اسیدپاشی اصفهان: روایت قربانی…

گفت‌وگو با مینا، سحر، مرضیه و سهیلا قربانیان بی‌گناه اسیدپاشی اصفهان

مینا هنوز هم چشمش درمان نشده. این  دختر جوان وقتی اسید ذره‌ذره صورت و بدنش را سوزاند، ٣٢‌سال داشت. مثل همه قربانیان این پرونده در خیابان از سوی دو مرد موتور سوار هدف این حمله شوم قرار گرفت. با اینکه ٦‌سال از آن روزها گذشته، اما باز هم صحبت‌کردن درباره آن اتفاقات برای او سخت است. خودش دوست دارد از زندگی و سختی‌هایی که در طول این سال‌ها متحمل شده است، صحبت‌کند: «من صورتم به نسبت بقیه کمتر آسیب دید، اما چشم چپم و دست‌ها و بخشی از گردنم به شدت سوخت و آسیب دید.»

خسته از درمان و جراحی

دادگاه برای مینا ٨٠‌میلیون تومان دیه تعیین کرد: «این مبلغ را در چند قسط به من پرداخت کردند. تقریبا از زمان صدور حکم قاضی تا پرداخت آخرین قسط دو ‌سال زمان برد. اوایل‌ سال٩٥ آخرین بخش از دیه را گرفتم.» اما این پول فقط بخشی از هزینه‌های درمانی او را تأمین کرد. او با اینکه چندبار تحت عمل جراحی قرار گرفته است، اما هنوز هم چشم و دست‌هایش نیاز به درمان دارد: «موضوع فقط زیبایی نیست. مجرای اشک چشمم به‌طور کامل از بین رفته است، به همین دلیل هم باید مدام از اشک مصنوعی استفاده کنم، ضمن اینکه گوشت اضافه‌ای روی مردمک چشمم قرار گرفته، چشمم همیشه ملتهب و قرمز است. پیوند قرینه هم لازم دارم.» هزینه‌های کمرشکن و این تکرار ملال‌آور مینا را خسته کرده، از بیمارستان و جراحی و لیرز و همه اینها بریده است.

ناامید از مجازات

سحر هم شرایط مشابه‌ای دارد. او هم از بقیه قربانیان آن حادثه وحشتناک خوش‌شانش‌تر بود. این زن جوان کمترین آسیب را در بین زنان قربانی اصفهانی دید. با این همه هنوز رد و نشان سوختگی روی دست و صورت و بدنش به جای مانده. دادگاه او را مستحق ٧٠‌میلیون تومان دیه تشخیص داد. مبلغی که البته فقط برای جبران آسیب‌های جسمی به او پرداخت شد. سحر با این پول حتی نتوانست همه هزینه‌های درمانش را تأمین کند. حالا بماند از آسیب‌های روحی که  تا آخر عمر باید با آن مدارا کند. سحر هم مانند همدردانش، این روزها به زندگی خودش مشغول است، اما او هم دوست دارد که بالاخره مجازات مسببان آن حادثه را با چشمان خودش ببیند. این زن جوان اما امید چندانی به دستگیری آنها ندارد. او دراین‌باره به «شهروند» می‌گوید: «پیش‌بینی عاقلانه این است که سرنوشت این پرونده سر به مُهر باقی می‌ماند، همان طور که از ابتدا تاکنون این‌گونه بوده است. اما ته دلم دوست دارم که روزی آنها را از نزدیک ببینم و از آنها بخواهم با چشم باز به صورت سوخته من نگاه کنند و در همین حال برای من توضیح دهند با چه منطقی توانسته‌اند این معامله را با ما بکنند.»

