عملیات نجات در جاده مرگ

امدادگران پایگاه «چاه قلعه» از حجم بالای سوانح جاده‌ای در بزرگ‌ترین جاده ترانزیتی کشور می‌گویند

امدادگران پایگاه امداد جاده‌ای چاه قلعه سیرجان در استان کرمان به‌واسطه قرار گرفتن در بزرگ‌ترین شاهراه مواصلاتی جنوب- شمال کشور با حجم زیادی از مأموریت‌های امدادی در این منطقه از کشور روبه‌رو هستند. محوری که به محور مرگ در میان محلی‌ها شهرت دارد و همواره یکی از رتبه‌داران تصادفات و مرگ‎‌ومیرهای جاده‌ای کشور بوده است. این پایگاه 12 ساله جمعیت هلال‌احمر استان کرمان مجموعه‌ای از حوادث طبیعی و غیرطبیعی را امدادرسانی می‌کند؛ از حوادث کوهستان، سیل و آوار گرفته تا تصادفات جاده‌ای. با امدادگران این پایگاه جاده‌ای به گفت‌وگو نشستیم تا برایمان از روزهایی بگویند که به واسطه وجودشان زندگی را به مصدومان حوادث بخشیده‌اند.

عقربه‌ها، ساعت 2 بامداد را نشان می‌دهند. خبر واژگونی یک دستگاه تریلی با بار سنگ‌آهک در 12 کیلومتری سیرجان به بندرعباس به پایگاه چاه قلعه رسید. امدادگران سریعا رخت امدادی به تن کرده و با جمع‌آوری تمامی امکانات و تجهیزات امداد راهی این نقطه شدند. «سعید پرواسی» امدادگر داوطلب و جوان این پایگاه همراه دوستانش در این مأموریت حضور داشتند:    «وقتی به صحنه حادثه رسیدیم فقط صدای ناله‌های بی‌جان راننده را می‌شنیدیم که زیر کامیون مانده بود. التماس‌های او برای نجاتش از این وضع همه را تحت‌تأثیر قرار داده بود. لگنش شکسته بود و پایش به صورت کامل برگشته بود. درد شدیدی داشت. باید ابتدا در عملیات رهاسازی، خودروی چند تنی را از روی او بلند می‌کردیم و برای این کار از ست هیدرولیک پایگاه کمک گرفتیم و با کمک دوستان امدادگر موفق شدیم کامیون را از روی راننده بلند کنیم. معلوم نبود اگر دیر می‌رسیدیم چه بلایی سر این مرد می‌آمد.» امدادگران بلافاصله مصدوم را با آمبولانس به نزدیک‌ترین بیمارستان منتقل کردند اما این پایان شب‌های پرحادثه جاده مرگ نیست.

 

نجات یک زندگی

سعید یک دهه‌ای می‌شود که رخت امدادگر داوطلب را به تن دارد و هرچه می‌گذرد مشتاق‌تر برای خدمت در جمعیت هلال‌احمر می‌شود: «بعد از پذیرش در دانشگاه با کانون دانشجویی هلال‌احمر آشنا شدم و این کانون نقطه شروع حضور من در جمعیت هلال‌احمر بود.»

مسئولیت او و دوستانش در پرترددترین محور جنوب به شمال کشور سخت است اما این سختی به شیرینی لبخند انسان نجات‌یافته از مرگ می‌ارزد: «اوایل اردیبهشت بود که در پی برخورد دو خودروی سنگین باربری در عملیات حاضر شدیم. حادثه از این قرار بود که یک کشنده تریلی به علت تمام شدن سوخت در حاشیه جاده مشغول سوخت‌گیری می‌شود. در همین زمان یک اسکانیا به علت خواب‌آلودگی راننده از پشت با این خودرو برخورد می‌کند. در پی برخورد این دو خودرو متأسفانه خودروی اسکانیا دچار آتش‌سوزی شد. امدادگران به محض دیدن شعله‌های آتش برای رهاسازی راننده اسکانیا که بیهوش شده بود دست به‌کار شدند و با سرعت عمل بالا موفق شدند قبل از رسیدن شعله‌های آتش به اتاقک راننده، او را آزاد کنند. به محض خروج راننده، اسکانیا شروع کرد به سوختن، در همان لحظه خدا را بابت نجاتگر بودن شکر کردم چراکه باعث نجات جان این انسان شده بودیم.»

 

امدادرسانی در طول 85 کیلومتر

پایگاه امداد جاده‌ای چاه قلعه تا سیرجان 85 کیلومتر فاصله دارد و این مسافت طولانی را فقط یک پایگاه امدادی پوشش می‌دهد. «مرتضی زرندی» مسئول پایگاه چاه قلعه می‌گوید: «ما در بزرگ‌ترین محور مواصلاتی کشور قرار داریم؛ محور پرترددی که تنها در نوروز امسال علاوه بر تمام مصدوم‌هایی که با امدادرسانی نجاتگران، جان سالم از حوادث به در بردند، 7 نفر متأسفانه جان خود را از دست دادند و این تعداد کشته در شرایط قرنطینه و محدودیت‌های کرونایی بسیار بالاست.»

