تصمیمات عجیب و فاصله معنادار با واقعیتهای جامعه
در نظام آموزشی کشور، طراحی، تهیه و تأمین محتوای آموزشی کتاب درسی را نهادهای دولتی و به صورت متمرکز انجام میدهند
تحقیق «نقش تحلیل محتوا در فرآیند آموزش» نشان میدهد در نظام آموزشی کشور، طراحی، تهیه و تأمین محتوای آموزشی کتاب درسی را نهادهای دولتی و به صورت متمرکز انجام میدهند. از آنجایی که در بهرهگیری از متون درسی و تحقق اهداف آموزشی، عوامل گوناگونی همچون ویژگیها و خصوصیات فراگیران، الزامات اجتماعی، شرایط و امکانات آموزشی و کمک آموزشی و حتی ویژگیهای انگیزشی، تجربی و تخصصی معلمان تأثیر دارند، کتابهای درسی در فرآیند آموزش نقش و جایگاه ویژهای پیدا میکنند. به همین دلیل تحلیل و مطالعه محتوای کتاب درسی به تصمیمسازان، دستاندرکاران و برنامهریزان کمک میکند هنگام تدوین کتابهای درسی تصمیمات درستی بگیرند، طوری که تا جای ممکن نواقص و کاستیها به کمترین میزان برسد.
تحلیلگر محتوایی یا برنامهریز درسی با استفاده از تحلیل محتوا میتواند پیامهای نهفته در داستانهای ساده یا متون کتاب درسی را با اهداف برنامه مورد مطالعه قرار داده و بدینوسیله گرایشها و جانبداریهای پنهان و آشکار در متون برنامه را تعیین کند. آموزشوپرورش یعنی آموزش در کنار پرورش و نمادهایی که میان نظامهای آموزشی جهان مشترک است. در سالهای اخیر تغییرات و حذفیات کتابهای درسی برای مدتی خبرساز شد تا حذف یا تغییری جدید دوباره بازار صحبت در این زمینه را داغ کند. تغییراتی که گاهی محتوای آموزشی را نشانه میرود، زمانی دیگر روی تغییر نمادها تمرکز دارد و گاهی هم به تغییرات پرورشی منجر میشود. تبدیل واژههای زیستشناسی یکی از این تغییرات بود که سروصدای بسیاری هم به پا کرد. محمدرضا نیکنژاد معتقد است نظامهای آموزشی در دو، سه دهه اخیر در بخش نمادها به دنبال رفع تبعیض هستند؛ تبعیضهای نژادی، مذهبی، جنسیتی و آموزشی. «حذف جدید سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی خلاف روند طبیعی است که در دنیا اتفاق میافتد.» به باور این معلم، اتفاقاتی از این دست برخلاف روند اجتماعی است؛ تصمیماتی عجیب که با واقعیتهای جامعه فاصله معناداری دارد. جامعه امروز ایران شاهد دختران و زنانی است که تحصیلات عالیه دارند و در سِمتهای مختلف مسئولیت گرفتهاند، مسئولیتهایی که گاهی در بخشهای کلیدی است.
حذف جدید سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی خلاف روند طبیعی است که در دنیا اتفاق میافتد
«این حذفیات شاید در کوتاهمدت موج خبری ایجاد کند، اما در میانمدت و بلندمدت موضوعی حیثیتی است. ما در آمارهای بینالمللی به روند آموزشیافتگی دختران در این چهاردهه افتخار میکنیم و از آمار بیسوادیزدایی رو به گسترش میگوییم و در مقابل چنین تصمیماتی میگیریم.» نیکنژاد ادامه میدهد: «جامعه امروز ایران شاهد تلاشهایی است برای احقاق حقوق زنان و کودکان. تلاشهایی که به احقاق بعضی از این حقوق کمک کرد و در مواردی هم روند رو به بهبود است؛ مسائلی که نگاه اجتماعی و فرهنگی را به خود میبیند و در بسیاری از موارد نگاه سیاسی را هم با خود همسو کرده است. به باور من این اتفاقات به پیشرفت این خواستههای اجتماعی کمک خواهد کرد.»
زیبایی بصری بر باد رفته
آموزش فرآیندی تکبُعدی نیست و نگاه تکبُعدی به این فرآیند روندی اشتباه است. آموزش مسألهای شنیداری، دیداری و احساسی است که در فضای مدرسه اتفاق میافتد. حذف تصاویر آخرین تغییراتی است که سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برای آن تصمیمگیری کرده است، هرچند در سالهای اخیر زیبایی بصری به بهانههای مختلف بر باد رفته است. علی بهشتینیا، معلم، معتقد است کتابهای ما زیبایی بصری را در مجموع از دست دادهاند. به اعتقاد او، در زمینه ابعاد کتابها هم شاهد توازن و همخوانی نیستیم، کتابهایی که در ابعاد مختلف بزرگ و کوچک به دست دانشآموزان میرسد. «ما در محتوا، دستهبندی متون و مطالب هم به نوعی دچار کجسلیقگی شدهایم.»