می‌خواهم کمی زندگی کنم

مرضیه ابراهیمی یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی اصفهان است. این زن جوان ظاهرا آخرین قربانی آن اسیدپاشی‌های سریالی بود. او هنوز جزئیات آن حادثه را به خاطر دارد. همه آن دقایق دلهره‌آور و سوزانی که بیست‌وسوم مهرماه در خیابان تجربه کرد. او آن روز قرار دندانپزشکی داشت، در ترافیک سنگین خیابان توحید اصفهان دنبال جای پارک می‌گشت که ناگهان صورتش شروع به سوختن کرد. هنوز هم وقتی یاد آن اتفاقات می‌افتد، لحن صدایش تغییر می‌کند، خودش می‌گوید ترس آن لحظات را تا آخر عمر به خاطر دارد. او هم صورت و گردن و چشم و چند نقطه دیگر بدنش سوخته و برای درمان بارها زیرتیغ جراحی رفته است. اما حالا با گذشت چند سال، دیگر روند درمانش آرام‌تر شده است: «قربانی اسیدپاشی و سوختگی تا وقتی زنده است، درمانش هم ادامه دارد. اما هرچه که می‌گذرد، روند جراحی و درمان کُند می‌شود. حالا هم من به چنین مرحله‌ای رسیده‌ام.» مرضیه در آن حادثه نصف صورتش به‌طور کامل سوخت، چشم چپش هم آسیب شدید دید. گردن و دست و آرنج چپش هم سوخت. دادگاه‌ سال٩٥ برای مرضیه ٧٢٠‌میلیون تومان دیه برید. اما بعد از این حکم برخی مشکلات قانونی پرداخت این مبلغ را به تأخیر انداخت: «بعد از اینکه حکم دادگاه ابلاغ شد، به من گفتند که چون زن هستم، نصف این مبلغ به من تعلق می‌گیرد. من هم مجبور شدم دوباره شکایت کنم. پیگیری ادامه داشت و درنهایت قرار بر این شد که این مبلغ در چند قسط پرداخت شود.» اسفند ٩٨ آخرین بخش از دیه مرضیه به مبلغ ١٢٥‌میلیون تومان پرداخت شد. اما هزینه‌های درمانی او هم مثل همه خدمات و کالاها در در طول این سال‌ها افزایش یافته است. درمان سوختگی، جراحی پلاستیک و داروهایی که باید توسط این افراد مصرف شود، به‌طورکلی در دسته خدمات گرانقیمت درمانی قرار می‌گیرد، حالا هم که وقتی همه چیز گران شده، تأمین هزینه‌های درمانی هم به مراتب بالاتر رفته است. همه اینها و البته خستگی روحی و جسمی که درمان‌های پی‌درپی در طول این‌ سال‌ها بر ذهن و تن مرضیه برجای گذاشته است، باعث شده تا او فعلا مدتی را به خودش استراحت دهد: «من درحال حاضر نیازی به اقدامات درمانی فوری ندارم، نه اینکه اصلا نیاز نداشته باشم، اما خب اورژانسی نیست. فعلا می‌خواهم کمی زندگی کنم.»

سمبل قربانیان اسیدپاشی

سهیلا جورکش هم قربانی دیگر اسیدپاشی اصفهان است. او بیش از همه در آن حادثه آسیب دید. صورت و دو چشمش سوخت، بینایی یکی از چشمانش را برای همیشه از دست داد و چشم دیگرش ٢٠ تا ٣٠‌درصد بینایی دارد. روند درمانی او هم به نسبت آسیب‌هایش طولانی‌تر شد. حتی او مجبور شد برای درمان راهی خارج از کشور شود. هزینه‌های سرسام‌آور درمان و سفرهای پی در پی به خارج از کشور برای جراحی حسابی او و خانواده‌اش را اذیت کرده است. با اینکه این زن قربانی دستور مستقیم رئیس‌جمهوری برای تسهیل در روند درمان و اختصاص ارز دولتی برای سفر به اروپا و آمریکا را به همراه داشت، با این همه اما تشریفات اداری و پروسه صدور ویزا کار او را هم با مشکل مواجه کرد. او تاکنون بیش از ٩٠ عمل جراحی انجام داده اما هنوز نتوانسته بخشی از بینایی‌اش را به دست بیاورد. او هم در این سال‌ها مدام این سوال را از خودش می‌پرسد که چرا  از دیدن این دنیا محروم شد و به چه گناهی صورتش به این روز افتاد. این زن جوان به علت شدت آسیب‌هایش به نوعی به سمبل قربانیان اسیدپاشی ایران تبدیل شد.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.