در میان گل نیلوفر و قرن

  1. برای ما دهه شصتی ها که با «خوشا به حالت ای روستایی» در افسون طبیعت شناور بودیم؛ یک بیت از مولانا تناقض بزرگی است: «دِه مرو، دِه مرد را احمق کند»! به روزگار جوانی وقتی در بحر عمیق مثنوی معنوی افتادم و به همین داستان شگفت انگیز تقابل مرد روستایی و شهری و این نتیجه گیری عجیب رسیدم، حکایت ماهی بیچاره ای را داشتم که قلاب در دهانش افتاده اما نه ماهیگیر او را از آب بیرون می کشد و نه قلاب از دهانش می افتد: چرا باید وطن در روستا، گور عقل باشد؟
  2. به شهر آمدم، چونان زن اِنگاس. آیینه ای به خاک دیدم و خود را در آن بیشتر شناختم. جهان ارتباطات بزرگتر شد و افسون »دانایی» سریع تر. «پرسه» تازه معنای خود را پیدا کرد. «انبوه خلق»، مفهوم ناشناس بودن را به من شناساند. مواجهه دائمی با چیزهای تازه، غافلگیر شدن را هویت بخشید. تغییر، یک اصل ثابت شد و «عقل» در هم آغوشی اذهان و اصطکاک سوژه ها از گور خویش برخاست. این طلوعی شگفت انگیز بود اما هرچه این خورشید بیشتر می تابید «سایه» ها بیشتر می شد، صدای فاصله ها بلندتر، «پرده» ها آویزان تر و «حجاب» ها محکم تر. اندکی بعد «کلمات» ذهن را به محاصره خویش در آوردند و «نام» ها، علیه معانی شوریدند. «حقیقت» در پشت سند آهنین »واسطه» ها گیر کرد، در لابه لای زندگی روزمره گم شد و صرفا آواز آن در این گنبد دوار بسیار پیچید. دیگر نمی شد در حرارت یک سیب دست شست و حتی در افسون گل سرخ شناور شد.
  3. عبدالحسین زرین کوب در جایی نقل کرده که حاکمی پیش از مرگ از مورخانِ دربار خویش تقاضا کرد تا تاریخ را برای او خلاصه کنند. آنها چنین کردند و کتاب ها نوشتند و وقتی به حاکم رسیدند که در بالین مرگ بود. او خواست که آنها همه آن تاریخ نوشته ها را در یک جمله برای او خلاصه کنند و مورخان چنین گفتند:«مردم به دنیا آمدند، زندگی کردند و مُردند». درباره قرن چهاردهم که حالا به سال پایانی اش رسیده ایم، هم می توان کتاب ها نوشت اما من اگر بخواهم تاریخ این سده را در یک جمله خلاصه کنم، می گویم: «ما از دِه به شهر آمدیم». در این مسیر رنج بسیار برده ایم و اکنون در میان «گل نیلوفر» و «قرن» باید پی آواز حقیقت بدویم! آیا در قرن آینده می توان به انسانی که «می رود این سان/ صبور/ سنگین/ سرگردان/ فرمان ایست داد»؟
ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.