«زینب» دست‌های نداشته «عباس» است

چند روایت از زندگی معلم آبادانی که یک دانش‌آموز ویژه دارد

«زینب اولی» نام معلم جوان و باانگیزه روستای نهرعوج البوحیه در بخش اروندکنار استان خوزستان است. این روزها قصه آموزگاری او به یکی از شاگردان خاص و باهوشش به نام «عباس» دهان‌به‌دهان می‌چرخد. خانم معلم برای اینکه عباس -که از ناحیه هر دو دست به صورت مادرزاد معلول است و فقط تا آرنج را دارد- به کلاس درس و بچه‌های هم‌سن‌وسالش برسد، در ساعات خارج از بازه زمانی آموزش در مدرسه و حتی روزهای تعطیل همراه او به مدرسه می‌رود و عباس را در درس‌هایش کمک می‌کند. این روایتی است از علاقه یک معلم به هنر آموختن.

اهل روستای نهرعوج البوحیه است؛ همان روستایی که 31‌سال پیش در آن متولد شد و قد کشید. زینب، امروز معلم مدرسه 15 خرداد است، مدرسه‌ای که خودش برای اولین بار خواندن و نوشتن را پشت میز و نیمکت‌هایش آموخت: «مدرسه ما در روستا، ساختمانی بدون دیوار و حصار مشخص بود. سال‌های‌سال حتی فنسی هم دوروبرش وجود نداشت. بعد از چند‌سال محدوده مدرسه فنس‌کشی شد اما دیوارهای مدرسه، تازه یک هفته است که سایه خود را بر زمین خاکی حیاط مدرسه انداخته است.»

خودش در شرایط سخت درس خوانده، در مدرسه‌ای با حداقل امکانات و تجهیزات: «همیشه دوست داشتم مدرسه ما هم مانند مدرسه‌های شهر از امکانات و وسایل کافی برخوردار باشد البته این فکر و آرزوهای دوران کودکی‌مان نبود، آن روزها به همین چهاردیواری و معلم‌های مهربانی که داشتیم دلخوش بودیم اما بعد که برای ادامه تحصیل به شهر رفتم تأمین امکانات و لوازم آموزشی کامل برای بچه‌های روستا شد، آرزویم.»

دوران ابتدایی را در همین مدرسه درس می‌خواند، اما برای ادامه تحصیل راهی اهواز می‌شود، آنجاست که با خود عهدوپیمان می‌بندد برای خدمت به روستا و آموزش بچه‌ها: «این منطقه دانش‌آموزان باهوش و مستعد زیادی دارد که لازم است فقط مورد حمایت قرار بگیرند. چند سالی را به‌عنوان معلم نهضت سوادآموزی در منطقه خدمت کردم و برای آموزش خانم‌های بی‌سواد به خانه تک‌تک آنها می‌رفتم. درست است آموزش نهضت بود اما برای من لذت بسیاری داشت. وقتی برای اولین‌بار در کلاس درس ابتدایی حاضر شدم و چشم‌های براق و پر از آرزوی بچه‌ها را مقابلم دیدم عزمم برای خدمت به منطقه بیشتر شد.»

 

تلاش برای ساختن فردای بچه‌ها

حالا 5 سالی از آن روز می‌گذرد. خانم معلم 31 ساله روستا هم معلم مدرسه است، هم هرجا لازم باشد برای حل مشکلات مدرسه پیشقدم می‌شود: «من در این منطقه سکونت دارم اما مدیر و معلمان دیگر از راه‌های دور می‌آیند بنابراین وظیفه خودم می‌دانم بخشی از امورات مدرسه را عهده‌دار شوم. چندوقت ساختمان مدرسه مناسب حضور بچه‌ها نبود به همین علت در کانکس مجاور مدرسه به بچه‌ها آموزش می‌دادیم. با پیگیری‌های صورت گرفته موفق شدیم دستی به سروگوش مدرسه بکشیم.»

زینب امسال یک‌سال تحصیلی متفاوت را تجربه کرده است؛ از کرونا و آموزش از راه دور که بگذریم حضور عباس به‌عنوان یک دانش‌آموز دارای معلولیت مادرزادی باعث شد تا خانم معلم در ساعات تعطیلی مدرسه هم دست از آموزش برندارد: «عباس 6 ساله است. او همراه خانواده در روستای نهرعوج البوصید زندگی می‌کند. دستان عباس فقط تا آرنج است همین مسأله باعث تفاوت ظاهری او با دانش‌آموزان دیگر شده اما از لحاظ هوش و استعداد و انگیزه برای یادگیری چیزی از بقیه کم ندارد.»

