مرگ در آغوش موج‌ها

نجاتگران گیلانی روایت می‌کنند؛ یافتن پیکر 2 غریق از رودخانه سفیدرود پس از12 روز

امدادگران گیلانی موفق شدند بعد از گذشت 12 روز پیکر دو غریق رودخانه سفیدرود را پیدا کنند. حادثه‌ای که متأسفانه در پی تفریح و بی‌احتیاطی یک خانواده در حاشیه رودخانه خروشان سفیدرود اتفاق افتاد تا دوباره به یادمان بیاورد که تازه کار سخت نجاتگران هلال‌احمر با گرم شدن هوا آغاز می‌شود. آنچه بیش از هر چیزی در یکی‌دو ماه از فصل بهار و تمام تابستان از استان‌های شمالی به گوش می‌رسد، خبر غرق شدن افراد مختلف به علت بی‌توجهی به هشدارهای مربیان غریق نجات در حاشیه رودخانه‌ها‏، سدها و دریاچه‌هاست. حادثه سفیدرود بهانه‌ای است تا پای درددل و خاطرات نجاتگران بنشینیم و ببینیم داستان تلخ سفیدرود و حوادث مشابه چطور اتفاق می‌افتد و چگونه می‌توان جلوی آن را گرفت.

دخترک برای گرفتن عکس سلفی روی تکه سنگ نسبتا بزرگی در میانه رودخانه سفیدرود رفت و هشدارهای خانواده برای انصراف او از عکس گرفتن به خاطر ترس‌شان از افتادن او در رودخانه به نتیجه‌ای نرسید. همین که عکس را انداخت و قصد برگشت پیش خانواده را داشت داخل رودخانه افتاد. دایی دخترک سریع خود را به او رساند و توانست در میان جوش‌وخروش آب، دخترک را از آب بیرون بکشد اما خودش حریف آب خروشان نشد. صاحب کیوسکی که در نزدیکی رودخانه این صحنه را می‌بیند بلافاصله برای نجات این مرد دل به آب می‌زند آن هم درحالی‌که اصلا شنا بلد نبوده. گرچه دایی دخترک موفق می‌شود دست این ناجی را در ابتدای راه بگیرد اما هیچ‌کدام از این دو مرد حریف قدرت رودخانه وحشی نمی‌شوند.

محرم آقابیگی، رئیس اداره عملیات جمعیت هلال‌احمر گیلان از همان ساعات نخست اطلاع از این موضوع همراه تیم‌های امدادی در محل حاضر بود: «در ارزیابی‌های اولیه صورت گرفته نیروهای امدادی درخواست کمک کردند اما تاریکی شب اجازه عملیات را نداد. فردای آن روز تمامی نیروهای متخصص و تجهیزاتی که در اختیار داشتیم را برای پیداکردن پیکر این دو غریق بسیج کردیم اما راه به جایی نبردیم. نجاتگران و غواصانی هم از استان‌های قزوین، اصفهان و تاکستان به یاری‌مان آمدند اما شدت و حجم آب رها شده از سد به‌حدی بود که امکان پیدا کردن پیکر این افراد نبود. تلاش برای پیدا کردن پیکر این دو نفر تا روز دوازدهم از 8 صبح تا 12 شب ادامه داشت و بی‌قراری‌های خانواده و اهالی بومی منطقه به‌سختی کار دامن می‌زد. زیر پل بعد از زلزله رودبار محل تجمع نخاله‌های ساختمانی شده بود و ما پیش‌بینی می‌کردیم لباس این دو در میانه این نخاله‌ها گیر کرده باشد که همان هم شد و در روز دوازدهم ابتدا یک پیکر و به فاصله کمی پیکر نفر دوم در همان نزدیکی‌های پل بالا آمد.»

او و همکارانش هرسال این صحنه‌های تلخ را تجربه می‌کنند آن هم به بهای گوش ندادن مسافران: «ما نمی‌دانیم به چه زبانی باید به مردم اعلام کنیم حاشیه رودخانه‌های وحشی مانند سفیدرود جای امنی برای حتی یک لحظه توقف و تفریح نیست. رودخانه به ظاهر رودخانه است اما اگر بی‌احتیاطی کنند از عمق زیاد دریا هم کشنده‌تر است.»

 

تنها 45 ثانیه تا مرگ

دنباله حرف‌های او را صابر خمسی، امدادگر داوطلب بابلسری می‌گیرد، کسی که در تمامی این 12 روز سیاه همراه همکارانش‏ و خانواده غریق‌ها و اهالی بومی منطقه وجب‌به‌وجب رودخانه را جست‌وجو کرده است: «مردم نمی‌دانند که یک غریق در 45 ثانیه جان خود را از دست می‌دهد . بنابراین در این شرایط شما باید خیلی خوش‌شانس باشید که غریق‌نجاتی را در نزدیکی خود داشته باشید تا بتواند زیر این زمان، شما را از غرق شدن نجات دهد.»

او از ‌سال 93 کار داوطلبانه خود را در جمعیت هلال‌احمر شروع کرده است. بزرگ شده دریاست و دیدن صحنه نجات جان انسان‌ها توسط غریق‌نجات‌ها او را به این کار تشویق کرده است:  «نجات دادن جان انسان‌ها از غرق شدن به همان اندازه شیرین است که بیرون کشیدن پیکرهای بی‌جان از زیر آب تلخ است. متأسفانه اکثر مسافران به هشدارهای غریق‌نجات‌ها توجه نمی‌کنند و تابلوهای نصب شده در حاشیه رودخانه‌ها و سدها را جدی نمی‌گیرند و باعث می‌شوند اتفاقات تلخ و بدی برایشان رقم بخورد.»

