تهران زیتون ندارد!

چرا در بزرگراه‌های کلان‌شهر، درختان میوه نمی‌کارند؟

کاشت درختان زیتون در بخش‌هایی از تهران عملیاتی شده و موفق هم بوده، اما چرا تداوم نداشته؟ ضمن اینکه شهرداری هم می‌تواند از آن کسب درآمد کند. شاید گمان کرده‌ایم شهر یعنی بی‌میوه‌گی! شاید فکر کرده‌ایم نمی‌شود در شهرمان درختان میوه بکاریم؟ یا گمان کرده‌ایم کاشت این نوع درختان در معابر شهری، اتوبان‌ها و خیابان‌ها، پرهزینه است. در این گزارش اما تلاش داریم تصور عامه را مبنی بر این باور عوض کنیم.

یاسر نوروزی: از گردو شروع کنیم؟ یا آلبالو؟ به شهری فکر کرده‌اید با درختان تاک؟ فرض کرده‌اید که در عبور از خیابان‌های شهرتان، انگور بچینید؟ پرسه‌های شهری در چشم‌انداز ما درختانی نیستند که بار و بری داشته باشند. می‌شود کناره اتوبان سیب کاشت؟ درختچه‌های سبز فندق چرا نداریم؟ یا چرا نمی‌شود به درختان میوه‌دار دیگری فکر کرد که هم برای عابران باری داشته باشد و هم شکل و رنگی متفاوت به شهر بدهد؟ این ایده در قالب کاشت درختان زیتون حتی در بخش‌هایی از تهران عملیاتی شده و موفق هم بوده، اما چرا تداوم نداشته؟ ضمن اینکه شهرداری هم می‌تواند از آن کسب درآمد کند. شاید گمان کرده‌ایم شهر یعنی بی‌میوه‌گی! شاید فکر کرده‌ایم نمی‌شود در شهرمان درختان میوه بکاریم؟ یا گمان کرده‌ایم کاشت این نوع درختان در معابر شهری، اتوبان‌ها و خیابان‌ها، پرهزینه است. در این گزارش اما تلاش داریم تصور عامه را مبنی بر این باور عوض کنیم.

بی‌خزان

دکتر حمید زنجانی، کارشناس ارشد کشاورزی و دکترای نانوتکنولوژی، این باور را به چالش می‌کشد. او اعتقاد دارد برخی از این باورها به‌کلی دور از مسائل کارشناسی هستند و صرفا بر مبنای ایده‌ای کهنه در ذهن‌مان شکل گرفته‌اند. هرچند به موضوع کم‌آبی هم اشاره داشته و تمام بحران را در نظر گرفته است:  «ببینید، شما در شهر باید نگاه کنید به اینکه در چه بافتی، چه منطقه‌ای و چه اقلیمی، از چه درختی می‌خواهید استفاده کنید. خب اگر بخواهیم تهران را مثال بزنیم، به خاطر آلودگی هوا، درختی باید باشد که برگ‌هایش سبز باشد؛ درختانی مثل کاج، سرو یا حتی برخی مرکبات. ضمن اینکه باید به خزان یک درخت هم فکر کنید. عموم درختان خزان‌شان در زمستان است؛ یعنی در این فصل است که برگ‌های‌شان می‌ریزد. مدیریت شهری از این منظر هم باید به موضوع نگاه کند. برای همین است که شما در برخی مناطق، درختانی می‌بینید که خزان‌شان دیرتر اتفاق می‌افتد؛ درخت‌هایی که بیشتر بتوانند رنگ‌دهی و منظره پیرامونی را حفظ کنند. برگ‌های‌شان هم دیرتر بریزد. مثلا وقتی شما در مناطقی درخت‌های این‌گونه بکارید، خیلی زود شاهد برگ‌ریزان درخت نخواهید بود و چشم‌انداز مردم هم بی‌بهره نمی‌شود. اما باید توجه داشته باشید که درخت معبر شهری با درخت پارک تفاوت دارد.» این تفاوت ممکن است در نگاه غیرکارشناسانه چندان به چشم نیاید. دکتر زنجانی درباره تفاوت این دو بافت می‌گوید: «درخت معبر شهری محدودیت جا دارد؛ مثلا یک طرف پیاده‌رو است و یک ‌طرف پارک. برای همین باید در نظر داشت درختی کاشته شود که از لحاظ تاج و ریشه بتواند مقاومت کند. ولی الان در معابر شهری، وسط بزرگراه‌ها، انواع توت را می‌کارند. چرا؟ توت هم کم‌آب است و هم از آلودگی هوا لذت می‌برد. سپیدار هم به همین صورت است؛ خزان سپیدار، تقریبا در دی‌ماه اتفاق می‌افتد، یعنی خیلی دیر خزان می‌کند و فقط سه ماه در سال برگ ندارد. از این منظر و از جهت مسأله چشم‌انداز، درخت خوبی برای شهر به حساب می‌آید، اما نقطه ضعف آن این است که شکننده است و پرآب. برای همین ممکن است خسارت‌هایی بزند و نسبت به آفت ساقه هم حساس هست. پس تا اینجا چند نکته مطرح کردیم؟ یکی مسأله تفاوت بافت، دوم خزان درخت، سوم چشم‌انداز، چهارم آب و مسأله بعدی هم مقاومت یک درخت.»

