سیاست سقف آرزوها

شهرام شهیدی

یکم.

نمی‌دانم آیا سقف آرزوهای ما کوچک است؟ چون تقریبا هرآرزویی داشتیم تندوتند برآورده می‌شود. دلمان می‌خواست ترامپ رأی نیاورد و دیگر رئیس‌جمهوری آمریکا نشود که خب همین اتفاق افتاد. دلمان می‌خواست روزی بتوانیم در یک خانه میلیاردی زندگی کنیم. خب الان در هر نقطه از کشور 40 متر آلونک هم که داشته باشی آرزویت برآورده شده و خانه‌ات بالای یک‌میلیارد تومان است. آرزو کردیم ماشین‌مان خیلی بیارزد. الان پیکان مدل 60 هم داشته باشی دیگر قیمتش سر به فلک می‌گذارد.

پس احتمالا سقف آرزوهای ما کوچک بوده که همه‌اش برآورده شده اما جوری که خوش‌مان که نمی‌آید هیچ، از یادآوری‌اش دردمان هم می‌گیرد.

دوم.

حالا که از سقف آرزوها گفتم دیدم یک موضوعی هم هست که نمی‌توانم با هیچ آرزو و امیدی هضمش کنم. یارانه‌ام که واریز شد کارت بانکی‌ام را دادم به عمو سبزی‌فروش، سبزی کم‌فروش، یک چیزی هم گذاشتم روی موجودی بانکی‌ام تا بتوانم یک کیلو موز بخرم. زیبا نیست؟ این دیگر از آن چیزها است که اگر سقف آرزویمان بلند هم بود هنگ می‌کرد.

 

سوم.

حرف از آرزو شد یادم آمد برخی آرزوها مشروط است. برخی از آرزوها منت‌گذار است. روزهایی که حال علی انصاریان رو به وخامت گذاشته و همه جا صحبت از این بازیکن بود، در سایت‌ها با پدیده عجیبی مواجه بودیم.

درحالی که مردم پیام می‌گذاشتند و برای این بازیکن سابق پرسپولیس آرزوی سلامتی می‌کردند عده‌ای هم پیام می‌گذاشتند و می‌نوشتند با اینکه هوادار استقلال هستم اما برای انصاریان آرزوی سلامتی دارم. البته این پدیده جدید نیست. طرفداران تیم قرمز هم با اینکه پرسپولیسی بودند برای سلامتی ناصر حجازی دعا می‌کردند.

این « با اینکه »‌ها عجیب نیست؟

چهارم.

نمی‌شود ما حرف از آرزو بزنیم و یاد سیاست نیفتیم. می‌گویند یک خانم متشخصی از همسر دیپلماتش پرسید « سیاست چیه؟»

مرد هم جواب داد « قبل از ازدواج آرزوهایی داشتی و قرار بود من برآورده‌شان کنم. بعد از ازدواج‌مان چه کردم؟»

زن با مظلومیت جواب داد « هیچی!»

مرد گفت:     «سیاست هم همین است. برآورده نکردن آرزوهای دیگران!»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.