 

هر روز سراغ عباس می‌روم

مدرسه که تعطیل می‌شود تازه کلاس درس با حضور یک دانش‌آموز خاص به نام عباس جان می‌گیرد: «عباس عاشق مدرسه است. نیمی از‌ سال تحصیلی امسال به خاطر کرونا غیرحضوری بود اما عباس اصرار داشت با حضور در مدرسه در کنار معلم خودش درس را یاد بگیرد. وقتی شوق و انگیزه او را دیدم مخالفت نکردم و کلاسی ویژه او را دایر کردم. برای رفتن به مدرسه هم عباس را همراهی می‌کنم. روستای آنها با ما حدود نیم‌ساعت پیاده راه است به خاطر همین می‌روم به خانه‌شان تا حاضر شود. بعد که آماده شد مسیر خانه تا مدرسه را با هم پیاده طی می‌کنیم. او هم هر روز با جمله «خانم معلم دوستت دارم» مرا برای ادامه این کار تشویق می‌کند. در مسیر از آرزوهایش می‌گوید، از دنیایی که دلش می‌خواهد در آن فارغ از محدودیت‌ها زندگی کند. حال که برخی محدودیت‌های آموزشی در منطقه ما تمام شده، عباس هم علاوه بر حضور در مدرسه و کنار دوستان خارج از ساعت مدرسه در یک شیفت جداگانه مشغول تحصیل است تا از همکلاسی‌ها عقب نماند.»

عباس کوچولوی خانم معلم قبل از اینکه به مدرسه بیاید گهگاهی که دوست داشت نقاشی بکشد با کمک انگشتان پا این کار را می‌کرد اما حالا با تلاش خانم معلم او با آرنج‌های کوچکش قلم به دست می‌گیرد: «عباس دوست داشت مانند تمام همکلاسی‌های دیگرش با دست‌هایش کار کند. اوایل سخت بود اما من و او یک شعار داریم؛ کار نشد ندارد! عباس هر روز مشتاق‌تر از گذشته برای درس خواندن تلاش می‌کند و در کلاس‌های فوق‌العاده شرکت می‌کند و تمامی تکالیفش را انجام می‌دهد.»

درست است ما در روستا کودکی مانند عباس نداریم اما قرار نیست به خاطر این معلولیت، این کودک از زندگی که حقش است دور باشد. کودکان معلول زیادی مانند عباس در دنیا پله‌های رشدوترقی را با یک همراهی مناسب طی می‌کنند پس عباس هم می‌تواند. شاید رسالت بزرگ من هموار کردن راه عباس برای زندگی باشد.

 

امکانات آموزشی ویژه

آه حسرت باری می‌کشد و حرف‌هایش را ادامه می‌دهد: «حقیقت این است که عباس برای ادامه تحصیل در مدرسه نیازمند امکانات آموزشی ویژه است مثل میز و نیمکت ویژه‌ای که بتواند راحت روی آن بنشیند و مشق بنویسد. برای درس‌هایی که او باید پای تخته سیاه حاضر شود هم کار آسان نیست خیلی اوقات باید از چهارپایه استفاده کنیم. گاهی وقت‌ها هم خودم در آغوشش می‌گیرم تا بتواند روی تخته بنویسد.»

در کنار میز و نیمکت ویژه، عباس برای آموزش در روزهای کرونایی به یک تبلت نیاز داشت که به لطف اطلاع‌رسانی‌های خانم معلم تأمین شد: «عباس و خواهر محصل دیگرش این روزها به یک تبلت آموزشی نیاز داشتند تا در جریان امور مدرسه قرار بگیرند. خوشبختانه با پیگیری صورت گرفته هفته گذشته یکی از خیرین این تبلت را برای عباس تهیه کرد و او می‌تواند با کمک آرنج کوچکش از این امکانات بهره‌مند شود.»

آرزویی از ته قلب

این روزها تمام فکر خانم معلم، عباس است، پسر مهربان و پرنشاطی که به او درس زندگی می‌دهد. زینب می‌کوشد تا برای اینکه عباس آینده بهتری را تجربه کند شرایط جراحی دست او را فراهم کند: «یک روز یکی از بچه‌ها به عباس گفته بود خوش به‌حالت چون دست نداری لازم نیست مشق بنویسی. این حرف عباس را به‌شدت ناراحت کرده بود. به همین علت عزمش را جزم کرد تا بتواند با دست‌هایش بنویسد. یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای این روزهایم جراحی دست‌های عباس و فراهم شدن شرایطی است که او بتواند در آینده بدون دغدغه زندگی کند.»

کار کردن با عباس برای خانم معلم همراه با خستگی نیست. او می‌کوشد تا عباس قدم‌به‌قدم از هر مانعی رد شود: «درست است ما در روستا کودکی مانند عباس نداریم اما قرار نیست به خاطر این معلولیت، این کودک از زندگی که حقش است دور باشد. کودکان معلول زیادی مانند عباس در دنیا پله‌های رشدوترقی را با یک همراهی مناسب طی می‌کنند پس عباس هم می‌تواند. شاید رسالت بزرگ من هموار کردن راه عباس برای زندگی باشد.»

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.