فیروز کریمی به نویسندگان گفت بیکار! رامبد جوان خندید، خداداد عزیزی رو به مجری گفت خودت میتوانی چند نویسنده ایرانی اسم ببری؟ و همه اینها به انتقادهایی نهچندان دامنهدار رسید. هشتگهایی با عناوین «نویسندگان_بیکار_نیستند» و «نویسنده_بیکار» به راه افتاد و عدهای اظهارنظر کردند. هرچند رامبد جوان درنهایت اشتباه پیش آمده را پذیرفت و در صفحه شخصی خود در اینستاگرام عذرخواهی کرد.
یاسر نوروزی: بیشتر از شوخی فیروز کریمی، قهقهه رامبد جوان آزاردهنده است. چنان به شوخی فیروز کریمی میخندد که گویی بیکاری نویسندگان ایرانی، موجبات طنز و سرگرمی است! ماجرا به برنامه شب عید فطر «خندوانه» برمیگشت. جایی که در بخش مسابقه «کلمه»، میهمانان برنامه در حال پاسخگویی بودند. مجری از فیروز کریمی درباره شاعران پرسید. در واقع قصه این بود که باید چند نفری را نام میبردند. فیروز کریمی گفت: «پروین اعتصامی». مجری حالا رو به خداداد عزیزی پرسید: «سه نویسنده ایرانی؟» و خداداد با تعجب: «نویسنده ایرانی از کجا پیدا کنم؟» همزمان فیروز کریمی ادامه داد: «نویسندههای ایرانی بیکارن. ما به اونها زیاد نمیپردازیم. بیکار هستن میشینن مینویسنن. اونها بیکارن مینویسن، ما با اونها خیلی کار نداریم.» این جمله همزمان خندههای رامبد جوان را به همراه داشت و البته جملات خداداد عزیزی رو به مجری که «خودت میتونی سه تا نویسنده ایرانی بگی الان؟»
نویسندگان بیکار!
هر چند فیروز کریمی به طنازیهای خلاقانه معروف است و انصافا بذلهگوییهای ناب دارد، اما به نظر میرسد در آن چند جمله به هر حال بخشی از مصائب و رنج نویسندگان ایرانی را نادیده گرفته. همین موضوع هم به راهاندازی هشتگهایی با عنوان «نویسنده_بیکار» و «نویسنده_بیکار_نیست» رسید؛ هشتگی در اعتراض به شوخی فیروز کریمی، عدم اعتراض رامبد جوان و حتی همراهی او در این شوخی. کامنتها و یادداشتهایی هم همزمان با این هشتگ به راه افتاد. به عنوان مثال، مسعود بربر که بیشتر به داستانخوانی شناخته میشود، نوشته است: «وقتی آدمی، اهالی یک صنف را بیکار خطاب کند، طبیعی است که عصبانی و ناراحت شوند، اما اگر آن صنف، نویسندگان باشند، نه. نه، نویسنده حق ناراحتی و عصبانیت ندارد. درد نویسنده برای پر کردن چاه درون و پالایش به آب زلال داستان است: نویسنده باید از هر چیز بیاموزد، ببیند، داستانی تازه بسازد. نویسنده باید (دستکم تلاش کند که) در دیده فرد هتاک بنشیند و بفهمد چه چیز باعث شده آن فرد درباره او و همکارانش چنین بیندیشد (و هشدار، که شاید نگاه نامعمولی هم به شغل ما نباشد).» ناراحتی بخشی از کاربران علاقهمندان به ادبیات و کتاب این بود که این بخش از برنامه ضبط شده بود و دستاندرکاران دستکم میتوانستند زمان بازبینی چنین چیزی را بیرون بیاورند. نیلوفر رحمانیان، مترجم، هم در واکنش به این بخش از برنامه «خندوانه» نوشته است: «آیا امروز به ادبیات نیاز داریم؟ آیا کسی که خوب گل میزند، باید کتاب بخواند؟ چرا کتاب نخواندن ارزش است…» یکی دیگر از کاربران همچنین آورده: «نگاه اجتماعی ما نویسندگی را شغل نمیداند. شاغل کسی است که با رانت اجتماعی سوار بر موج میشود و مردم را به سمت و سویی میبرد که دلش میخواهد….(درحالیکه) کسی بالاتر از نویسنده نمیتواند جامعه خودش را بشناسد و موشکافی کند. برای همین سیاست اجتماعی دست به حذف نویسنده زده است.» مهشاد لسانی، نویسنده، هم در صفحه شخصیاش نوشته: «چه میشود کرد! ما هم با این هفت کتابی که نوشتهایم و چاپ کردهایم، بیکاریم و به نون و ماستی دلخوش که ببلعیمش و روزگار بیکاری را بگذرانیم شاید که فرجی شود و از این بیکاری و خور و خواب جانسوز و بویناک رهایی یابیم.» یکی دیگر از نویسنده نوشته: «و ما همگی از سر بیکاری کتاب میخوانیم و باز از سر بیکاری شبها به جای خوابیدن، مینویسیم و باز از سر بیکاری سالهاست که سعی میکنیم شریف در خدمت ادبیات باشیم.» این کامنتها درنهایت به چالش «نویسندگان بیکار» هم منجر شد؛ روندی اعتراضی که کاربران علاقهمند به ادبیات و نویسندگان را به نوشتن درباره این موضوع فرامیخواند. همینها منجر شد به پستها و کامنتهایی که البته چندان به درازا نکشید. به نظر میرسد نویسندگان ایرانی بیجانتر از اینها باشند که حتی این روزها حوصلهای برای پاسخگویی علیه چنین حرفهایی داشته باشند!
