آینده گُنگ افغانستان

نگاهی به واقعیت‌های اجتماعی و دورنمای نظام آینده افغانستان در پی ظهور مجدد قدرت طالبان، در گفتگو با سیدروح‌الله ظهوری، فعال رسانه‌ای افغانستانی

شهروندآنلاین: تحولات سیاسی؛ نظامی چندماه اخیر افغانستان مردم و جهانیان را حیرت‌زده کرد. پس از معاهده صلح میان آمریکایی‌ها و طالبان، ترک نیروهای نظامی و ناتو از افغانستان این مسأله دور از ذهن نبود. هرچند سقوط و شکست‌های پی‌درپی نیروهای دولتی هم این مسأله را قوت می‌بخشید. با این وجود نمی‌توان حجم بهت و حیرت سقوط کابل و تمام افغانستان به دست طالبان را کتمان کرد. سقوط افغانستان یکی از شگفت‌انگیزترین تحولات منطقه و جهان بود. یعنی قدرت‌یابی مجدد طالبان در افغانستان. تحول خواسته یا ناخواسته‌ عظیمی که چند محور اصلی از مناسبات مردم افغانستان را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

طالبان از دیروز تا امروز

الگوها و شیوه‌های رفتاری طالبان طی بیش از دودهه گذشته تاکنون بر هیچ کس در داخل و خارج افغانستان پوشیده نیست. برخورد خشن و جزم‌گرایانه بر ضد زنان و حتی سایر اقلیت‌ها و اقوام کارنامه تیره‌ای برای این گروه رقم زده است. به گفته سیدروح‌الله ظهوری، فعال رسانه‌ای افغانستانی این گروه در ماه‌های اخیر تلاش در ارایه سیمای متفاوتی از خود دارد.«به‌خصوص پس از تصرف افغانستان و کابل رهبران این گروه و حامیانشان سیمای متفاوتی از طالبان می‌خواهند به نمایش بگذارند. تلاشی برای ارایه سیمای متفاوت رفتاری از این گروه که در اعلامیه‌ها و برخی کلیپ‌ها انعکاس یافته است.» به باور ظهوری درخصوص واکاوی رفتاری و تغییر عملکرد و ذهن طالبان تردیدهای تاکتیکی و موقت مطرح شده است. به باور این فعال رسانه‌ای در دهکده کوچک جهانی، طالبان اگر بخواهد هم نمی‌تواند به شیوه‌ گذشته ادامه دهد. شیوه‌های شکننده و انحصار‌طلب.

افغانستان دست به انتخاب طبیعی زد

واقعیت گریزناپذیر این است که الگوهای غربی در حکومتداری، سیاست و فرهنگ نتوانست به اهداف خود برسد. درواقع این الگوها نتوانستند جای پای مناسب یا منطقی را میان اکثریت مردم افغانستان و الگوهای مدنظر آنها باز کنند. شاید هم در کشوری با نیروهای فوق‌العاده متضاد مانند طالبان فاقد این توان بود. به اعتقاد ظهوری، سیاستمداران و صاحبان قدرت در افغانستان به‌شمول دولت اخیر هم در این عرصه ناموفق بودند.«جاه‌طلبی‌ها و افزون‌خواهی‌ها و انواع فساد یا ناکارآمدی فاصله‌ آنها را  با مردم و شئونات‌شان روزبه‌روز بیشتر کرده است.» به اعتقاد ظهوری این مسأله باعث شده میزان رضایت‌مندی و مشروعیت آنها به پایین‌ترین سطح در سال‌های گذشته برسد.

درواقع پس از آزمون و خطاهای متعدد، تداوم آوارگی‌های مردم در کشورهای مختلف، دولت به ظاهر دموکراسی، موفق ظاهر نشد. در حقیقت عدم‌موفقیت دولت در سروسامان دادن پناهجویان، بیکاران و جوانان و غم‌های پایان‌ناپذیر افغانستان، همزمان شد با خروج نیروهای آمریکایی. به باور  این فعال رسانه‌ای در چنین شرایطی فرصت برای عرض‌اندام چند برابر طالبان در کل گستره افغانستان مهیا شد. اتفاقی که در نهایت به سقوط کامل افغانستان منتهی شد.

