیت و جامعه –دانشآموزان و جمعیتی که وارد اجتماع شده و دیگر از جمعیت دانشآموزی جدا شدهاند– بیهویت روبهرو باشیم.
آیا ایرادی به ابزارها و صنایع آموزشی وارد است؟
تنها ایرادی که میتوان گرفت، گرانبودن برخی اقلام صنایع آموزشی است؛ ایرادی که باید بهگونهای رفع شود. از نظر تربیتی و آموزشی نمیتوان ایرادی به ابزار آموزشی گرفت؛ هر چند این ابزار در همه دروس کاربرد ندارند و همین نکته را هم شاید بتوان جزو ایرادات آن دانست، مانند بیشتر دروس انسانی.
نظام آموزشی فضای مجازی را قبول کرده آموزشی که به نظر میرسد در پساکرونا هم در نظام آموزشی به کارش ادامه بدهد. در چنین شرایطی تولید محتوای آموزشی باید به چه سمت و سویی برود تا تأثیرگذاری بیشتری بر کیفیت آموزشی داشته باشد؟
تحقیقی روی روش آموزش فنیوحرفهای کشور مالزی داشتم. تحقیق که نشان داد درس دینی، درس اخلاق و بسیاری از دروس انسانی در آنها جایی نداشتند، البته در مقابل دورههایی با اهداف آموزشی، وطنپرستی، دیانت، تعهد، مسئولیت اجتماعی و… میان دروس به چشم میخوردند. ما اگر بخواهیم در بحث تولید محتوا قوی ظاهر شویم، به طوری که تولید محتوای علمی و هدفمند داشته باشیم راهی نداریم جز اینکه از اندیشمندان، علما و روانشناسان برای تولید محتوا استفاده کنیم تا در آینده دانشآموزانی با مسئولیت اجتماعی بالا، قانمونمند، اخلاقمدار و … داشته باشیم.