امیرمسعود فلاح
حتما دیدید که کاندیداها به عنوان نماد انتخاباتی خودشان، یک رنگ را انتخاب میکنند؛ یکی قهوهای، دیگری زرد و …. جدیدا هم مد شده خودشان را به «صدا» تشبیه میکنند: صدای معترضان به وضع موجود، صدای امیدواران به وضع مطلوب و …. به این هم فکر نمیکنند که خاستگاهشان کجاست و این صداهایی که میگویند از کجا درمیآید؟! حتما به ذهن شما هم رسیده که چرا کسی خودش را به نگاه تشبیه نمیکند؟ مثلا بگوید من آمدهام که هاجوواج بایستم فقط نگاه کنم به این تپهها؟ اتفاقا احتمال رأیآوری همچین کسی بیشتر از کسی است که بخواهد تپههای کشور را گلکاری کند. یا مثلا یکی بگوید آمدهام که بوی وضع موجود باشم. یا اگر وضع موجود بوی خیلی بد و ضایعی داشت بگوید آمدهام که بوی وضع مطلوب باشم، شاید آن قابل تحملتر بود. باز اگر بوی وضع مطلوب هم زیاد تعریفی نداشت بگوید آمدهام طعم وضع موجود را بدهم. اگر رأی منفیاش با رأی مثبت بقیه رقباش برابر شد آن وقت بگوید آمدهام طعم وضع مطلوب را برای شما بدهم. باز اگر نشد بگوید آمدهام اندازه وضع موجود را نشانتان بدهم، اگر نشد خب اندازه وضع مطلوب شاید بهتر باشد. نشد، حجم وضع موجود، یا اصلا حجم وضع مطلوب. خلاصه یک چیزی نشان مردم بدهد که جذاب، دلربا، شورآفرین، قانعکننده، جریانساز و درنهایت رأیآور باشد. کلیشهای نباشد و یک چیز متفاوتی باشد. هر کی از راه میرسد فقط رنگ و صدا، پس دیگر خواص ماده چی؟ باید کاری کرد که سلیقههای مختلف بویایی، چشایی، رنگایی، گوشایی، سایزایی و حجمایی قانع و جذب شوند. یک کمی خلاقیت در تبلیغات هم بد نیست.