بسیاری «زخم کاری» را «آقازاده به روایت محمدحسین مهدویان» خواندهاند. سریالی که شخصیتهای همیشگی مهدویان را در یک موقعیت زمانی دیگر و بهروزتر به نمایش میگذارد.
شهروند آنلاین: انتشار نخستین قسمت از مجموعه نمایش خانگی «زخم کاری» یکبار دیگر نام محمدحسین مهدویان را بهعنوان کارگردانی کاربلد مطرح کرده است. فیلمسازی که آخرین فیلمهایش «درخت گردو» و بهخصوص «شیشلیک» بهعنوان شکستهایی جبرانناپذیر سیمایش را بهشدت مخدوش کرده بودند- و البته پیشتر نیز مواضع سیاسی نهچندان پرطرفدار حتی بهترین فیلمهایش نیز مانع از اجماع مخاطبان در امید بستن به او- بهعنوان کارگردانی آیندهدار شده بودند. اما انتشار نخستین قسمت «زخم کاری» فعلا بازی را عوض کرده و نام محمدحسین مهدویان را یکبار دیگر سر زبان انداخته است. روندی که اگر ادامهدار باشد و در واقع اگر گام نخست محکم مهدویان با گامهای محکم بعدی همراه شود، میتوان از «زخم کاری» بهعنوان سکوی اصلی پرش محمدحسین مهدویان نام برد. سریالی که میتواند این کارگردان ارگانی را تبدیل به یک فیلمساز واقعی محبوب کند.
زخم کاری
جدیدترین محصول فیلیمو، سریال «زخم کاری»، که با اقتباس از رمان محمود حسینیزاد و نمایشنامه مکبث اثر ویلیام شکسپیر، و تقریبا با همان گروه همیشگی فیلمهای قبلی محمدحسین مهدویان ساخته شده؛ به رغم امیدهایی که درباره مهدویان ایجاد کرده، اما چندان هم از دنیا و آدمهای مالوف و محبوب این کارگردان دور نیست. در واقع این سریال حداقل در قسمت اول درباره آدمهایی است که با هیچ متر و معیاری نمیتوان آنها را آدمهای معمولی بدنه جامعه به شمار آورد. آدمهایی که کارشان قراردادهای تجاری کلان با آنور آب است، کسانی که طمع فروش نفت دارند و در این مسیر امپراتوریهایی هم به وجود آوردهاند، بیتردید آدمهای عادی نمیتوانند باشند. اینها همان آدمهای قبلی، در یک ظرف زمانی دیگر و بهروزتر هستند. تفاوت «زخم کاری» اما حداقل در نخستین قسمت منتشرشده با دیگر ساختههای مهدویان در این است که اینبار نگاه کارگردان به آدمهایش ستایشآمیز و آسمانی نیست- و اتفاقا همین هم موجب امیدواری شده است.
«زخم کاری» که با حضور جواد عزتی، رعنا آزادیور، هانیه توسلی، سعید چنگیزیان، الهه حصاری، مهدی زمینپرداز، سیاوش طهمورث، کاظم هژیرآزاد و مائده طهماسبی در زمینه بازیگری نیز پروپیمان نشان میدهد، در قسمت اول روی زندگی مالکی- با بازی جواد عزتی تمرکز کرده است. یک مدیر موفق که در یک شرکت خانوادگی به درجات بالایی رسیده و حالا در یک بزنگاه مهم قرار گرفته است. او که از طرف همسرش (که برادرزاده مدیر شرکت- با بازی سیاوش طهمورث است) زیر فشار قرار دارد که حقش بیشتر از چیزی است که صاحب شرکت در اختیارش قرار میدهد، در جریان یک قرارداد مهم نفتی با نروژیها، برای دریافت مبلغ قرارداد- که بالغ بر چندین میلیون دلار است- شماره حساب خودش را به جای حساب شرکت میدهد. تصمیمی که تبعات زیادی میتواند داشته باشد- و همین هم شروع جذابی را برای سریال رقم میزند. جذابیتی که نظرات مثبت و تحسینهای پرشمار مخاطبان، سیل پستها و کامنتها و توییتهای ستایشآمیز کاربران فضای مجازی و البته آمار ۹۶درصدی رضایت مخاطبان در پلتفرم فیلیمو مؤید و مبین آن است.
آغاز کوبنده
فارغ از اینکه «زخم کاری» در ادامه به چه مسیری خواهد رفت، اما یکی از مهمترین ویژگیهای این سریال آغاز کوبنده آن است. آغازی که نهتنها تماشاگر را مستقیم وارد فضا و داستان سریال میکند، بلکه ویژگیهای دیگر «زخم کاری» را نیز برای مخاطب باز و روشن میکند.
