مرگ در گردنه وحشت می‌تازد!

روایت‌های نفسگیر امدادگران پایگاه شهید محمد افشارجو از مأموریت در گردنه «قوشچی»

حدفاصل ارومیه به سلماس گردنه‌ای خطرناک و پر حادثه به نام «قوشچی» قرار دارد که بین بومی‌های منطقه به گردنه وحشت هم مشهور است؛ پر از پیچ‌های تند و محل تردد خودروهای سنگین‌ ترانزیتی. در پیچ و تاب‌های این محور ناقوس مرگ هر لحظه به گوش می‌رسد و نجاتگران پایگاه امداد جاده‌ای قوشچی هیچ روزی را بدون تصادف سپری نمی‌کنند. البته این پایگاه فقط به حادثه‌دیدگان جاده‌ای خدمت نمی‌کند بلکه نزدیکی پایگاه به دریاچه ارومیه باعث شده تا امدادگران در مأموریت‌های دریایی هم نقش موثری در نجات جان افراد ایفا کنند و حتی زمستان‌ها برای کمک به زنان باردار روستایی و رساندن آنها به مراکز درمانی فعال باشند.

ساعت 9 شب بود. گروه فیلمبرداران یک برنامه تلویزیونی از ارومیه به سمت سلماس در حرکت بودند که به گردنه قوشچی رسیدند.  گردنه مثل همیشه شلوغ و پرتردد و در نقاط پرحادثه تاریک و وهم‌انگیز. پیچ‌های تند گردنه مانع از این شد که راننده بتواند سرعت خودرو را کنترل کند. همین علت باعث برخورد آن با یک دستگاه رنوی ال نود شد. صدای تصادف که در دل تاریکی شب پیچید برای لحظه‌ای از هیاهوی خودروهای عبوری کاسته شد تا آخرین سکانس زندگی تصویربرداران برداشت شود. حادثه درست در 11 کیلومتری پایگاه امداد جاده‌ای گردنه قوشچی مقابل پمپ‌بنزین طالبی رخ داده بود. راننده‌های عبوری تصادف را به اورژانس خبر دادند. محل دقیق حادثه از طریق مرکز EOC به پایگاه امدادونجات گردنه قوشچی گزارش شد و نجاتگران بی‌معطلی در سر صحنه حادثه حاضر شدند. آن‌طور که خبر رسیده بود کسی از این تصادف جان سالم به در نبرده بود. «میثم صادقی» نجاتگر حادثه در این مأموریت بود: «وقتی به محل حادثه رسیدیم با صحنه دلخراش و بدی روبه‌رو شدیم. متأسفانه نه از تیم تصویربرداران کسی زنده بود نه از سرنشینان خودروی مقابل. حاصل این تصادف شبانگاهی 5 کشته بود. کار رهاسازی پیکرها از لابه‌لای آهن‌پاره‌های این دو خودرو، یک ساعت طول کشید تا خاطره تلخ دیگری برای نجاتگران این پایگاه ثبت شود.»

او هم از گردنه قوشچی به عنوان یکی از مرگبارترین گردنه‌های کشور یاد می‌کند: «در این گردنه سه نقطه حادثه‌خیز و خطرناک پیچ شریف‌آباد، پمپ بنزین طالبی و شهرک صنعتی فاز 3 قرار دارد. نقاطی که هر روز شاهد تراژدی خون و مرگ است.»

به گفته صادقی، تاریکی گردنه در محدوده کهریز و پیچ پمپ‌بنزین، به تصادفات این منطقه دامن زده است هرچند نمی‌توان در علت‌یابی تصادفات بی‌توجهی راننده‌ها را نادیده گرفت. او از سال 87 سابقه حضور در جمعیت هلال‌احمر را دارد و می‌گوید تمام خاطراتم در بخش امداد جاده‌ای به حوادث تلخ جاده‌ای برمی‌گردد اما در میان تمام خاطرات تلخ و شیرین کار امدادی گاه لبخند هم میهمان صورت او شده است: «زمستان سال 95 بود. مشغول انتقال یک بیمار قلبی به مرکز درمانی بودیم که خبر از سقوط بهمن در روستای برده سور رسید. بیمار قلبی را میانه راه به اورژانس تحویل دادیم و راهی منطقه شدیم. بهمن درست روی یکی از خانه‌های روستایی سقوط کرده بود. یک زن میانسال موفق به فرار از خانه شده بود و دو نفر دیگر در خانه بودند که متأسفانه قربانی بهمن شدند، اما این خانم در حالی که دچار سرمازدگی شده بود بیرون خانه مانده بود. به محض رسیدن در منطقه سریعا تمام لباس‌هایی که تنم بود را در آوردم و تن این خانم کردم و موفق شدیم با ارایه کمک‌های اولیه و نوشیدنی گرم و … کمی وضع جسمی این زن را که ممکن بود زنده نماند، به ثبات برسانیم.»