افغانستان یک اجتماع عمدتا درون‌گرا

از نقطه‌نظر جامعه‌شناسی، روابط اجتماعی و تعامل افراد، افغانستان از دیرباز کشوری درون‌گرا بوده است. به‌ عبارت ساده‌تر کشوری پیوندگرا با رویکردهای صمیمانه و قریه به قریه است. درواقع مردمان این سرزمین غالبا نوعدوست و گریزان از مناسبات خشک و اداری یا فرمایشی هستند. مناسبات برگرفته از فرهنگ‌های رسمی سایر کشورها و جوامع غربی و غیرغربی.

به اعتقاد ظهوری در چنین شرایطی طالبان توانست با ترسیم نقش لااقل جدید وصل‌کننده خود در میان برخی بزرگان اقوام و ولسوالی‌ها(شهرستان‌ها) برگه‌های امتیازی را از آن خود کند. او ادامه می‌دهد: «علاوه بر این فرهنگ و اعتقادات عمومی مردمان افغانستان منبعث از تعالیم عمدتا اسلامی و مکتبی ولو در جاهایی سنتی و افراطی شده است.»

به باور این فعال رسانه‌ای فرهنگ‌های وارداتی عمدتا بیگانه نظیر اشاعه هنرها و رسانه‌های غربی و هندی در درازمدت موجب تباهی رفتارهای اخلاق عمومی شد. «این فرهنگ‌های وارداتی موجبات انزجار و پس زدن توسط بخش قابل توجهی از جامعه متدین افغانستان را نیز فراهم ساخت. اتفاقی که بر توفیقات فرهنگی و تبلیغی طالبان افزوده و استقبال اجتماعاتی از افغانستان را در پی داشت.»

مردم افغانستان قبل از باختن روحیات ملی‌شان و پیش از فکر فرار و مهاجرت یا گریز از واقعیات تلخ و شیرین افغانستان بهتر است به فکر تجدید قوای فکری، ذهنی و اتحاد یکدیگر برآیند. به اعتقاد ظهوری سرمایه‌های اجتماعی، مدنی، تاریخی و طبیعی و بکر افغانستان مجال بیشتری برای رشد، تکاپو و بازآفرینی نیروهای آنها می‌دهد تا انفعال و تسلیم‌پذیری و شکست‌شان را.

راهکار پیگیری مردم افغانستان چیست؟

با وجود همه واقعیات یا صحنه‌سازی‌ها، گمانه‌ها و بازی‌ها، وعده‌ وعیدهای مختلف قدرت‌های کوچک و بزرگ آنچه به وقوع پیوسته، سقوط کامل نظام قبلی افغانستان و به‌قدرت رسیدن گروه طالبان است. تحولی که مهم‌ترین پدیده‌ها و مناسبات اجتماعی و مدنی مردم این کشور را دستخوش تغییر و دگرگونی قرار داده است. تحولی که طالبان از مثبت بودن و مشارکت‌های عمومی و حتی سهم‌گیری آزاد زنان تحت شرایط مبانی و احکام اسلامی را تبلیغ می‌کند.

گروهی که سعی دارد مردم و اقلیت‌ها را از طریق اعلان‌های رسانه‌ای به آرامش دعوت کند، اما در این میان وظیفه فعالان مدنی، رسانه‌ای، رجال حقوقی، سیاسی و دینی چه در افغانستان چه در خارج چیست؟جز همانا پیگیری مجدانه حقوق و مطالبات انسانی و اسلامی مردم افغانستان، زنان و کودکان و شئونات آنهاست.

به گفته ظهوری همه باید این واقعیت بیرونی را به عنوان نقطه قوت و نیروی مضاعف روانی بدانند که نه افغانستان و نه هیچ کشور یا مجموعه انسانی دیگر در خلاء زیست نمی‌کند. بنابراین هیچ گروه متخاصم یا مخالف نمی‌تواند و نباید حق حاکمیت غیرانسانی و خارج از عرف بین‌المللی را بر ملت‌ها پیاده‌سازی کنند.

به اعتقاد او مردم افغانستان قبل از باختن روحیات ملی‌شان و پیش از فکر فرار و مهاجرت یا گریز از واقعیات تلخ و شیرین افغانستان بهتر است به فکر تجدید قوای فکری، ذهنی و اتحاد یکدیگر برآیند. به اعتقاد ظهوری سرمایه‌های اجتماعی، مدنی، تاریخی و طبیعی و بکر افغانستان مجال بیشتری برای رشد، تکاپو و بازآفرینی نیروهای آنها می‌دهد تا انفعال و تسلیم‌پذیری و شکست‌شان را.

مردم، وارثان اصلی افغانستان

به گفته ظهوری مردم افغانستان به‌خصوص زنان و جوانان این مرز و بوم لازم است تا مطابق تاریخ مقاومت کهن و باستانی خود مثل عزت، فرهنگ‌سازی، تمدن، پایمردی و استقامت در منطقه و جهان باشند و به جهت فشار گروه‌ها یا فرهنگ‌های هر چند بدسابقه مانند طالبان؛ روحیه، متانت، اتکاء و اصالت خود را زیر چرخ‌های هواپیماهای غربی و آمریکایی له ننمایند و تصویر منفی به جهان مخابره نکنند.

او ادامه می‌دهد: «مردم افغانستان باید آگاه باشند وارث اصلی آن سرزمین، آنها هستند. همانگونه که پدران و مادران‌شان آنجا زیستند، مقاومت کردند و عزت آفریدند و در نهایت در همان سرزمین دفن شدند آنها نیز چنین حق و وظیفه‌ای دارند.»

گروه‌‌های مردم‌نهاد و مدنی و حافظان حقوق و روابط بین‌الملل خصوصی و عمومی چه از افغانستانی‌ها و چه سایر ملل و سازمان‌های وابسته به جامعه جهانی و بالاخص سازمان‌های اسلامی باید ضمن اتحاد و انسجام و ایجاد کارگروه‌های تخصصی درصدد ارتباط موثر با حاکمیت و نظام بعدی افغانستان و از سویی دیگر تماس دائم و پیگیر با سطوح مختلف جامعه افغانستانی به‌خصوص اقشار آسیب‌پذیر و زنان برآیند.

درواقع باید از تصویب یا اعمال هرگونه رفتار تبعیض‌آمیز احتمالی یا بالقوه طالبان ممانعت و پیشگیری به‌عمل آورند. مردم و اقشار مزبور نیز ضمن حفظ روحیه بالا و آگاهانه به حاکمان بعدی افغانستان نشان و هشدار دهند که در صورت ایجاد فشارهای نامتعارف آنها با حمایت مردان و جوانان دست به نافرمانی‌های مدنی مختلف زده و مراتب اعتراض و استمداد خود را به جهانیان اعلام خواهند کرد.

خشونتی که صادر می‌شود

به گفته ظهوری بدیهی است کشورها و سازمان‌های بین‌المللی بالاخص کشورها و دولت‌های مسلمان همسایه که به‌ نحوی نظام آینده و متشکل از طالبان و دیگر گروه‌های افغانستانی را به رسمیت خواهند شناخت، اما لازم است شروط اصلی این رسمیت را تأمین حقوق انسانی و اسلامی آحاد مردم افغانستان تلقی کرده و آن را از رجال سیاسی آینده این کشور مطالبه کنند.«زیرا بدون‌شک هرگونه اختلال و هنجارشکنی خارج از عرف انسانی و زیست مسالمت‌آمیز بشری موجب تسری و ترویج فرهنگ‌های خشونت به ورای مرزهای افغانستان می‌شود. هرچند این امکان هم وجود دارد در کمترین آسیب، تبعات گسترش یافته آن را به اشکال شکست‌های روحی عاطفی، مهاجرت‌ها و سرخوردگی‌ها به منطقه صادر خواهند کرد.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.