جامعه امن و شرط اول امداد و نجات
امنیت حالت فراغت نسبی از تهدید یا حمله یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله را گویند. حالا میخواهد علل آن، بحرانهای سیاسی و اجتماعی و منطقهای باشد یا سیل، زلزله و بلایای طبیعی. امنیت ستودنی و مورد نیاز فرد و جامعه در هر برههای است. چه مطابق آنچه ریاست محترم جمهوری میگوید؛ یعنی «جامعه امن» به جای «جامعه امنیتی» یا آنچه ریاست جمعیت هلالاحمر میگوید؛ یعنی«شرط اول امدادونجات» امنیت است.
واقعیت این است که امنیت از درون انسان نشأت میگیرد و ارتباط زیادی با ایمان دارد. هرگاه آدمی بتواند با مدیریت عقل خویش تعادل لازم را بین قوای درونی خود مانند غضب، شهوت و… برقرار کند، انسان ایمنی است. انسانهای ایمن، جامعه ایمن و انسانهای ناایمن، جامعه ناایمن را تشکیل میدهند. (جامعهای که از کنترل خارج میشود و نمیتوان به هر وسیلهای تابآور و باثباتش کرد.) انسانهایی که آموزش دیده، تربیت شده و پرورش یافتهاند تا هم اخلاقی باشند و بمانند و هم بشود باورشان کرد. هر دوی موارد مورد خطاب قرار گرفته توسط ریاستجمهوری و ریاست هلال احمر، در روز گذشته انسانهایی از این دستاند. چه کارکنان وزارت اطلاعات که پاسداران حریم امن کشورند و سربازان گمنام امام زمان(عج) و چه امدادگران هلالاحمر و پرسنل ایثارگر نیروی انتظامی. ما در وجود تک تک آنان شاهد خصیصههایی هستیم که میتواند امنیت را در ابعاد مختلف برای این کشور به ارمغان بیاورد.
ارکان امنیت عبارتاند از: مرجع امنیت، تهدید امنیت، تولیدکننده امنیت، ابزار و روش تولید امنیت و بالاخره غایت امنیت. مهمترین رکن امنیت مرجع امنیت است. مرجع امنیت ناظر بر این سوال اساسی است که امنیت چه کسی؟ یا چه چیزی؟ و نکته اساسی نیز در همین سوال نهفته است. ما آمدهایم برای خدمت به مردم. غایت امنیت مردماند. بناست تمام این تلاشها برای این باشد که مردم فارغ از دغدغهها به زندگی خود برسند. مردم اگر نباشند، نهادهای خدماتی به چه کار میآیند و مردم اگر در مضیقه باشند، چه سود که نهادهایی از این دست داشته باشیم و به آنان ببالیم؛ مثل داشتن تکنولوژی است بیآنکه کاربردش را بدانیم.
اما موضوع امنیت مردم هم دو سویه دارد؛ گاه امنیت فردی از سوی دولتها مورد خدشه قرار میگیرد و گاه امنیت عمومی توسط شهروندان. در مورد نخست، نظارت بر دستگاههای اطلاعاتی و موضوع تفکیک قوا، این خطر را در کشور کاهش میدهد و حق حیات، آزادی (محل زندگی، اعتقادات، شغل)،حق تأمین نیازهای ضروری، حق مالکیت و حفظ کرامت انسانی که همان امنیت فردی است اغلب از طریق دولتها بهوجود میآید. اما سوی دیگر آن، یعنی امنیت عمومی که مشتمل بر جان، مال، آبرو و ناموس شهروندان به اعتبار شهروند بودنشان است، جز با پرورش شهروندان فرهیخته و آموزشدیده میسر نیست. اینجاست که رسانهها و نهادهای آموزشی و تشکلهای امدادی باید در زمینههای مختلف اطلاعات و آگاهی مورد نیاز شهروندان را در اختیار آنان قرار دهند. نمیشود که پلیس خوب داشت و مردم خوب نداشت. نمیتوان افراد را از هویت جمعی جامعه جدا کرد و برتر نشاند. جامعه ترکیبی از تمام افراد است که همه نیازمند تحرک و رشد و گذر از دورهای به دوره دیگرند.
شاید دربحرانهایی نظیر سیل و زلزله و … با کاستیهای فراوانی روبهرو بودهایم، اما تعامل گروههای دخیل در حل بحران و گسترش آموزشهایی که نیاز شهروندان را برطرف کند ازجمله مسائل قابل توجهی است که این روزها در هلالاحمر بهعنوان نهاد امدادی و داوطلبی با آن مواجه هستیم. موضوعی که میتواند علاوه بر امنیت فردی به امنیت اجتماعی در طول بحرانها و بلایای طبیعی منجر شود.