چنارستان

چنارهای تهران یادتان هست؟ برگ‌های ریز و گسترده. گستره‌ای انبوه از سبزینگی و طراوت بودند. هرچند در سال‌های بعدی کم شدند و به‌تدریج به خاطره شهرها پیوستند. دکتر زنجانی در اینباره می‌گوید: «من موضوع مقاومت درخت را مطرح کردم، چون می‌خواستم به این بحث برسم که اگر دقت کنید، سابق به تهران می‌گفتند چنارستان. چون شهری بود پر از درختان چنار. تعداد زیادی چنار داشت که خوب هم مقاومت می‌کرد. ولی کم‌کم در مدیریت فضای سبز شهر به این نتیجه رسیدند که باید درختان در شهرهای اینچنین تنوع داشته باشد، چون اگر آفتی شیوع پیدا کرد و گونه‌ای آسیب دید، کل تهران آفت نبیند. به عنوان مثال سالیان قبل، نارون، هم تاج و هم برگ‌های خوبی داشت؛ به‌صورت گسترده هم کاشته شد. اما اتفاق ناگواری که افتاد این بود که لارو برگ‌خوار نارون غالب شد بر این درخت و مجبور شدند تعداد زیادی از اینها را معدود کنند. پس مسأله بعدی که باید به آن دقت داشت، تنوع کاشت است. باید تنوع داشته باشید که اگر یک گونه آسیب دید، دست‌کم بخشی از فضای سبز شما بی‌آسیب بماند و بتوانید آفت را در آن بخش دیگر کنترل کنید. برای همین است که در مکان‌های مختلف، درخت‌های متعددی می‌کارند. این تنوع در درختکاری دلایل دیگری هم دارد. من در ابتدای صحبتم به مسأله آب اشاره کردم، اما می‌خواهم بیشتر این موضوع را باز کنم، ضمن اینکه به پارامتر بعدی هم باید دقت کرد؛ خاک.»

ریشه در خاک

بیلی به دست بگیرید و حفر کنید. نه چندان زیاد. یک بلیچه حتی کافی است تا به نیم‌رخ خاک برسید. این اصطلاحی است که درباره لایه‌های خاک به کار می‌برند. «نیم‌رخ خاک» در واقع پدیده‌ای است که شما با حفری کم‌سطح در خاک ایجاد می‌کنید و می‌توانید لایه‌های متعدد آن را ببینید؛ از نزدیک‌ترین لایه به سطح تا سطوح پایین‌ترین. «نیم‌رخ خاک» در واقع چیزی شبیه به اثر انگشت خاک است. به همین دلیل زمانی که با کاشت درخت سروکار دارید، طبیعتا آثار انگشتان خاک را هم باید بکاوید. هرچند تمام این مؤلفه‌ها را باید در کنار مدیریت زیباسازی یک شهر هم دید. دکتر زنجانی در ادامه می‌گوید: «مثلا جایی که خیس هست، می‌توانند از بید استفاده کنند؛ چون بید پرآب است و آب را جذب می‌کند و نمی‌گذارد محوطه پیرامونی لجن شود. اما درخت‌ها در جنگل‌کاری‌هایی مثل پارک لویزان و سرخه‌حصار، با محدودیت‌های دیگری مواجه هستند. آنجا محدودیت آبی وجود دارد و محدودیت دیگری که ما را می‌رساند به پارامتر بعدی؛ خطر آتش‌سوزی. در کاشت درختان شهری باید به این نکته هم توجه کرد. اینکه در منطقه مورد نظر چقدر احتمال حریق وجود دارد و اگر آتش‌سوزی ایجاد شود، با چه سرعتی می‌توان آن را مهار کرد؟ برای همین خطر آتش‌سوزی هم در جنگل‌کاری بسیار قابل توجه است؛ مخصوصا برای سوزنی‌برگ‌ها، چون سوزنی‌برگ‌ها در طول سال خزان دارند و به همین دلیل همیشه زیر تاج‌شان، سوزن‌های خشک وجود دارد و بستر مناسبی برای آتش‌سوزی ایجاد می‌کند. حفظ امنیت منطقه از این جهت بسیار مهم است. همین‌طور حفظ امنیت شهروند. همان‌طور که در مثال‌های قبلی گفتم، شاخه نباید کم‌مقاومت باشد تا به‌راحتی روی سر شهروندان بیفتد. یا گاهی شما می‌بینید تاج بعضی درختان برای خانه‌های مردم آسیب‌زننده است. مثلا وقتی چنار می‌کارید، باید توجه داشته باشید که تاج چنار گسترده‌ است؛ می‌رود در تراس آدم‌ها و مشکل ایجاد می‌کند. برای همین مردم راه‌های مختلفی برای خشکاندنش پیدا می‌کنند و این موضوع هم ایجاد هزینه می‌کند و هم باعث اختلاف مدیریت و شهروندان می‌شود.»

