شهرام شهیدی، طـــنــزنـویــس / قبلا یک خوشحالی ناگهانی داشتیم که خیلی به آدم کیفمیداد. گاهی پولی توی جیب شلوار یا پیراهنی جا مانده بود و وقتی بعد از مدتها سراغ آن لباس میرفتیم و اسکناس را اتفاقی پیدا میکردیم، خیلی بهمان مزه میداد. اما امروزه این اتفاق به دو دلیل زیاد خوشایند که نیست هیچ، گاهی خیلی هم دردناک است. چون اول از همه شما کافی است در زمستان شلواری پایتان میکردید و بعد آن را با اسکناس مانده در جیبش در کمد لباسهای زمستانی میگذاشتید تا پاییز سال بعد. حالا که آن اسکناس را پیدا کردهاید دیگر به درد لعنت کسی هم نمیخورد.
مثلا اگر شما میتوانستید با آن اسکناس در زمستان یک بستنی بخرید، حالا با آن به شما آدامس هم نمیدهند. درواقع اگر پولتان ر ا به جای گذاشتن در شلوار دور ریخته بودید بهتر بود.
دلیل دوم هم این است که شما از این به بعد اگر پولی در جیب شلوارتان پیدا کنید، دیگر حق استفاده از آن را ندارید و باید برای پرداخت بدهی فدراسیون فوتبال به سرمربی سابق تیمملی فوتبال ایران، ویلموتس، دو دستی تقدیم فدراسیون کنید.
حالا میپرسید این ویلموتس در مدت اقامتش در ایران چه کرده؟ ایشان مربی تیمملی بوده و در دوران هدایتش، تیم ما به تیمملی عراق باخته. خب چه میشود کرد؟ میفهمم چه حالی دارید. بحث خسارتی که صدام حسین در جنگ به ما زده یک طرف و بحث خسارت بازی با تیمملی عراق هم قوز بالاقوز.
اصلا باید با ویلموتس و شاهکارش مثل جنایتکاران جنگی برخورد کرد و او را به دادگاه لاهه کشید.
البته دوستان در فدراسیون فوتبال و باشگاههای پرطرفدار در پرداخت طلب مربیان خارجی فوتبال از همان ترفند اولی استفاده میکنند. یعنی برای اینکه زمان بخرند، پول ویلموتس و برانکو و شفر و استراماچونی و کیروش را اول میگذارند تو جیب شلوارشان و مدتی به آن فکرنمیکنند. با این هدف که چند ماه بعد آن پول بیارزش شده باشد و وقتی به مربیان خارجی پرداختش میکنند، دیگر دهشاهی هم نیرزد.
اما خب طبق معمول یک جای محاسباتشان میلنگد. اینکه آنچه در جیب میگذارند، ریال است و آنچه باید سال بعد بپردازند، دلار و یورو .
بدی ارز خارجی این است که برخلاف ریال زبان بسته نیستند و خیلی چموش و افسارگریختهاند.
در واقع اگر با همان نگاه فوتبالی به قضیه نگاه کنیم، مدیران سرزشی (یعنی مدیران سیاسی ورزشی) استادان بیچون و چرای زدن گل به خودی هستند.
البته عباس عبدی معتقد است سیاست هم مثل فوتبال پر است از این گل به خودیها. او در آخرین اظهارنظرش گفته: «بازی سیاست در ایران را میتوان مقایسه کرد با مسابقه فوتبالی که صدها نفر از تماشاگران وارد زمین شده باشند و هر کس دنبال زدن گل باشد، به دروازه خودی یا رقیب.»
طبق این حرف جناب عبدی خوبیاش این است که بین خودی و غیرخودی فرق نمیگذارند و مهم نیست دروازه خودی کدام طرف است. مهم این است که آخر پاییز که جوجهها را میشمرند، دست کنی توی جیب شلوارت و ببینی چند گل کاسب بودهای که از قدیم گفتهاند: «گل نطلبیده مراد است.»