 

معجزه خدا را دیدم

نجاتگرانی که در این پایگاه مشغول خدمت هستند در کنار تلخ و شیرین‌های حوادث گاه شاهد معجزات خداوند هم بوده‌اند. «سجاد شقاقی» نجاتگر 30 ساله یکی از این معجزات را به چشم دیده است: «زمستان بود و جاده به‌شدت لغزنده و خطرناک. در پیچ شریف‌آباد به سمت روستای کهریز قسمتی از گاردریل به خاطر تصادف باز مانده بود. جوانی در حین عبور از این مسیر متأسفانه به علت نا‌توانی در کنترل خودرو دچار حادثه وحشتناکی شد، به طوری که گاردریل از میان خودرویش گذشت.»

وقتی نجاتگران در محل حادثه  حاضر می‌شوند و از دور عبور گاردریل از داخل خودرو را می‌بینند ضریب زنده ماندن راننده را صفر می‌پندارند: «با بچه‌ها گفتیم تا مردم جمع نشدند کیسه جسد را برای انتقال پیکر آماده کنیم. با همین کیسه هم بالای سر جوان حاضر شدیم اما در کمال تعجب دیدیم که گاردریل به فاصله چند میلی‌متری قفسه سینه او رد شده است. راننده زنده بود و از شدت ترس قدرت تکلم نداشت سریع با ابزاری که در اختیار داشتیم او را از این موقعیت رها کردیم. هرچند هنوز که هنوز است زنده ماندن این جوان که اتفاقا برای خواستگاری هم به خوی می‌رفت برای همه ما معما و معجزه بزرگ خداست.»

 

اولین پایگاه جاده‌ای استان

به گفته مدیر پایگاه امدادونجات شهید محمد افشارجو یا همان پایگاه گردنه قوشچی، این پایگاه اولین پایگاه امداد جاده‌ای استان آذربایجان غربی است که در 65 کیلومتری محور ارومیه به سلماس واقع شده است : «درست است نام پایگاه، پایگاه امداد جاده‌ای است اما پوشش حوادث امدادی و کوهستانی هم در لیست مأموریت‌های ماست.»

قرارگرفتن دریاچه ارومیه در 40 کیلومتر از محور ارومیه به سلماس، باعث شده تا همواره امدادگران و نجاتگران پایگاه قوشچی به یاری گردشگران مفقودی دریاچه بشتابند. «محسن رمضان‌پور» می‌گوید: «درست است طی سال‌های اخیر عمق دریاچه ارومیه پایین آمده و مشکل غریق در این محدوده نداریم اما مردمی که برای بهره‌مندی از مزایای درمانی آب دریاچه راهی جزیره‌های آن در فاصله 150 تا 200 متری ساحل می‌شوند به دلیل گرمازدگی و ضعف شدید از ادامه راه باز مانده و نیازمند امدادرسانی می‌شوند.»

این گردنه هم محل تردد خودروهای ترانزیتی است هم محل تردد خودروهایی است که از شمال استان می‌خواهند به ارومیه سفر کنند از اهالی چالدران، چایپاره و ماکو گرفته تا مسافران خوی و سلماس و شط.

جزیره‌های کاظم داشی، کبودان و اسلامی، سه جزیره دریاچه ارومیه هستند که همواره مقصد نجاتگران پایگاه قوشچی محسوب می‌شوند: «جزیره کاظم داشی تا چند سال پیش قابل دسترس نبود اما با پایین رفتن سطح آب دسترس‌پذیر شده و از آنجا که پذیرای گونه‌های زیستی مختلف پرندگان است همواره انتخاب اول گردشگرانی است که از خطرات و حوادث هم بی‌نصیب نیستند.»

 

70 مأموریت جاده‌ای

مدیر پایگاه قوشچی می‌گوید که از ابتدای تیر تاکنون 3 مأموریت در این نقطه انجام داده‌اند. حوادث رانندگی از نگاه رمضان‌پور از جمله تلخ‌ترین حوادثی است که نجاتگران پایگاه قوشچی پوشش می‌دهند: «از ابتدای امسال تا به حال 70 حادثه را پوشش داده‌ایم.»

به گفته او، قرار گرفتن این پایگاه در شاهراه مواصلاتی استان آذربایجان غربی باعث شده تا پرتردد و خطرناک شود: «این گردنه هم محل تردد خودروهای ترانزیتی است هم محل تردد خودروهایی است که از شمال استان می‌خواهند به ارومیه سفر کنند از اهالی چالدران، چایپاره و ماکو گرفته تا مسافران خوی و سلماس و شط.»

 

مأموریت‌های سخت

با «سیامک احمدزاده» داوطلب این پایگاه در حالی صحبت می‌کنیم که تازه از مأموریت برگشته. او در تمام 10 سال خدمتش، دغدغه‌اش سرعت عمل در انجام مأموریت‌ها و نجات جان حادثه‌دیدگان بوده است: «در یکی از مأموریت‌های سختی که پشت‌سر گذاشتیم دو خودرو با هم تصادف کرده بودند. در یکی از این خودروها دو کودک سه‌ونیم ساله پسر و پنج ساله دختر بودند. وقتی بچه‌ها را دیدیم دل‌مان از جا کنده شد. متأسفانه کودک پسر در دم جان باخته بود اما دخترک زنده بود. نجاتگران با انجام عملیات رها‌سازی موفق شدند دخترک را زنده از میان آهن‌پاره‌های خودرو بیرون بکشند. نجات جان او یکی از بهترین خاطرات من شد.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.