«هر جا جز سوریه»، آرزوی کودکان پناهنده سوری!

70درصد از کودکان سوری آینده مثبتی را برای خودشان پیش‌بینی می‌کنند

براساس گزارش جدید صندوق نجات کودکان، پس از 10 سال جنگ، اکثریت کودکان سوریه نمی‌توانند آینده‌ خودشان را در وطن خود تصور کنند. به طور متوسط، 86درصد از کودکان پناهنده سوری که در اردن، لبنان، ترکیه و هلند نظرسنجی شدند، گفتند که نمی‌خواهند به کشور خود برگردند.

از بین کودکان آواره در سوریه، از هر سه نفر یک نفر ترجیح می‌دهد در کشور دیگری زندگی کند. کودکانی که از خانه خود فرار کرده‌اند، برای به دست آوردن احساس امنیت با چالش‌های بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ از هر پنج کودک که صندوق نجات کودکان از آنها نظرسنجی کرده، حدود دو نفر گفتند که با تبعیض و نبود آموزش مواجه هستند. بسیاری هم احساس می‌کنند که در مورد آینده خود هیچ حرفی برای گفتن ندارند.

ده سال از اعتراضات سراسری و جنگ سوریه می‌گذرد که منجر به کشته‌شدن صدها هزار نفر، آواره‌شدن میلیون‌ها کودک و خانواده‌‎های آنها و نابودی اقتصاد و زیرساخت‌های سوریه شده است.

زندگی کودکان سوری از تمامی جنبه‌ها از هم پاشیده شده و آنها هیچ حسی از خانه واقعی خود ندارند.

در این نظرسنجی که صندوق نجات کودکان تحت عنوان (هرجا جز سوریه) انجام داده، با بیش از 1900 کودک آواره و مراقبان آنها در داخل و خارج سوریه مصاحبه شده که آمار زیر از آن دریافت شد:

  • فقط 3درصد از کودکان سوری در ترکیه، 9درصد در اردن و هلند و 29درصد در لبنان می‌خواهند به سوریه برگردند.
  • در همه کشورها، وقتی از کودکان درباره بزرگ‌ترین آرزوی‌شان پرسیده شد، 26درصد از آنها پایان جنگ در سوریه و بعد از آن هم 18درصد از کودکان آموزش را عنوان کردند.
  • 44درصد از کل کودکان مورد مطالعه در این نظرسنجی تبعیض را در محله یا مدرسه خود تجربه کرده بودند. در داخل کشور سوریه هم 58درصد گزارش کردند که مورد تبعیض قرار گرفته‌اند.
  • در همین نمونه ، 42درصد از پاسخ‌دهندگان مدرسه نمی‌رفتند و تنها 31درصد از آنها در لبنان و 49درصد، کمتر از نیمی از آنها در اردن به خدمات آموزشی دسترسی داشتند.

«لارا»ی هفت ساله، سه سال پیش مجبور به ترک شهر خود از ادلب شد. خانواده‌اش که چندین بار آواره شده بودند، در حال حاضر در اردوگاهی در ادلب زندگی می‌کنند. لارا می‌گوید: «بعد از 10 سال، آینده ما به جنگ تبدیل شد. زندگی ما در سوریه سخت است، خانه ما در روستایمان خراب شد و حالا در چادر زندگی می‌کنیم. من آرزو می‌کنم در هر کشوری غیر از سوریه زندگی کنم، جایی که امن باشد و مدرسه و اسباب‌بازی داشته باشد. اینجا امن نیست، صدای سگ‌ها مرا می‌ترساند و چادر هم امن نیست.»

از بین همه کودکانی که در این نظرسنجی شرکت کردند، آوارگان داخل سوریه کمترین احساس ارتباط با جوامع خود را داشتند. علی‌رغم اینکه در کشور خود هستند، بیشتر از همسالان خود در اردن یا لبنان گفتند که تبعیض را تجربه کرده‌اند.

حتی قبل از تأثیر شدید بحران اقتصادی کووید-19 ، 80درصد از مردم سوریه زیر خط فقر بین‌المللی زندگی می‌کردند. آمار اخیر نشان داده که 6.2 میلیون کودک این کشور بدون غذا مانده‌اند.

صندوق نجات کودکان می‌گوید: «سختی‌های کودکان سوری و خانواده‌های آنها در مرز این کشور تمام نشده است. طبق اعلام سازمان ملل متحد در لبنان که بحران اقتصادی، بی‌ثباتی سیاسی، شیوع کووید-19 و تأثیر انفجار سال گذشته در بیروت گریبان مردم را گرفته، از هر 10 خانواده پناهنده سوری 9 نفر در فقر شدید زندگی می‌کنند.»

«نادا»ی هفده ساله که در سوریه با معلولیتی متولد شد که بر سیستم عصبی او تأثیر گذاشت، در حال حاضر در اککار، شمال لبنان زندگی می‌کند. او می‌گوید: «آرزوی من این است که دکتر شوم، اما تحصیلاتی ندارم. هیچ امنیتی اینجا نیست. من حتی نمی‌توانم به مدرسه بروم. آرزویم این است که به مدرسه بروم و دقیقا مثل خواهر و برادرهایم باشم. من نمی‌خواهم به آنجا برگردم. نمی‌خواهم برگردم و دوباره در سوریه زندگی کنم. حتی نمی‌خواهم در لبنان بمانم. مهم نیست کجا می‌روم.»

در این نظرسنجی، کودکان بر اهمیت دسترسی به آموزش خوب و تأثیر عمیق آن در رفاه که دور از دسترس است، اشاره کردند.

در مقابل، در هلند، 70درصد از کودکان سوری آینده مثبتی را برای خودشان پیش‌بینی می‌کنند و همه کودکان از خدمات آموزشی بهره‌مند هستند. کسانی که می‌خواستند در هلند بمانند، بیش از هشت نفر در ده نفر، زبان، تحصیلات، فرصت‌های اقتصادی و «آزادی» را دلایل اصلی ماندن‌شان ذکر کردند.

جرمی استونر، مدیر منطقه‌ای صندوق نجات کودکان در خاورمیانه و اروپای شرقی می‌گوید: «چه در داخل سوریه و چه در خارج از سوریه، کودکان آسیب‌دیده از این درگیری هنوز در تلاشند که احساس کنند هر جا که هستند، آنجا خانه‌شان است. این جنگ ده ساله هزینه‌های زیادی بر کودکی جوانان سوریه متحمل کرده، اما جهان نباید اجازه دهد که آینده آنها نابود شود. درگیری طولانی مدت منجر به ترس و بدبینی کودکان شده تا فکر کنند نمی‌توانند در کشوری که در اثر جنگ به خطر افتاده، زندگی‌شان را از نو بسازند. کودکان باید احساس امنیت کنند. آنها باید احساس کنند که متعلق به همان‌جایی که در آن زندگی می‌کنند، هستند.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.