امبرتو اکو، نظریهپرداز و متفکر ایتالیایی میگفت حجم انتشار کتابها چنان فراوان شده است که بعضی داستانها فقط چند صفحه فرصت دارند تا خودشان را ثابت کنند. چیزی شبیه به همین مضمون را یان مک ایوان، نویسنده آمریکایی هم گفته بود. او هم اشاره داشت به اینکه در بازار وسیع کتاب جهان، چند صفحه اول یک رمان را میخواند و اگر به اصطلاح خودمان چنگی به دل نزد، آن را کنار میگذارد.
یاسر نوروزی: شروع یک کتاب در ادامه مطالعه آن تأثیر فراوانی دارد. امبرتو اکو، نظریهپرداز و متفکر ایتالیایی میگفت حجم انتشار کتابها چنان فراوان شده است که بعضی داستانها فقط چند صفحه فرصت دارند تا خودشان را ثابت کنند. چیزی شبیه به همین مضمون را یان مک ایوان، نویسنده آمریکایی هم گفته بود. او هم اشاره داشت به اینکه در بازار وسیع کتاب جهان، چند صفحه اول یک رمان را میخواند و اگر به اصطلاح خودمان چنگی به دل نزد، آن را کنار میگذارد. با این مقدمه گاهی نشریات مختلف، انتخابهایی دارند که مطالعه آنها جالب به نظر میرسد. از جمله گاردین که طی گزارشی بهترین شروعهای رمانهای دنیا را آورده بود. در ادامه به هفت شروع اشاره کردهایم که رمانهای آن همگی در ایران ترجمه شدهاند.
1.
سیمای زنی در میان جمع
هاینریش بل / ترجمه مرتضی کلانتریان / مؤسسه انتشارات آگاه
قهرمان اصلي در اين قسمت، يك زن آلماني 48 ساله است. قد او يك متر و هفتاد و يك سانتيمتر و وزنش حدود شصت و هشت كيلو و هشتصد گرم است؛ یعنی با اختلاف سیصد یا چهارصد گرم، وزن ایدهآل برای چنین قدی. رنگ چشمانش چیزی است بین آبی تند و سیاه. انبوه موهای براق و بلوندش، که کمی به خاکستری میزند و او آنها را به روی شانههایش افشان میکند، به سرش حالتی میدهد که گویی کلاهی طلایی بر تارکش گذاشته باشند. این زن، لنی فایفر نام دارد.
2.
موبی دیک (وال سفید)
هرمان ملویل / ترجمه پرویز داریوش / انتشارات امیرکبیر
اسماعیل خطابم کنید. سالها پیش از آنجا که هیچ پولی در جیب نداشتم و چیز خاصی هم در ساحل مرا جذب نمیکرد، اندیشیدم اندکی به کشتی بنشینم و آن قسمت جهان را که آب گرفته به تماشا گیرم. این راهی است که من برای برطرف کردن سودا و تنظیم جریان خون در پیش میگیرم. هر وقت احساس کنم کامم ناخوش شده، هر گاه ببینم روحم دچار خزانی نمناک و بارانی شده، هر موقع ببینم بیاراده برابر مردهشویخانه ایستاده مردهها را تشییع میکنم، و بهخصوص هر وقت خونم چنان به غلیان بیاید که بر من چیره شود… در این مواقع به نظرم وقت آن شده که هر چه زودتر خود را به دریا برسانم.
3.
مسخ
فرانتس کافکا / ترجمه فرزانه طاهری / انتشارات نیلوفر
يك روز صبح، گرگور زامزا از خوابی آشفته بيدار شد و فهميد كه در تختخوابش به حشرهای عظيم بدل شده است. بر پشت سخت و زرهمانندش خوابیده بود و سرش را که کمی بلند کرد، شکم قهوهای گنبدشکل خود را دید که به قسمتهای محدب و سفتی تقسیم میشد و چیزی نمانده بود که تمامی رواندازش بلغزد و از رویش پس برود. پاهای متعددش که در قیاس با ضخامت باقی بدنش از فرط لاغری رقتانگیز بودند، بیاختیار جلو چشمانش پیچوتاب میخورد.
4.
هکلبری فین
مارک توین / ترجمه نجف دریابندری / انتشارات خوارزمی
شما مرا نمیشناسید، مگر این کتاب «سرگذشت تام سایر» را خوانده باشید، ولی اشکالی ندارد. آن کتاب را آقای مارک توین نوشته بود و بیشترش هم راست گفته بود. بعضی چیزها را چاخان کرده بود، ولی بیشترش راست بود. عیبی هم ندارد. همه آدمهایی که من دیدهام بالاخره یک وقت دروغ هم میگویند، غیر از خاله پولی، یا بیوه دوگلاس، یا شاید هم ماری. خاله پولی و ماری و بیوه دوگلاس، نقلشان تماما تو آن کتاب آمده، که همانطور که گفتم راست است، منتها بعضی جاهایش را نویسنده چاخان کرده.
5.
غرور و تعصب
جین آستین / ترجمه رضا رضایی / انتشارات نی
صغیر و کبیرشان این است که مرد مجرد پولوپلهدار قاعدتا زن میخواهد. وقتی چنین مردی وارد محل جدیدی میشود، هر قدر هم که احساسات یا عقایدش ناشناخته باشد، چنان این فرض در ذهن خانوادههای اطراف جا افتاده است که او را حق مسلم یکی از دخترهای خود میدانند.
6.
جنگ و صلح
لئو تولستوی / ترجمه سروش حبیبی / انتشارات نیلوفر
خیر، به شما بگویم که اگر اینجا جلو من تأیید نکنید که جنگ در پیش است، و همچنان به خود اجازه دهید که همه رسواییهای این دجال را رفع و رجوع کنید، دیگر نه من و نه شما. دیگر نه دوست مناید و نه به قول خودتان غلام وفادار من. خب، خوش آمدید، میبینم که از حرفهای من وحشت کردید. بفرمایید بنشنید و برایم تعریف کنید. با این سخنان، آنا پاولونا شرر معروف که ندیمه و از محارم ملکه مادر بود، در ژوئیه 1805 بر سبیل خوشامدگویی از پرنس واسیلی که مردی متشخص و بلندپایه و نخستین میهمان مجلسش بود، استقبال کرد.