سفیدرود یکی از رودخانه‌های زیبا و در عین حال وحشی استان ماست که هر‌سال حوادث تلخی را در آن شاهد هستیم. متأسفانه غرق شدن تنها 45 ثانیه طول می‌کشد و در این مدت امکان نجات افراد نیست و پیکرهایی که باید روزها در میانه آب دنبال‌شان بگردیم

 

هم غریق را نجات دادم، هم سیلی خوردم

خاطره‌های تلخ و شیرینش از نجات جان انسان‌ها از میانه آب‌های خروشان زیاد است اما یکی را هرگز فراموش نمی‌کند: «اول جان بچه‌اش را نجات دادم و بعد مشت محکمی به پاس کارم پای چشمم گرفتم.» حرف‌هایش را با خنده‌ای ادامه می‌دهد: «یک روز ما همراه خانواده به ساحل رفته بودیم. در نزدیکی‌های ساحل رودخانه‌ای قرار داشت. خانواده‌ای را همراه دو فرزندشان در حین عبور از عرض این رودخانه دیدم. آنها غافل از عمق متفاوت رودخانه و من هراسان از دیدن این صحنه. یکی از بچه‌ها در آغوش پدر بود و پسر دیگرش دست او را گرفته بود در حین عبور بودند که پسرک دست پدر را رها کرد و به فاصله کوتاهی در آب فرو رفت. سراسیمه خودم را به کودک رساندم و با شیرجه‌ای که به داخل رودخانه زدم موفق شدم او را بیرون بکشم. پسرک دو نفس عمیق کشید و پدر حیران از دیدن این صحنه بود. خوشحالی و خشم او در هم آمیخت. همین که دستش را بلند کرد تا به صورت پسرش بزند مشت محکمش به پای چشم من خورد. هر چند درد زیادی داشت اما خاطره شیرینی شد.»

 

ماجرایی عجیب

محمد عسگری، داوطلب شهرستان نور است. او هم از کودکی کنار دریا بزرگ شده و همین حال‌وهوا بوده که او و خانواده‌اش را به یک خانواده نجات غریق تبدیل کرده است. محمد هم دل خوشی از تابستان و شناهای جسورانه و بی‌منطق در رودخانه‌ها‏، سدها و دریا ندارد: «تابستان که می‌شود مأموریت‌های ما دو برابر می‌شود. امدادگران و داوطلبانی که به‌عنوان غریق‌نجات در حاشیه دریا و رودخانه و سد حضور دارند هیچ‌کدام بیمه نیستند اما برای نجات جان غریق‌ها دل به خطر می‌زنند و ممکن است جانشان را از دست بدهند اما متأسفانه مردم هیچ اهمیتی به حرف‌های ما نمی‌دهند.  به قول قدیمی‌ها تره‌ای برای حرف‌های غریق‌نجات‌ها خرد نمی‌کنند. البته این رفتار درنهایت گریبان خودشان را می‌گیرد. دورهمی خانواده‌ای که خوش‌وخندان کنار ساحل و رودخانه‌ای نشسته به یک‌باره به محفل عزا تبدیل می‌شود.»

او هم 10‌سال است به فعالیت‌های داوطلبانه در حوزه غریق‌نجات مشغول است: «در یکی از مأموریت‌ها خیلی تحت‌تأثیر قرار گرفتم. حدود 6 جوان کنار دریا مشغول تفریح بودند. فاصله ما هم با آنها زیاد بود. ناگهان با صدای دادوفریادهایشان متوجه شدیم که در جمع‌شان یکی دچار حادثه شده. مسیری طولانی را دویدیم و مقدار زیادی هم شنا کردیم تا توانستیم خودمان را به غریق برسانیم. در آن لحظه دست‌وپا زدن جوان 22 ساله‌ای را زیر آب دیدم و تمام توانم را به‌کار گرفتم که نجاتش دهم. با کمک دوستان او را سریع به ساحل بردیم و بعد از چند دقیقه حالش جا آمد. در همین وانفسا بود که پدرش سراسیمه از راه دور تماس گرفت و گفت: «دلم آشوب است، احساس کردم اتفاق بدی برایت افتاده!» این رابطه پدر و پسری مرا حیران کرد.»

 

مردم احتیاط کنند

وحید دوستی، امدادگر داوطلب شهرستان رودبار هم از مردم می‌خواهد در هوای گرم بهار و تابستان حواس‌شان به نقاط ممنوعه شنا باشد. او می‌گوید: «درست است در نقاط فاقد هشدارهای شنا، مردم بی‌محابا دل به آب می‌زنند و حوادث تلخی را موجب می‌شوند اما در خیلی از نقاط هم این بی‌توجهی‌ها با وجود همه هشدارها اتفاق می‌افتد. سفیدرود یکی از رودخانه‌های زیبا و در عین حال وحشی استان ماست که هر‌سال حوادث تلخی را در آن شاهد هستیم. متأسفانه غرق شدن تنها 45 ثانیه طول می‌کشد و در این مدت امکان نجات افراد نیست و پیکرهایی که باید روزها در میانه آب دنبال‌شان بگردیم.»

 

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.