رنگها، تصاویر و اشکال دستبهدست هم میدهند تا کتابها بهخصوص در دوره ابتدایی شکل و شمایل دوستداشتنی به خود بگیرند و دانشآموزان را راغب به آموزش کنند؛ واقعیتی که در سالهای اخیر تصمیمگیران بیاعتنا از کنار آن رد شدهاند
رنگها، تصاویر و اشکال دستبهدست هم میدهند تا کتابها بهخصوص در دوره ابتدایی شکل و شمایل دوستداشتنی به خود بگیرند و دانشآموزان را راغب به آموزش کنند؛ واقعیتی که در سالهای اخیر تصمیمگیران بیاعتنا از کنار آن رد شدهاند. «حذفیات از دوره متوسطه شروع شد و امروز به دوره ابتدایی رسیده است و حالا شاهد تغییرات محتوایی هستیم. متأسفانه جامعه هم نسبت به این مسأله بیتفاوت شده.»
به باور بهشتینیا، این مسائل به مرور زمان تأثیر خود را میگذارد و نتیجه آن را در دوران دبیرستان شاهد خواهیم بود. «فضای مدرسه با فضای خانه در تعارض است. در خانه رنگ و موسیقی در نظر گرفته میشود، اما در مدارس اینطور نیست. کتابها سنتی است و با زندگی امروزی همخوانی ندارد.»
رفتن به سمت مدرسهمحوری
سالهاست در نظام آموزشي ايران تلاشهاي بسیاری براي برونرفت از نظام متمركز برنامهريزي درسي صورت ميگيرد. تمام تلاشها برای آن است که خطمشي برنامه درسي با اعطاي اختياراتي به سازمانهاي آموزشوپرورش استانها صورتي غيرمتمركز به خود بگيرد. از جمله اين اقدامات ميتوان به مسأله چند تأليفی كردن كتابهاي درسي و سپردن اختيار تأليف كتابهاي درسي به سازمانهاي آموزشوپرورش اشاره كرد. بررسی مدارس بلژیک هم نشان میدهد مدارس نياز دارند از برنامههاي درسي آماده به سوي برنامههاي درسي مدرسهمحور حركت كنند. با اين همه، مدارس بلژيك در قبال چنين آزادی عملي دچار مشكل هستند؛ چون از آمادگي كافي براي تدوين برنامههاي درسي مدرسهمحور برخوردار نيستند. در مدارس اين احساس وجود دارد كه مقاصد تدوين شده بسيار مفصل بوده و الزاماً بايد محدود شوند. کتابهای درسی در مدارس انگلستان از سوي دولت نه تجويز شده و نه مورد تأييد قرار ميگيرند. مقصدگزينيها عمدتاً دستوري و از بالا به پايين است؛ يعني مقاصد از بالا و از بيرون به مدارس تجویز میشود. با این همه اگر مدارس به مقاصد تعيين شده دست نيابند، بيشتر مورد توجه قرار ميگيرند تا مقاصد خود را برآورده سازند. فعاليتهاي مدرسه و تدريس عمدتاً مشتق از سبك و نوع سنجش هستند. معلمان به ميزان زيادي مانند «خادمان الگوهاي بيروني» عمل ميكنند. بررسي مدارس سوئدی هم نشان ميدهد کتابهای درسی از سوی دولت تعیین و تأیید نمیشوند. معلمان در انتخاب كتاب براي تدريس آزادي عمل دارند. تيمهاي معلمي، مسئول هدايت گروههاي دانشآموزياند. تيمهاي معلمي، گروهي از دانشآموزان را براي چندسال متوالي در اختيار دارند. در هر ترم دوبار در سال ساعاتي براي گفتوگو ميان والدين، معلم و دانشآموزان براي بحث درباره پيشرفت در نظر گرفته ميشود. به دانشآموزان مسئوليت زيادي در قبال كارهايشان و محيط مدرسه داده میشود. مدارس، محيط يادگيري و كار براي معلمان است. مدارس بهطور منضبط و انديشيده براي معلمان و تيمسازي سرمايهگذاري ميكنند. در چارچوب برنامه كار شهرداري، آزادي عمل زيادي به مدارس داده ميشود.