برای نوشتن میجنگیم
عشق مرد فلسطینی به دختری در نیویورک، پای کشتار فلسطینیان را به این رابطه باز میکند
جنی فواز الحسن، زن نویسنده فلسطینی است که در نیویورک زندگی میکند و در کنار کار و تأمین مخارج زندگی برای خانوادهاش، مینویسد. رمان جدید او به ایده قابل تأملی پرداخته است. جوان فلسطینی مقیم نیویورک عاشق دختری میشود که مشخص میشود خانوادهاش به کشتار بیرحمانه مردم صبرا و شتیلا به دست رژیم صهیونیستی مرتبط بودهاند.
شهروندآنلاین: عشق به هیلدا، دختری رقصنده در نیویورک. جوان فلسطینی میداند خانواده این دختر با کشتار مسلمانان صبرا و شتیلا به دست رژیم صهیونیستی مرتبط بودهاند. ماجرا به رمان «طبقه 99» برمیگردد؛ رمانی نوشته جنی فواز الحسن، متولد سال 1985. او داستاننویس و روزنامهنگاری لبنانی است که از سال 2009 به حرفه روزنامهنگاری و ترجمه پرداخته و متون ادبی و داستانهای کوتاه بسیاری را در نشریات فرهنگی مختلف به چاپ رسانده. اولین رمان او، «آرزوهای ممنوع» در سال 2009 منتشر شد و جایزه سیمون الحایک در البترون، شمال لبنان را از آن خود کرد. رمان «من، او و زنان دیگر» در سال 2013 در فهرست نهایی جایزه بینالمللی داستان عربی قرار گرفت. از آثار موفق این نویسنده میتوان به رمان «طبقه 99» اشاره کرد که سال 2015 در لیست آثار برگزیده بوکر عربی قرار گرفت. ماجرای این رمان در بحبوحه قتلعام سال 1982 در صبرا و شتیلا در لبنان و زندگی در شهر نیویورک در سال 2000 اتفاق میافتد. قهرمان «طبقه 99»، مجد، جوانی فلسطینی است که زخمی از این قتلعام به همراه دارد. او در نیویورک امروزی عاشق هیلدا میشود؛ رقصندهای که خانواده ثروتمند لبنانی او در طول جنگ داخلی با قدرت جناح راست مسیحی به زندگی ادامه میدادند و این جناح مستقیما با کشتار در صبرا و شتیلا مرتبط بودند. وقتی هیلدا تصمیم میگیرد برای کشف ریشههای خود و آشنایی با زندگی نیاکانش به روستای خود در لبنان بازگردد، مجد میان تصاویر ذهنی دشمنی قدیمی و ترس از دست دادن او میماند. او مجبور میشود بر سر حوادث دردناکی که زندگی مادر باردار او را گرفت و پدرش، یک معلم را به گلفروشی در خیابانهای هارلم تبدیل کرد، بیشتر تأمل کند. هویت فلسطینی مجد در دفتر خود واقع در طبقه 99 ساختمانی در نیویورک مبهم به نظر میرسد، خصوصا با توجه به اینکه در تبعید متولد شده و زندگی کرده است. این رمان روی قدرت عشق در از بین بردن نفرت تأکید دارد و نسل لبنانی پس از جنگ را با نیاکان خود رودررو میکند. «طبقه 99» با ترجمه اسماء خواجهزاده بهتازگی از سوی انتشارات «ستاک» در ایران چاپ شده است. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی است با جنی فواز الحسن درباره این رمان، نوشتن زندگینامه و وضعیت نویسندگان عرب در ایالات متحده.
انتشار ترجمه انگلیسی «طبقه ۹۹» را به شما تبریک میگوییم. اولین بار است که رمان شما ترجمه میشود. نگاه خوانندگان و منتقدان به آن چطور بود؟
خیلی زود است که بتوانیم ایده واضحی از واکنش به رمان داشته باشیم. دید مثبتی وجود دارد، اما این کتاب تازه منتشر شده، بنابراین زود است که بگوییم روی خوانندگان خارجی یا انگلیسیها چه تأثیری میگذارد. متأسفانه در حال حاضر از وضعیت ادبیات در جهان کاملا ناامید هستم. نمیدانم از الان تا 20 سال دیگر قرار است به کجا برسد. ادبیات درنهایت یک نمونه تصفیهشده از انواع مختلف بیان انسانهاست؛ بیانگر ترس و نگرانی مردم، زندگی، خستگی، امیدها و شادیهای آنها. اما شک و تردید، مرا به سمت این انسانیت اساسی سوق میدهد، مهم نیست چطور بیان بشود.
شما اخیرا به ایالات متحده نقل مکان کردید، جایی که بعضی از وقایع رمان در آنجا اتفاق میافتد. اگر حالا میخواستید آن را بنویسید، چیزی را در رمان تغییر میدادید؟
قطعا، وقتی در محلی هستیم و به اطراف نگاه میکنیم، نگاهمان با نحوه تصور آن یا خواندن درباره آن متفاوت است. اما در «طبقه 99» من از ایالات متحده چیزی ننوشتم و خودم را در جامعه این کشور غرق نکردم. با نگاهی از درون آمریکا، از این کشور ننوشتم. فقط در مواردی از آن نوشتم که مربوط به شخصیت مجد بود و محلی در خارج از کشور به شمار میرفت. نیویورک هنوز هم برای من به این شکل است. شاید اگر وقتی داشتم رمان را مینوشتم در آمریکا بودم، كاری كاملا متفاوت از آب درمیآمد و به کل درباره چیز دیگری مینوشتم. اما اگر حالا چیزی را در آن تغییر نمیدهم، حتی اگر بتوانم، به این دلیل است که هر رمان یا متنی به یک چارچوب خاص از زمان و مکان مرتبط است. اگر همان متن را نیم ساعت بعد بنویسیم، ممکن است به شکل دیگری ظاهر شود.
از زمان انتشار «طبقه 99» به انگلیسی، نوشتار یا دیدگاه شما درباره نوشتن تغییر کرده است؟
نوشتن همیشه در حال توسعه است، اما این موضوع ربطی به انتشار «طبقه 99» به زبان انگلیسی ندارد. این مسأله مربوط به نویسنده و به طور کلی رابطه او با زندگی و تجارب انباشته او میشود. گرچه نوشتن برای من مهم است، اما کار سختی است، خصوصا پیدا کردن وقت کافی برای پرداختن به آن سخت است. علاوه بر نویسندگی، من زنی شاغل هستم که مایحتاج زندگی خانوادهام را تأمین میکنم و کارهای روزمره، بعضی وقتها، زمان و مکانی را که برای نوشتن نیاز دارم، از من میگیرد. جای تأسف است که، به جز در مواردی نادر، نویسندگان از طریق نوشتن درآمد کافی به دست نمیآورند، بنابراین ما مجبور هستیم در همه جبههها مقاومت کنیم و برای نوشتن بجنگیم.
در جایگاه یک نویسنده عرب در ایالات متحده، فشارهایی برای نوشتن از موضوعات خاص –اعم از داخلی یا خارجی- احساس میکنید؟ چطور با این فشارها کنار میآیید؟
وقتی نویسنده آزادی خود را از دست میدهد، همه چیز را از دست میدهد. نوشتن برای من یک فضای خصوصی است که هیچکس اجازه نفوذ یا حمله به آن را ندارد. یا بهتر بگویم، به هر طریقی سعی میکنم آن را خصوصی نگه دارم و تحت تأثیر فشارهای موجود در جامعه نباشم.
در حال کار روی پروژه ادبی جدیدی هستید؟
بله، در حال نوشتن یک داستان زندگی هستم که خیالی است. در واقع داستان زنی است که او را تصور کردم و در حال به تصویر کشیدن او هستم. او در واقع وجود ندارد. داشتم چیز دیگری مینوشتم که ایده فعلی به ذهنم رسید، به همین دلیل اولین پروژه را در حال حاضر کنار گذاشتم تا زمانی که بتوانم پروژه فعلی را به پایان برسانم. ترجیح میدهم به هر اثر ادبی وقت و انرژی لازم را بدهم، با این روش میتوانم هنگام نوشتنِ آن بهترین کارم را ارایه بدهم. ممکن است بیشتر طول بکشد، به خصوص با توجه به اینکه اخیرا تغییرات زیادی در زندگی من اتفاق افتاده است.
برگرفته از نشریه اینترنشنال پرایز