«زخم کاری» در قسمت اول نهتنها بدون فوت وقت زندگی دشوار و پرفشار مالک مالکی (جواد عزتی)، جایگاه و روابط کاری پراسترس و پررقابت او در هلدینگ محل کار و البته رابطه خاصش با همسرش سمیرا (رعنا آزادیور) را به نمایش میگذارد، که پرده از یکی از ایدههای مفهومی سریال نیز میگشاید. اتفاقی که تنها با تمرکز بر کاراکتر سمیرا (زن مالک) و نوع رابطه او با همسرش رخ میدهد- و از حیث ایجاز درخشان است.
سریال اقتباسی
درباره «زخم کاری» یکی از مواردی که سازندگان سریال دربارهاش تأکید میکنند، اقتباسیبودن آن است. سریالی که گفته میشود از یک رمان ایرانی و یک نمایشنامه کلاسیک الهام گرفته است.
درباره منبع اقتباس داستانی «زخم کاری» حرف چندانی نیست. به هرحال در این مدت بارها گفته شده که این سریال از رمان «بیست زخم کاری» اثر محمود حسینیزاد اقتباس شده- و گذر زمان و پیشرفت داستان سریال میتواند نشان دهد که کیفیت این اقتباس و میزان موفقیت سازندگان سریال در این رویکرد چگونه و در چه حدی بوده است.
اما به ادعای سازندگان سریال، «مکبث» ویلیام شکسپیر دیگر منبع الهام «زخم کاری» بوده است. تصمیمی که با توجه به فضای داستان و کاراکترهای نمایشنامه کلاسیک شکسپیر بیشتر نوعی اقتباس و حتی شاید هم الهام مضمونی- مفهومی بوده و اتفاقا در این زمینه هم بوده که میزان موفقیت سازندگان در قسمت اول سریال به چشم آمده است.
در این زمینه باید شخصیت و رابطه سمیرا با همسرش را مثال آورد- که در همین اولین قسمت، مدام وامگیری «زخم کاری» از «مکبث» را یادآوری میکند. سمیرا در اغلب دقایق حضورش به همسرش سرکوفت میزند و او را عملا یک خدمتکار مینامد که سود تمام تلاشهایش نصیب رئیس شرکت میشود. فشاری مداوم بر گرده و ذهن و روان مالک- که او را به اتخاذ تصمیم سرنوشتسازدادن شماره حساب خودش به جای شماره حساب شرکت وادار میکند. این مهمترین جلوه تأثیرپذیری «زخم کاری» از «مکبث» است که از همان سکانس اول قسمت اول آشکار میشود. همان جایی که سمیرا همسرش را اجبار به ماندن در وان پر از یخ میکند و نفوذ و تأثیرش بر شخصیت و تصمیمات او را به نمایش میگذارد. به همین دلیل هم هست که بعد از آگاهی سمیرا از انتقال پولهای قرارداد به حساب شوهرش، درخواست خشن او از مالک برای خودداری از بازگرداندن پولها به حساب شرکت (که میتواند آغاز بحران، فاجعه، قدرتطلبی و حتی معامله او با شیطان باشد) باورپذیر جلوه میکند.
درباره رویکرد اقتباسی «زخم کاری» الهامگیری یا تأثیرپذیری سریال از فضا و روابط حاکم بر الگوهایی مانند «پدرخوانده» یا دیگر نمونههایی که به شکلگیری یک امپراتوری و البته رقابت برای کنترل این امپراتوری میپردازند نیز، قابل اشاره است.
همه این موارد باعث شده اولین اپیزود از سریال ۲۰ قسمتی «زخم کاری»- که قرار است از این به بعد جمعهها از پلتفرم فیلیمو منتشر شود، توجه مخاطبان را به خود جلب کند. مخاطبانی که ذوقزده از جذابیت و تأثیرگذاری قسمت اول سریال آن را یکی از بهترین سریالهای شبکه نمایش خانگی (در کنار سریالهایی مانند «شهرزاد» و «قورباغه») خواندهاند. با اینکه فعلا و با انتشار تنها یک قسمت از سریال بد نیست تعریف و تمجیدها را حداقل به «یکی از بهترین شروعهای تاریخ نمایش خانگی» تقلیل داد- که واقعبینانهتر به نظر میرسد!
رونق بازار کتاب
انتشار اولین قسمت از سریال «زخم کاری» علاوه بر شبکه نمایش خانگی و پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری، در بازارهای دیگر فرهنگی نیز تأثیرگذار بوده است. بهعنوان مثال گفته میشود که پخش قسمت اول این سریال باعث شده کتاب «بیست زخم کاری» (که از آن بهعنوان منبع اقتباس سریال «زخم کاری» نام برده میشود) در بازار کتاب نایاب شود.
