«فروشنده» دیگر نه چیزی میفروشد، نه میخرد. حالا 4 تا جایزه اسکار و کن و گلدنگلوب هم گرفته که تازه آن هم به اصرار و لابی رییسجمهور سابق بود که یکبار سفارش فرهادی را کرد.
محمدعلی محمدپور
«فروشنده» تعطیل است. نه چیزی میفروشد، نه میخرد. حالا 4 تا جایزه اسکار و کن و گلدنگلوب هم گرفته که تازه آن هم به اصرار و لابی رییسجمهور سابق بود که یکبار سفارش فرهادی را کرد و دیگر همیشه بهش جایزه دادند.
نام فیلم ظاهرا برگرفته از نمایش «مرگ فروشنده» آرتور میلر است اما ربطش به فیلم را نمیفهمیم. یعنی اگر باغ آلبالوی چخوف را هم میگذاشتیم جایش توفیری نداشت جز اینکه اسمش به این قشنگی نیست. بهنظر میرسد فرهادی اول تصمیم گرفته یک تئاتر توی فیلمش داشته باشد بعد رفته کتابفروشی از فروشنده پرسیده، نمایشنامه خوب چی دارید و فروشنده دست کرده توی قفسه کتابها مرگ فروشنده را درآورده.
فیلم یک صحنه مهم بهظاهر تجاوز دارد که ظاهرا خود فیلمساز هم نفهمیده چه اتفاقی افتاده. چون یکبار در مصاحبهای گفته تجاوزی نبوده یکبار هم گفته من هم داخل حمام نبودم بدانم. راست هم میگوید حمام این آپارتمانهای 50 متری با دستشویی یکی است و اندازه یک نفر هم جا ندارد چه برسد که فیلمساز هم جا بشود. حمام فیلم روانی هیچکاک که نیست آنقدر جادار باشد. اصلا شاید همانموقع فرهادی توی حمامی دیگر مشغول شستن پدر فیلم جدایی بوده.
ما اصلا نفهمیدیم ترانه علیدوستی چرا اینجوری میکند. بزرگوار شما داشتی با شوهرت تلفنی حرف میزدی گفتی سرراه چیزی بخرد هنوز دکمه قطع گوشی را نزده بودی آیفون را زدند، با میگمیگ که ازدواج نکردهای در این فاصله خرید کرده و خودش را خانه رسانده باشد. بعدش هم حالا آیفون را برنمیداری حداقل 2دقیقه صبر کن طرف بیاید بالا بعد در را باز بگذار. یعنی شما اندازه شنگول منگول احتیاط به خرج نمیدهی؟ آنها نصف تو بودند، تازه بز بودند.
پیرمرد هم میآید توی خانه اصلا متوجه تغییرات نمیشود. حالا درست است مردها متوجه تغییرات نمیشوند ولی نه اینجور. مطمئنم اگر پیرمرد وارد خانه میشد و مستاجران جدید را سرسفره شام هم میدید باز سلامی میکرد و سرش را میانداخت میرفت توی حمام. درادامه وقتی پیرمرد خونیمالی از خانه بیرون میزند انگار نه انگار یک مرد مسن است که قلبش با باتری نیمقلمی کار میکند چنان اوسین بولتوار از خانه خارج شده که هیچکدام از همسایهها به گرد پایش نرسیدهاند.
بعضی وقتها فکر میکنم فرهادی یک سری دیالوگ قشنگ دارد که برایشان فیلم میسازد. مثلا ببین: «کاش میشد این شهر رو خراب کرد و دوباره از نو ساخت» ما یه فامیلی داریم همین جمله را زیاد میگوید، البته اینکه ایشان بسازبفروش است هم بیتاثیر نیست. خب در پایان به سبک خود آقای فرهادی این نقد را…