خالی‌بازی با پای مرغ، لیمو و واکسن!

شهرام شهیدی

سنگ اول:
همان‌طور که می‌دانید در آبادان اتفاق جالبی افتاده و برخی مسئولان شهری و ازجمله شهرداران اسم‌شان در فهرست پاکبان‌‎های زحمتکشی که در اولویت تزریق واکسن کرونا قرار داشتند، ثبت شده و شهردار و برخی مسئولان شهری هم واکسن زده‌اند. البته جناب شهردار گفته خود پاکبانان خواستند که ما هم واکسن بزنیم؛ چون می‌گفتند چرا می‌خواهید واکسن را روی ما تست کنید؟

قضیه تشابه: همین فردا پس‌فرداست که برخی متهمان سیستم بانکی هم بگویند آقا خود مشتریان بانک خواستند ما این پول‌ها را بخوریم؛ چون به ما می‌گفتند اگر پول مردم خوردن دارد چرا خودتان نمی‌خورید؟

قضیه آسمان همه جا یک رنگ است به روایت امروز: این‌طور که پیداست پاکبانان زحمتکش علی‌آباد کتول هم دم خانه مسئولان شهری تحصن کرده‌اند و الا و بلا که مرغ یک پا دارد و شما باید همراه ما واکسن کرونا بزنید؛ چون آنجا هم این اتفاق افتاده و الان لازم نیست مسئولان شهرداری نوآوری به خرج دهند. با یک جست‌وجوی ساده ببینند شهردار آبادان چه گفته؛ آنها هم همان را بگویند.
صدای یک شهروند: شما گفتی مرغ یک پا داره؟ مگه مرغ آوردن؟ کجا توزیع می‌شه؟ چی؟ نشر اکاذیب کردی؟

سنگ دوم:
اگر از من می‌پرسید چرا اینقدر خوشحالی باید بگویم چون فکر می‌کنم بالاخره یکی از همکلاسی‌های قدیمی‌ام را پیدا کرده‌ام. راستش یک همکلاسی خیلی خوبی داشتم که از همان وقت‌ها خیلی کاسب بود؛ مثلا به یکی از همکلاسی‌های دیگرمان دو کیلو لیمو فروخته بود. از او پرسیدم مگر باغ لیمو دارید؟ گفت نه. گفتم پس از کجا دو کیلو لیمو می‌آوری؟ جواب داد: «خب من بزرگ می‌شوم و یک باغ می‌خرم و لیمو می‌کارم و  بعد که به بار نشست دو کیلوی این رفیق‌مان را می‌دهم.» مدت‌ها بود از او خبر نداشتم، اما فکر کنم بالاخره پیدایش کرده‌ام و اگر خودش باشد اتفاقا مشهور هم شده است. چه کسی است؟ سخنگوی سازمان غذا و دارو. چون گفته تاکنون پنج کشور اروپایی متقاضی واکسن ایرانی کرونا هستند؛ یعنی چیزی را که هنوز نیست، خریده‌اند. خب کسی که این را به آنها فروخته نمی‌تواند همان رفیق من باشد؟

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.