عذرخواهیها
در ادامه انتقادها نسبت به بخش مربوطه و شوخی فیروز کریمی، رامبد جوان ضمن عذرخواهی در صفحه اینستاگرامش نوشته: «سلام به اهالی قلم. در برنامه خندوانه چهارشنبه شب در کنار دو میهمان محترم، لحظهای پیش آمد که برای من غیرقابل کنترل شد و متأسفانه واکنش من تنها خندیدن بود. واقعا از پخش این لحظه هم بسیار متأسفم و این هم به خاطر بیدقتی و بیملاحظگی من و تیم خندوانه و تیم پخش شبکه نسیم است. اینجانب از همه اهالی قلم در کل تاریخ بزرگ این کشور با آثار جاودانشان تمام قد عذر میخواهم و یقین میدهم هیچوقت چنین اتفاقی نخواهد افتاد. من همیشه با افتخار مخاطب و خواننده آثار لذتبخش و بیمثال ادبیات کشورمان بودهام و هستم و خواهم بود و هیچگاه از ترویج کتابخوانی در هر موقعیتی که داشتهام و خواهم داشت دریغ نکرده و نخواهم کرد. در اولین ضبط برنامه «خندوانه» در برابر این قشر بزرگ و اندیشمند و دردکشیده عذرخواهی خواهم کرد.» خداداد عزیزی هم که در این شوخی نقشی نداشته، در صفحه اینستاگرامش نوشته: «دوستان عزیزم، اگر شخصی تو برنامه تلویزیونی راجع به نویسنده و نویسندگی نظری میدهد، خودش جوابگوی گفتارش میباشد. من هیچگاه توهینی انجام ندادم و نخواهم داد و همه مشاغل برای من عزیز میباشند.» با تمام این حرفها فیروز کریمی همچنان واکنشی نشان نداده. هرچند شاید بشود برخی از شوخیهای آزارنده چهرههایی نظیر فیروز کریمی را به آن سهمی که دیگران را شاد کردهاند، بخشید، اما به هر حال بد نیست شخصیتهای معروف بابت بعضی گفتههایی که حتی ممکن است عمدی هم در آن نبوده باشد، عذرخواهی کنند. طبیعتا عذرخواهی هیچ انسانی را کوچک نمیکند. اینطور نیست آقای کریمی؟
حداقل این دو میهمان فوتبالیست، شرم داشته باشند و با عذرخواهی بگویند بلد نیستیم، نه اینکه جوری پاسخ بدهند که هیچ نشانه ی خجالت نباشد.
مشکل نویسندگان این نیست که آنها را نشناسند، مشکل اینجاست که زشتی، بی مسئولیتی و خودخواهی و فرصت طلبی اینگونه علنی تبلیغ بشه، مشکل اینجاست که آدم های مسئول و دردمند نمی توانند بی تفاوت بنشینند و ببیند عده ای با بی مسئولیتی و افتخار به نادانی، سرنوشت نسل های بعد این سرزمين رو به تاریکی ببرند.
کشوری که بی ریشه و بی فرهنگ و بی تاریخ بشه، قطعا نابود خواهد شد و مردمانش رو چه خوب و یا چه بد، با هم در آتش درختان خشک، می سوزاند.
متاسفم که صدا و سیما شده محل حضور یه عده ای متظاهر که حتی روش سرگرم کردن مردم رو هم به سمت و سویی می برن که قدرت تفکر و تعقل رو از اون ها سلب کنند. در برنامه ای به اسم خندوانه … طوری از بی کار بودن نویسنده ها حرف می زنن و قهقهه های غیر طبیعی سر می دن که از خودم می پرسم صدا و سیما محل ترویج فرهنگه یا به سخره گرفتن فرهنگ؟ من به جای این پخمگان نان به نرخ روز خور شرمنده شدم از قلم سیمین ها و جلال ها. شرمنده شدم از تمام شب بیداری اساتیدی که برای ادبیات کشورم متحمل رنج شدن اما نه اسمی از اونها برده می شه نه حتی حقشون ادا می شه. این مدعیان که تریبون رو دست گرفتن دارن اذهان مردم رو به گورستانی مبدل میکنند که خلاقیت و ادب و تفکر در اون دفن میشه پس باید منتظر روزگار تاریک تری باشیم که همگی دور هم بشینیم و بخندیم و به جک هایی که این ها از مشکلات جامعه می سازند تا خر مراد خودشونو سوار بشن و با پول مردم بچه هاشون شهروند کانادا بشن و خودشون بخندن به بی خبری و غفلت مردمی که پله شدن برای بالا رفتن این جماعت بی سواد و مدعی.
نویسنده: مریم دالایی