جاده خلوت

چرا از طولانی‌ترین رمان ایرانی استقبال نشد؟

حرف از رمان 12 جلدی «جاده جنگ» نوشته منصور انوری بعد از سریال «در چشم باد» بیشتر شد. این سریال به کارگردانی جعفری جوزانی با الهام از ایده اولیه داستان منصور انوری نوشته شده بود. هرچند تغییراتی در خط اصلی داستان اتفاق افتاد.

شهروند آنلاین: «سینما یعنی زندگی با حذف قسمت‌های کسالب‌بار». البته بعید است بورخس، داستان‌نویس آرژانتینی، این جمله هیچکاک را شنیده باشد، چون در آن زمان هنوز جملات آقای کارگردان مثل امروز دهان به دهان نچرخیده بود و در کتاب‌های سینمایی و داستانی مختلف منتشر نشده بود. او نیز جمله‌ای شبیه هیچکاک دارد؛ البته درباره داستان‌نویسی. بورخس اکثرِ صفحات رمانِ هشت جلدیِ «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» اثر مارسل پروست (ترجمه مرحوم مهدی سحابی) را مثل زندگیِ روزمره، ملال‌آور می‌دانست و ضرورتی برای چاپ آن نمی‌دید. چیزی شبیه به همین جملات را «گلشیری» درباره «کلیدرِ» محمود دولت‌آبادی گفته بود و نیمی از آن را حشو و زوائد می‌خواند. انتقادهایی اینچنین، نخستین انتقادها به رمان‌های چندجلدی هستند. و البته باید دقت داشت، چنین گفته‌هایی درباره شاهکارهای ادبیات جهان هم مصداق دارد، نه فقط «جاده جنگ». هرچند منصور انوری زمانی شروع به نوشتن این رمان طولانی کرد که دیگر نوشتن رمان‌های اینچنین تاریخی سر آمده و فصلی نو در رمان‌های حجیم آغاز می‌شد؛ جهان‌های فانتزی. ضمن اینکه از همان ابتدا انتشار جلد به جلد رمانش حاشیه‌هایی هم به دنبال داشت.

ادبیات سفارشی؟

انوری که جلد دوازدهم و آخرین جلد از رمان «جاده جنگ» را سال گذشته چاپ کرد، امروز در گفت‌وگو با ایبنا و در پرسش به همان مباحث گفته: «من هر موضوعی که در راستای اهدافم باشد، می‌نویسم چه سفارشی و چه غیرسفارشی اما «جاده جنگ» سفارشی نبود. از آنجا که هر انقلابی رمان مخصوص خودش را دارد و برای همه انقلاب‌ها بدون استثنا رمان نوشته شده است، من هم منتظر بودم که خبر نوشتن رمان انقلاب اسلامی را بشنوم اما وقتی دیدم خبری نشد و پرس‌وجو کردم، متوجه شدم هنوز کسی برای نوشتن این رمان اقدام نکرده است، برای همین شروع کردم به نوشتن رمان «جاده جنگ». برخلاف آنچه گفته می‌شود، «جاده جنگ» اثری سفارش شده از نهاد خاصی نبوده است و خودم برای نوشتن تاریخ انقلاب دست به کار شدم.» هرچند همین نکته هم خود جای پرسش دارد که چقدر از این نوع تولیدات می‌توانند خودآگاهانه انجام شوند. در واقع آیا تولستوی می‌خواسته بخشی از تاریخ روسیه را بازتاب بدهد و بعد از آن به نوشتن اثر رسیده است یا اینکه رمان «جنگ و صلح» بعدها خود تبدیل به بازتاب‌دهنده بخشی از تاریخ روسیه شده است؟ ضمن اینکه یکی از دلایلی که برای سفارشی بودن کار مطرح شد، اقتباس مجموعه‌ای چندین قسمتی بر اساس این رمان بود. هرچند بعدها انوری در این باره توضیح داد: «هنوز کتابی به نام «جاده جنگ» وجود نداشت، طرح داستان را نوشتم و قرار بود یک سریال 30 قسمتی از روی آن تولید شود که بنا به دلایلی این اتفاق نیفتاد. سریال «در چشم باد» آقای جعفری جوزانی هم با الهام از ایده اولیه داستانی بود که نوشته شده است. با این حال ایشان صلاح دیدند که تغییراتی در خط اصلی داستان آن اتفاق بیفتد. در نهایت هم سریال 30 قسمتی اولیه تبدیل به «در چشم باد» 50 قسمتی شد. اصل قضیه در خراسان اتفاق افتاده بود که ایشان آن را به تهران تغییر دادند. همچنین مقطع زمانی هم در زمان جنگ جهانی دوم بود که ایشان تشخیص دادند داستان خودشان را از جنگ جهانی اول روایت کنند و تا جنگ تحمیلی ادامه دهند.»

سنّت کوتاه‌نویسی

در کنار این‌ها باید در نظر داشت سنتِ داستان‌نویسی در ایران، سنتِ رمان‌پَروَری نبوده است و غالب نویسندگان ایرانی بیش از آنکه رمان منتشر کرده باشند، داستان کوتاه نوشته‌اند؛ از هدایت گرفته تا چوبک، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری و…. کافی‌ست تعداد رمان‌های ایرانی ماندگاری را که به ذهن‌تان می‌رسد مرور کنید. با چنین پیشینه‌ای، رمان‌های چندجلدی چه جایگاهی خواهند داشت؟ چند رمان ماندگار حجیمِ ایرانی را که می‌شناسید. «جاده جنگ» هم فارغ از سفارشی بودن یا نبودنش،‌ فارغ از قاعده نیست. رمان را که باز کنید، یک نمای معرف دارید و بعد، روایتِ خطی و اتفاقاتی که پی در پی قرار است بیایند و مخاطب را با خود همراه کنند؛ اثری که به لحاظ دراماتیک کاملاً کلاسیک است و با تمام نمونه‌های قرن بیستمی حجیم که ذکرش رفت متفاوت. مگر نویسنده چقدر می‌تواند کنش فیزیکی  بیافریند؟ به فرض هم که به اندازه چندین جلد توانست چنین کنش‌هایی بیافریند، آیا اصولاً کنش‌های فیزیکی به کنش‌های دراماتیک خواهند انجامید؟ یا به تعبیر دیگر آیا قصه‌ای که لحظات دراماتیک دارد، می‌تواند موجب ارتقای رمان شود؟

چه کسی 12 جلد را خرید؟

انوری در توضیح مضمونی این 12 جلد گفته است: «در یک نگاه کلی داستان این اثر از خراسان شروع و به خراسان هم ختم می‌شود، از روز سوم شهریور 1320 و ماجرای هجوم روس‌ها از شمال شرقی خراسان به ایران و اشغال ایران توسط متفقین آغاز می‌شود و با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به پایان می‌‌رسد. البته در جلدهای میانی این مجموعه واقعه 15 خرداد 1342، فعالیت‌ مبارزاتی گروه‌های اسلامی، تظاهرات مردمی، پیروزی انقلاب اسلامی، خرابکاری‌های گروهک‌های ضد انقلاب در کردستان هم به تصویر ‌کشیده می‌شود. هفت جلد نخست این اثر به جریان حضور روس‌ها در ایران اختصاص دارد و در جلدهای بعدی حادثه 15 خرداد 1342، مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی و چگونگی آغاز و پایان جنگ تحمیلی مد نظر قرار می‌گیرد. 5 جلد آخر این رمان هم به حوادث جنگ تحمیلی می‌پردازد.» منصور انوری خود البته اعتقاد دارد رمانش با استقبال مواجه بوده و برای نمونه چاپ پنجم و ششم جلدهای نخستین را مثال می‌آورد. این در حالی است که اگر این رمان از سوی یک ناشر خصوصی منتشر می‌شد، شاید بهتر و دقیق‌تر می‌شد درباره این موضوع نظر داد. چراکه همه ما می‌دانیم کتاب‌های منتشرشده از سوی ناشران دولتی گاهی توزیع‌های سازمانی دارند و این موضوع را نمی‌توان به حساب مخاطب‌پسند بودن کتاب گذاشت. در خوش‌بینانه‌ترین حالت احتمالا تنها خودِ نویسنده محترم از محتویات تمام مجلدها خبر خواهد دارد و لاغیر!

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.