شهروندآنلاین: در چند سال اخیر بارها و بارها در بزنگاههای مختلف نام بهروز وثوقی در رسانههای ایران مطرح شده و طیفهای مختلف سیاسی از بازگشت او بعد از چند دهه دوری از کشور سخن گفتهاند. شایعاتی که هیچ کدام تاکنون به نتیجه نرسیدهاند و پرونده بازگشت این بازیگر تاریخساز همچنان باز است. حالا بهروز وثوقی با انتشار نامه- یادداشتی درباره اخبار و شایعات مربوط به بازگشتش به ایران واکنش نشان داده است…
بازگشت هنرمندان به ایران
ماجرای بازگشت بهروز وثوقی به ایران، در تمام چهل و چند سالی که این بازیگر دور از سرزمین مادریاش به سر برده، مطرح بوده. داستانی که هر بار خبر یا شایعه بازگشت یکی از هنرمندان خارجنشین رسانهای شده، در اندازه و شدت بیشتری در رسانهها منتشر شده و اظهارنظرهای بیشتری را موجب شده است. به خصوص در سالهای اخیر، بعد از درگذشت ناصر ملکمطیعی این داستان شدت بیشتری گرفته است و البته در هفتههای اخیر، بعد از انتشار اخباری که حکایت از این داشت که رئیسجمهوری منتخب عنوان داشته که هنرمندان خارج از کشور مشکلی برای بازگشت به ایران ندارند. به ویژه هنرمندانی که مشکل خاص سیاسی و البته جنایی ندارند که ظاهرا بهروز وثوقی را نیز میتوان از این گروه دانست…
تکذیب بهروز وثوقی
ساعاتی پیش رسانههای سینمایی از جمله کافه سینما خبر از نامه -بیانیه بهروز وثوقی دادند- که شایعات مربوط به بازگشتش به ایران را تکذیب کرده است. این بازیگر که در تمام چند دهه اخیر از فضای سینما دور بوده و جز بهمن قبادی جلوی دوربین فیلمسازی نرفته است، در این نامه- بیانیه آب پاکی را ریخته روی دست کسانی که بازگشت بهروز وثوقی و ادامه کارنامه حرفهایاش را آرزو میکردند. او نوشته: «با درود به هموطنان عزیز و گرانقدرم. دراین زمان که فضاهای مجازی و برخی از رسانهها پر از شایعهپراکنی در مورد اینجانب شده و همه از این میگویند که «بهروز وثوقی میخواهد به ایران بازگردد»؛ به اطلاع مردم شریف بهویژه آنان که به من ارادتی دارند میرسانم همانطوری که میدانید من با تمام وجودم، بهقدر استطاعت و قابلیت، در دوران جوانیام آنچه در چنته داشتم تقدیم هموطنان نمودم، زیرا معتقدم که ابراز هنر در کیفیت است، نه در کمیت و اینک که بیشتر از نیمی از عمر گرانقدرم در غربت غریب گذشته است و اکنون در کلانسنی خود هستم و با توجه به همه عشقی که به وطن و مردمان زادگاهم دارم، این مهم را به دست تقدیر میسپارم، تا یار که را خواهد و میلش به چه باشد.»