سناریوی یک زن برای دزدی از سالمندان

گفت‌وگوی «شهروند» با پرستار قلابی که با شیوه بیهوشی دست به سرقت‌های سریالی می‌زد

مرتب اشک می‌ریزد و ابراز پشیمانی می‌کند. از اینکه شوهرش بیکار است و هیچ پولی برای زندگی‌شان ندارند، شاکی است. این زن پرستار قلابی است که شاکیان را در خانه‌های خودشان بیهوش کرده و دست به سرقت‌های سریالی می‌زد. او با سیم‌کارت‌هایی که به نام فرد دیگری بود، از طریق سایت دیوار با آنهایی که نیاز به پرستار خانگی داشتند، تماس می‌گرفت. بعد از ان نیز، برای نگهداری از سالمندان به خانه‌شان می‌رفت. سناریوی داروی بیهوشی را اجرا می‌کرد و بعد هم طلاها و پول‌ها را می‌دزدید. او حالا دستبند به دست در پلیس آگاهی نشسته و با گریه ابراز پشیمانی می‌کند. او درحال حاضر دو شاکی دارد. وقتی این دو مالباخته شکایت کردند، کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت دریافتند که پرستار قلابی مدتی قبل به خاطر سرقت به همین شیوه بازداشت و با وثیقه ازاد شده است. در نهایت نیز این زن به دستور بازپرس شعبه ۸ بازپرسی دادسرای امور جنایی پایتخت بازداشت شد و به دو سرقت اعتراف کرد. او در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای سرقت‌هایش را روایت کرد:

چند وقت است که سرقت می‌کنی؟

همه چیز از وقتی شروع شد که بدهکار شدم. 300میلیون تومان پول بدهی داشتم. برای همین هم از من شکایت شد و دستگیر شدم. برای پرداخت بدهی ام باید پول جور می کردم. برای همین تصمیم به انجام این کار گرفتم.

چرا بدهی داشتی؟

دوسال از یک مرد میانسال نگهداری می‌کردم. کارهای خانه او را انجام می‌دادم. خیلی به من اعتماد داشت. از آنجایی که دخترم در شرف ازدواج بود، باید برایش جهیزیه می‌خریدم، اما پول نداشتم. با صاحبکارم در میان گذاشتم و او نیز خُرد خُرد به من پول قرض می‌داد. البته به من گفت که به بچه‌هایش نگویم. اما بعد از مدتی بچه‌هایش متوجه این بدهی شدند. برای همین از من شکایت کردند. من هم برای پرداخت بدهی مجبور به سرقت شدم.

 چطور شد که نقشه این سرقت‌ها را طراحی کردی؟

راستش اصلا به ذهن خودم نرسیده بود. یک‌بار که داشتم با گریه برای یکی از دوستانم این موضوع را تعریف می‌کردم، او به من گفت که این کار را انجام دهم. می‌گفت تو که سابقه پرستاری داری و می‌توانی راحت به خانه افراد سالمند بروی. بعد هم آنها را بیهوش کن و پول بردار. من هم دیدم فکر خوبی است. واقعا تحت فشار بودم و باید هرطور شده، بدهی‌ام را پرداخت می‌کردم. برای همین نقشه این سرقت‌ها را طراحی کردم.

اولین‌بار از چه کسی سرقت کردی؟

اواخر فروردین‌ماه بود. به‌عنوان پرستار به خانه زنی به نام فریده رفتم. از طریق سایت دیوار که آگهی داده بودند، با آنها آشنا شده و تماس گرفتم. آنها گفتند دو روز به صورت آزمایشی به خانه فریده بروم و کارهایش را انجام بدهم. همان روز اول بود که داروی بیهوشی را به خوردش دادم. در میان داروهایش آن را به او خوراندم. بعد هم طلاهایش را سرقت کردم. حدودا 200میلیون تومان طلا بود.

فقط همین زن بود؟

بعد از آن دوباره از طریق فضای مجازی با فرد دیگری آشنا شدم. به خانه یک زن دیگر رفتم و این‌بار 21میلیون تومان طلا سرقت کردم.

با سیم‌کارت‌های دیگران با شاکی‌ها تماس می‌گرفتی، این سیم‌کارت‌ها را از کجا می‌آوردی؟

معمولا به‌عنوان مسافر سوار خودروهای عبوری می‌شدم. بعد از آن با راننده طرح دوستی می‌ریختم. با آنها درددل می‌کردم و بعد می‌گفتم که سیم‌کارتم سوخته، مدارک شناسایی هم ندارم. از آنها می‌خواستم برایم یک سیم‌کارت بخرند، آن هم با مدارک خودشان. آنها نیز به من اعتماد کرده و برایم سیم‌کارت اعتباری می‌خریدند. بعد هم با همین سیم‌کارت‌ها با خانه شاکیان تماس می‌گرفتم تا شناسایی نشوم. بعد از هر سرقت، سیم‌کارت‌ها را دور می‌انداختم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.