در طول 85 کیلومتری که زیر چتر امدادرسانی پایگاه چاه قلعه سیرجان است، 18 روستا، کوه‌هایی با ارتفاع بیش از 3‌هزار متر، جاذبه‌های شکار و کوهنوردی، جاذبه‌های جنگلی و همچنین غارها و دریاچه نمک قرار دارد. جاذبه‌های گردشگری زیبایی که هر‌سال جمعیت زیادی را راهی این منطقه می‌کند: «منطقه سیرجان وسط پنج راه کشور است؛ یک راه به سمت  شیراز می‌رود، راه دیگر به سمت بافت، علاوه بر این یک راه به سمت تهران، یک راه به سمت بندرعباس و راه دیگر به سمت رفسنجان می‌رود. به همین علت این محور، مسیر تردد بسیاری از مسافرانی است که می‌خواهند ساعت خوشی را در این مناطق سپری کنند. فعالیت معدن گل‌گهر سیرجان هم به علت تردد خودروهای سنگین حاوی سنگ‌های معدنی به این شرایط سخت افزوده است.»

منطقه سیرجان وسط پنج راه کشور است؛ یک راه به سمت  شیراز می‌رود، راه دیگر به سمت بافت، علاوه بر این یک راه به سمت تهران، یک راه به سمت بندرعباس و راه دیگر به سمت رفسنجان می‌رود. به همین علت این محور، مسیر تردد بسیاری از مسافرانی است که می‌خواهند ساعت خوشی را در این مناطق سپری کنند. فعالیت معدن گل‌گهر سیرجان هم به علت تردد خودروهای سنگین حاوی سنگ‌های معدنی به این شرایط سخت افزوده است

از همه این شرایط که بگذریم دو گردنه سخت‌وخطرناک در طول محوری که پایگاه چاه قلعه در آن مستقر است همواره باعث بروز حوادث و مشکلات مختلفی هستند. زرندی می‌گوید: «منطقه ما یک منطقه بزرگ با بارندگی‌های فصلی خوب است. بارندگی‌هایی که درنهایت منجر به شکل‌گیری سیل‌های ناگهانی و به‌هم ریختن زندگی روستائیان می‌شود. در نزدیکی ما رودخانه نیست اما دورتادور این منطقه کوه‌های سربه‌فلک کشیده‌ای هستند که به محض بارش‌های زمستانی سایه سنگین راه افتادن سیلاب را باعث می‌شوند.»

به گفته این امدادگر، درست است که سر او و همکارانش حسابی در پایگاه شلوغ است اما هرجا حضور داوطلبانه آنها نیاز باشد برای کمک‌رسانی پیشقدم می‌شوند؛ ازجمله در زمان وقوع زلزله ورزقان، سیل حمیدیه و …

او از حوادثی که در آنها شرکت دارد خیلی دل خوشی ندارد: «یادآوری خاطرات گذشته همواره من را آزار می‌دهد. مانند روزی که برای نجات جان دختری به همراه سایر اعضای خانواده‌اش شبانه دل به جاده زدیم. این خانواده از بندرعباس به سمت شمال کشور در حرکت بودند که متأسفانه دچار حادثه شدند. علاوه بر پسربچه‌ای که همان لحظه از بین رفت، دخترک 12 ساله هم نای گریه کردن نداشت. با وجود قطع نخاعی شدن بعد از تصادف، دغدغه خودروی پدر و بیکاری او را می‌خورد.»

 

دست‌های خدا روی زمین

«امدادگران، دست‌های خدا روی زمین‌ هستند.» این را «خلیل حسن‌پور» می‌گوید که 13 سالی از عمر فعالیت‌های داوطلبانه‌اش در سیرجان و پایگاه امداد جاده‌ای چاه قلعه می‌گذرد: «ساختمان جمعیت هلال‌احمر درست مقابل خانه ما بود و من و همسن‌وسال‌هایم همگی در همین مجموعه بزرگ شدیم.»

کمک به انسان‌ها حال دلش را خوب می‌کند: «از حوادث امداد جاده‌ای که بگذریم بخش عمده‌ای از فعالیت‌های ما در روستاها، امداد کوهستان و … خلاصه می‌شود.»

از عملیات شیرین یافتن پیرمرد آلزایمری برایمان می‌گوید: «اهالی روستای سنگ سفید خبر دادند پیرمردی که دچار آلزایمر است از شب گذشته گم شده و حتی پاسگاه منطقه هم نتوانسته او را پیدا کند. به محض شنیدن این خبر سریع در منطقه حاضر شدیم. همه اهالی روستا، خانواده فرد گمشده و مأمورین پلیس اعلام داشتند تلاش‌هایشان برای پیدا کردن پیرمرد فایده نداشته اما ما دل‌مان رضا نداد و شروع به جست‌وجو در اطراف روستا کردیم. بعد از چند ساعت جست‌وجو بوی دود آتش ما را متوجه خود کرد. وقتی منبع دود را دنبال کردیم با پیرمرد تنهایی در دره روبه‌رو شدیم که از شدت سرما به خود می‌لرزید و هیچ آذوقه‌ای برای خوردن نداشت. سریعا از جیره غذایی همراه‌مان به او دادیم و پیرمرد را صحیح و سالم به خانواده‌اش رساندیم.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.