روز گذشته روابط عمومی سریال «زخم کاری» گزارش داد که پس از پخش قسمت نخست سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان چاپ چهارم کتاب «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینیزاد در فروشگاههای کتاب نشر چشمه به پایان رسیده- و در حال حاضر بازار کتاب منتظر توزیع چاپ جدید این کتاب است. اتفاقی مبین نقش مثبت محصولات فرهنگی در افزایش استقبال مخاطبان از دیگر محصولات فرهنگی و ادبی- که برخلاف بازار پویای فرهنگ آمریکا و اروپای غربی، سینما و تلویزیون ایران تاکنون تجربیات مشابه زیادی در این زمینه نداشته و در واقع تاکنون چشم بر این امکان بسته است.
در این گزارش همچنین آمده که مسئولان نشر چشمه بعد از مواجهه با استقبال خوب مخاطبان از خرید کتاب «بیست زخم کاری» ابراز امیدواری کردهاند که چاپ پنجم کتاب را هر چه سریعتر روانه بازار کتاب کنند.
البته گزارشهایی که حکایت از افزایش فروش کتاب «بیست زخم کاری» بعد از انتشار اولین قسمت سریال مهدویان میکنند منحصر به گزارش نشر چشمه نیست- و بر اساس آمار سایت فیدیبو نیز در روزهای اخیر فروش «بیست زخم کاری» به صورت الکترونیک رشد بالایی داشته، تا جایی که در روزهای اخیر این رمان جزو پرفروشترین رمانهای فارسی به حساب میآید.
گفتنی است که تاکنون از محمود حسینیزاد بهعنوان نویسنده و مترجم تألیفات زیادی در بازار کتاب عرضه شده است. این نویسنده رمان «بیست زخم کاری» را نیز در سال ۱۳۹۵ در نشر چشمه منتشر کرده- که این رمان تا امروز چهاربار تجدید چاپ شده است.
سلام. چند فرضیه ی دلبخواهی در متن طرح شده اند که اثبات شان حداقل بدون جدل ممکن نیست (من که می گویم با جدل هم ممکن نیست). مثلا در حالی از فیلم های “درخت گردو” و “شیشلیک” به عنوان “شکست های جبران ناپذیر” یاد شده که این دو فیلم هنوز اکران عمومی نشده اند. در اکران های جشنواره ای هم حداقل از “درخت گردو” به عنوان یکی از بهترین فیلم های مهدویان، با وسواس تکنیکی و پختگی در درام پردازی، یاد شد و اولین جایزه ی کارگردانی جشنواره ی فجر را هم برایش به ارمغان آورد. فرضیه ی مهم تر این است که مواضع فیلمساز در آثار اولیه اش از جنس “مواضع سیاسی نه چندان پرطرفدار” بوده و به همین دلیل مخاطبان حساب ویژه ای روی آینده ی این فیلمساز باز نکرده اند. اولا اگر یکی دو استثنا (مثل “هزارپا” و “مطرب”) را حذف کنیم دایره ی مخاطبان سینمای ایران در دهه ی اخیر، در بهترین حالت 2/5 میلیون نفر (عمدتا برای کمدی ها) بوده است. 2/5 میلیون از 85 میلیون نفر! پس در سینمای ایران خیلی راحت نمی شود از “مردم” صحبت کرد چون در “بهترین حالت” کمتر از سه درصد مردم (2/94 درصد اگر خیلی خوشبینانه 2/5 میلیون را میانگین بگیریم) پای فیلم ها می نشینند و همه ی این ها هم متعلق به قبل از شیوع کروناست. فاصله ی بهترین فیلم های مهدویان با صدر جدول در بدترین حالت یک میلیون نفر بوده است که این رقم در هیچ کجای دنیا فاصله ی فیلم “پرطرفدار” از “کم طرفدار” نیست. پس آثار اولیه ی مهدویان بین مخاطبان سینمای ایران که “کم طرفدار” نبوده است و متوسط مخاطب را داشته. بماند که معلوم نیست از کجا فهمیدید مخاطبان روی “آینده ی یک فیلمساز” حساب باز می کنند یا نمی کنند. دایره را گسترده تر کنیم: در حد 85 میلیون نفر. واقعا فکر می کنید “منافقین” میان ملت ما “طرفداران بیشتری” دارند یا مثلا بیشتر مردم ما در طرفی غیر از طرف شهدا می ایستند؟ مثلا بین حاج احمد و “سگ”های صهیونیست، دومی را انتخاب می کنند؟ این چیزی است که حتی با جدل هم نمی توانید اثباتش کنید. دیدن تشییع جنازه ی شهید حاج قاسم، دو چشم بینا می خواهد و بس (البته یک چشم هم کفایت می کند). واقعا بس.