شهروند آنلاین: «شنای پروانه» را شاید بتوان بهترین فیلم، یا حداقل بحثانگیزترین فیلم دو سال اخیر سینمای ایران نامید. فیلمی که بعد از درو کردن جوایز اصلی جشنواره فجر سال گذشته در اکران نیز مورد توجه قرار گرفت و بعدتر در اکران کرونازده سینماها نیز چند میلیارد تومان فروخت تا از این نظر نیز موفقترین فیلم سینمای ایران در دو سال اخیر باشد.
حالا در اولین روزهای اکران آنلاین این فیلم خبر میرسد که «شنای پروانه» در پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری نیز مورد استقبال قرار گرفته است. اتفاقی که یک بار دیگر نام سازنده این فیلم، محمد کارت را بر سر زبانها انداخته است.
محمد کارت که از زمان اولین رونمایی «شنای پروانه» به این سو کمتر به گفتوگوی مطبوعاتی و رسانهای تن داده، در مواجهه با استقبال مخاطبان از نمایش آنلاین فیلمش پای پرسشهای بخش رسانهای «نماوا» نشسته که صحبتهای مهم او را در سرفصلهای مختلف مرور میکنیم…
لاتبازی
«شنای پروانه» متهم است که شیفته و ترویجدهنده خرده فرهنگ لاتبازی جنوب شهری است. محمد کارت اما این اتهام را رد میکند و ضمن اشاره به اینکه «از مدتها قبل میدانستم درباره این طیف فیلم خواهم ساخت و به عبارتی نخستین فیلمم باید درباره خردهفرهنگ لاتی میبود»؛ «شنای پروانه» را فیلم قهرمانی میداند که قربانی شرایط نمیشود و از این نظر با دیگر فیلمهای شبیه خود فرق دارد.
محمد کارت در این مورد میگوید: «اگر قرار باشد شنای پروانه در یک زمینه نسبت به فیلمهای جنوب شهری تفاوت داشته باشد، باید گفت که این تفاوت در این است که قهرمان این فیلم قربانی شرایط و محیط زیستهاش نیست. او خودش تصمیمگیرنده است و جبر بر او مستولی نشده است.»
روح زنانه
کارت درباره ظاهر مردانه فیلمش با اشاره به اینکه «اگر روح زنانه به تمثیل عاطفه، مهربانی، عطوفت، شرافت و مادرانگی را از جامعه بگیریم، خشونت جایگزینش میشود» میگوید: «به هرحال کتمان نمیتوان کرد که فضای فیلم کاملا مردانه است و زنان به عنوان قربانی، حضور ناقصی در داستان دارند. اما این حضور نصفونیمه و ناقص زن، گسترش بیشتری پیدا میکند و خیلی زود مخاطب متوجه میشود که زنان فیلم ناخواسته قربانی هستند، از پروانه گرفته تا حتی زنی که در نگاه نخست متهم اول تمام اتفاقات سکانسهای آغازین فیلم است. در این میان حجت تنها کسی است که هم برای مقتول و هم برای زن مسبب این امر ملجا و پناهگاه میشود.»
تحقیقات میدانی
بسیاری بر این باورند که «شنای پروانه» در نمایش ظواهر و روابط و مناسبات طیف یا طبقهای که دربارهاش ساخته شده بسیار موفق بوده است. محمد کارت این امر را مرهون شناخت و البته تحقیقاتش میداند و میگوید: «هرچند اشراف خوبی روی سوژه فیلم داشتیم، اما تحقیقات دو ماهه میدانی را هم تجربه کردیم و در این دو ماه با لاتهای مختلف در سطح شهر جلسه گذاشتیم و حرف زدیم. ما قبل از نوشتن فیلمنامه پرسشهای زیادی را با لاتها در میان گذاشتیم که مثلا اگر در چنین موقعیتی باشید چه واکنشی را نشان میدادید که همینها در نهایت در نوشتن سناریو به کارمان آمد.»
لاتهای قیصری!
برخی از منتقدین فیلم «شنای پروانه» عقیده دارند که نگاه این فیلم به طیف اجتماعی لاتهای جنوب شهری بسیار سینمایی و به همین نسبت غیرمستند است و به این دلیل، به رغم تمام ارزشهای سینماییاش نمیتواند ادعای نگاه و تحلیل اجتماعی داشته باشد. کارگردان «شنای پروانه» اما در پاسخ این انتقادات میگوید که فرهنگ یا خردهفرهنگ جنوب شهری با فرهنگ سینمایی این طیف عجین است و نمیتوان این دو را از هم جدا کرد.
محمد کارت این اتفاق را مدیون محبوبیت فیلم «قیصر» و دیگر فیلمهای مسعود کیمیایی میداند که در بسیاری از جوانب در جنوب شهر تأثیرگذار بودهاند. او میگوید: «همیشه به این فکر میکردم آیا کیمیایی متأثر از خرده فرهنگ جنوب شهری بوده یا جنوب شهر متأثر از فیلمهای کیمیایی است. پرسشی که در پژوهشهایم به پاسخ رسید و به این نتیجه رسیدم که این جنوب شهر بوده که بیشتر از فیلمفارسی و البته فیلمهای کیمیایی تأثیر گرفته است و سینمای ایران تاکنون در تصویرسازی و نزدیک کردن خود به این طبقه چندان موفقیتی نداشته است. من مطمئنم موقعی که فیلم قیصر ساخته شده، محله نواب و آبمنگل نوع پوشش و ادبیاتشان این شکلی نبوده است. فیلمها و کاراکترها، آن زمان روی بخشی از اقشار جنوب شهری تأثیر داشت. پدرم تحت تأثیر فیلمهای فردین نوع زندگیاش فرق کرد. من آدمهایی را دیدم که تحت تأثیر فیلم تنگسیر امیر نادری دست به چه کارهایی زدند. یا فیلم کندوی فریدون گله و…»
غلبه بر جبر سینما
«شنای پروانه» با دشواریهای زیادی در زمان اکران مواجه شد: کرونا، تعطیلی سینماها، ترس تماشاگران، قاچاق نسخه باکیفیت فیلم و…
محمد کارت اما تمام این رخدادها از جمله قاچاق را طبیعی میداند. بدشانسی و اتفاقاتی ناگوار و دردناک که در عین حال روشن کرد که پیام فیلم در مورد خودش هم صادق است و سرنوشت هر کس دست خودش است و در هر شرایطی میتوان بر جبر فائق آمد. محمد کارت میگوید: «اینکه بعد از دو سال، فیلم با تمام فرازونشیبهایی که پشت سر گذاشته، اعم از کرونا و قاچاق، هنوز راه خود را میرود و میفروشد برای من ارزشمند است. شاید چهار ماه پیش، از سرنوشت اکران فیلم خیلی سرخورده بودم، اما حالا خوشحالم که فیلم با سینهخیز مسیرش را برای ارتباط با مخاطب پیدا کرد.»