میوه در شهر

پرسش اصلی قرار بود درباره کاشت درختان میوه در معابر شهری، بزرگراه‌ها و کناره‌های اتوبان باشد. هرچند دکتر زنجانی بحث را به عقب‌تر برد تا بتواند موضوع را از ریشه تبیین کند. بعد از مقدمه‌ای که خواندید، تازه می‌رسیم به پرسش درختان میوه یا در تعبیر درست‌تر «درختان مثمر». دکتر زنجانی در اینباره می‌گوید: «ببینید، موضوعات مختلفی در اینباره مطرح می‌شود. تمام پارامترهایی که گفتم را در واقع درباره این موضوع باید دوباره بررسی کرد؛ ضمن اینکه بحث سَم و هزینه‌های اینچنین هم پیش می‌آید. اما صحبت من این است چرا نمی‌شود درختان مثمر کاشت؟ مثلا من قبول می‌کنم که درخت گیلاس، سم می‌خواهد و طبیعتا نمی‌شود آن را در معابر شهری کاشت. یا مشکل خرمالو این است که بعد از رسیدن ممکن است به جهات افتادن میوه، مردم را اذیت کند یا کف خیابان‌ها را به آلودگی بکشد، اما فندق و گردو که سم نمی‌خواهد. البته گردو هرس مناسب نیاز دارد. سیب و آلبالو هم همین‌طور. اما دقت داشته باشید اینها در بهار گل می‌دهند و چشم‌انداز فوق‌العاده‌ای می‌سازند، ضمن اینکه تابستان هم میوه می‌دهند. تازه در بعضی شهرها انجام داده‌اند و جواب هم گرفته‌اند. خیلی هم خوب بوده. مثلا در معابر شهری رودبار، زیتون کاشته‌اند. در ساری و تنکابن، عمده درخت‌های معبر شهری، مرکبات هستند. حتی در شیراز هم درخت معبر شهری، مرکبات است. جالب است بدانید درخت‌های کمربند سبزش، انگور است. این باعث می‌شود شهرداری هم از قِبَل فروش این میوه‌ها کسب درآمد می‌کند، ضمن اینکه شهر هم معطر می‌شود. البته اوایل کار ممکن است مردم سراغ‌شان بروند، از درخت بالا بروند یا شاهد چنین صحنه‌هایی باشیم، اما وقتی نگاه‌شان از میوه سیر شد، دیگر بالای درخت هم نمی‌روند. دقیقا همان اتفاقی که درباره گل‌کاری‌های شهرهای بزرگ شاهد آن بودیم. ابتدا همه می‌گفتند مردم می‌چینند و همه را می‌برند، ولی وقتی شهر پر از گل‌کاری شد، دیگر چنین چیزهایی ندیدیم. اصلا بزرگ‌ترین خاصیت درخت مثمر، ایجاد جذبه بصری در شهر است. دوم اینکه باعث مشارکت شهروند در نگهداری و استفاده از درختان می‌شود. مثلا اگر کمربند سبز ما سنجد بود یا فندق یا انگور، ما می‌توانستیم بخشی از فقرا را از همین طریق تغذیه کنیم. همین الان در جنوب شهر تهران زیتون‌کاری کرده‌اند. مردم هم زیتون‌ها را می‌چینند و می‌خورند. زیتون درختی است که برای میوه دادن آب می‌خواهد، اما فرض کنید یک سال هم آب ندادیم، اتفاقی نمی‌افتد، چون صرفا میوه نمی‌دهد، اما زنده می‌ماند و می‌شود از چشم‌انداز آن استفاده کرد. یا مثلا درختان آلبالو و سیب، کم‌تیمار هستند؛ نگهداری شدیدی احتیاج ندارند. متأسفانه تا در مدیریت این‌طور مسائل حرف از درختان مثمر می‌شود، می‌گویند سم می‌خواهد، آلودگی هوا زیاد می‌شود و این حرف‌ها؛ حرف‌هایی که کاملا غیرکارشناسی است. سنجد هم همین‌طور است؛ آفت کمی دارد. به همین دلیل حرف من این است که با کارشناسی دقیق می‌شود در شهر بزرگی مثل تهران هم درختان مثمر کاشت. اینکه چرا چنین کاری انجام نمی‌شود، جای سوال است.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.