آموزش میتواند یک ابزار مهم برای مبارزه با کار کودکان به شمار آید و شناخت جهان پیرامون، ارتقای مهارتها و تقویت آزادی فردی و رشد کودکان را موجب شود.
بیستودوم خرداد (12ژوئن) روز جهانی مبارزه با کار کودکان است، روزی که برای افزایش آگاهی و فعالیت در زمینه جلوگیری کار کودکان از سوی سازمان بینالمللی کار پیشنهاد شده است. کودکان ممکن است به دلایل مختلف به سمت کار سوق داده شوند. بیشتر اوقات، کار برای کودکان زمانی اتفاق میافتد که خانوادهها با چالشهای مالی و فرهنگی روبهرو میشوند، مانند قرار گرفتن در شرایطی چون بیسوادی، فقر اقتصادی، بیماری ناگهانی یا از دست دادن شغل.
آمارها نشان میدهد که حدود 160میلیون کودک در ابتدای سال 2020 تحت اجبار کار قرار گرفتند و البته در ادامه آن 9میلیون کودک دیگر نیزبه دلیل تأثیر همهگیری کووید-19 در معرض خطر کار بیرون از خانه قرار گرفتند.
این آمار یعنی تقریبا از هر 10 کودک در سراسر جهان یک نفر به کار مشغول است و از آموزشوپرورش مناسب، بهداشت، تفریح و آزادیهای اولیه بیبهرهاند.
این کودکان برای تأمین معیشت خانواده خود کار میکنند، زیرا بقای روزانه خانه و خانواده به درآمد اضافی فرزندانشان بستگی دارد. تقریبا نیمی از کودکان در کارهای خطرناکی قرار دارند که مستقیما سلامت و رشد اخلاقی آنها را به خطر میاندازد.
کار کودکان میتواند منجر به آسیب شدید جسمی و روحی و حتی مرگ در آنها شود. مانند کار در محیطهای خطرناک، بردگی یا دیگر شکلهای بیگاری؛ قاچاق موادمخدر و تنفروشی و حتی ورود در درگیریهای مسلحانه. برای دختران، خطر استثمار جنسی بسیار زیاد است، در حالی که پسران ممکن است توسط نیروهای مسلح یا گروههای خشن مورد سوءاستفاده قرار گیرند.
علت هرچه باشد، کار کودکان نابرابری و تبعیض اجتماعی را به وجود آورده و نشاط و شادابی دختران و پسران را از کودکی آنها ربوده است.
برخلاف فعالیتهای جسمانی از این قبیل که به رشد متوازن کودکان کمک میکند، مانند مشارکت در کارهای سبک خانه یا کار در تعطیلات مدرسه، کار کودکان دسترسی به آموزش را نیز محدود میکند و به رشد جسمی، روحی و اجتماعی کودک آسیب میرساند. به ویژه برای دختران که «بار سهگانه» مدرسه، کار بیرون از خانه و کارهای درون خانه خطر عقب ماندن آنها از زندگی اجتماعی را افزایش داده و آنها را حتی در معرض فقر و محرومیتهای بیامان قرار میدهد.
تجربه نشان میدهد که ترکیبی از رشد اقتصادی، رعایت استانداردهای کار، آموزش و حمایت اجتماعی، همراه با درک بهتر از نیازها و حقوق کودکان در جوامع مختلف میتواند باعث کاهش قابل توجه کار کودکان شود. کار کودکان مشکلی سرسختانه است که حتی اگر در مکانها یا بخشهای خاصی برطرف شود به دنبال فرصتهایی برای ظهور دوباره به روشهای جدید و غالبا پیشبینینشده در بخشهای دیگر است. پاسخ به این مسأله باید به اندازه کار کودکان بسیار متنوع و سازگار باشد.
فقر، بیسوادی و بیکاری والدین سبب شده تا فرزندان خود را به مدرسه نفرستند و آنها را مجبور به کسب درآمد کنند. پرداختن به آموزش در زندگی حق همگانی و اساسی است که نمیتوان آن را برای کسی منکر شد.
درست مثل اینکه غذا برای بدن لازم است، آموزش برای یک زندگی شاد و موفق نیز مهم است. آموزش میتواند یک ابزار مهم برای مبارزه با کار کودکان به شمار آید و شناخت جهان پیرامون، ارتقای مهارتها و تقویت آزادی فردی و رشد کودکان را موجب شود.
به گفته سازمان آموزش بینالملل( EI)، آموزش بهنگام موثرترین راه برای بیرون راندن کودکان از مخاطرات بازار کار و فرصت دادن به آنها برای کسب مهارتهای لازم برای یافتن کار مناسب در آینده است، چراکه دو مولفه آموزش و پرورش محرکهای ضروری توسعه اجتماعی و اقتصادی و دموکراسی هستند.
خانوادهای که دغدغه تأمین اقتصاد خود را دارد و با وجود آنکه نمیخواهد فرزندش تن به کار بیرون از خانه را بدهد، اما مجبور به چنین کاری است، زمانی که یقین داشته باشد آموزش رایگان و از قبال آن مهارتهایی به فرزندش آموزش داده میشود که میتواند علاوه بر محافظت از جسم و روح خود، در بازار کار حضور داشته باشد، با حضور فرزندش در مدرسه و نظام آموزشی موافقت میکند.
هرچند که ناخرسندانه گاها در بین خانوادهها افراد سرسختی وجود دارند که با وجود همه تمهیدات باز هم رضایت به آموزش فرزند نمیدهند، اما دولتها باید برای آن برنامهریزی بهتر و انعطافپذیری داشته باشند و وظیفه خود را در این بخش به خوبی انجام دهند.
امید که روزی فرا برسد که در سراسر جهان کودکی به کار اجباری و خطرناک مجبور نباشد و نشاط کودکی و کسب تجربه قرین لحظات زندگی آنان باشد. به عنوان راهکار پیرامون معضل کار کودکان، میتوان چند پیشنهاد ارایه داد.
– آموزش عمومی باکیفیت، رایگان و اجباری برای همه کودکان حداقل تا سن اشتغال و اقدامات لازم برای دستیابی به آموزش برای کودکانی که در حال حاضر در مدرسه نیستند.
– سرمایهگذاری در برنامههای آموزش و حمایت اجتماعی.
– حذف همه هزینهها -مستقیم و غیرمستقیم- مرتبط با آموزش و اجرای برنامههای تشویقی برای ارتقای نقش مدرسه در جامعه.
-استخدام معلمان توانمند و حرفهای و تأمین حقوق کافی برای آنان مطابق با توصیه یونسکو در مورد وضعیت معیشتی معلمان.
-اتخاذ روشی متمرکز بر انتقال از مدرسه به فرصتهای مناسب کار.
زهرا علی اکبری- پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی