پاسخ به 5 پرسش کلیدی درباره افغانستان در دوره طالبان

پنج‌سال بیشتر دوام نداشتند اما نام‌شان هنوز هم لرزه بر اندام مردم می‌اندازد؛ این سابقه‌ای است که افکار عمومی از طالبان در ذهن دارد. همان زمانی که در افغانستان به قدرت رسیدند، محدودیت‌های وحشتناک خود را اعمال کردند، زنان را در محبس گرفتار کردند و حتی به آثار باستانی هم رحم نکردند. حالا بار دیگر این گروه در افغانستان به قدرت رسیده‌اند. آن زمان نام‌شان با القاعده پیوند خورد و در دوره ریاست‌جمهوری جرج بوش مورد حمله قرار گرفتند. طالبان اما امروز پخته‌تر شده‌اند، تلاش کرده‌اند رفتار قبلی را به ظاهر هم شده، از سابقه خود پاک کنند و در نهایت مردم را متقاعد کنند که آنها دیگر آن طالبان گذشته نیستند. در نهایت اما تحولات افغانستان همچنان در رصد افکار عمومی است. به همین دلیل به 6 نکته مهمی که احتمالا پرسش‌هایی درباره آنها در اذهان عمومی وجود دارد، پاسخ گفته‌ایم. بخوانید.

یک؛ رفتار با زنان

منیژه می‌گوید: «مادرم به آنان گفت من فقیر هستم، چگونه می‌توانم برای شما غذا درست کنم؟» اما طالبان شروع به کتک‌زدن او کردند. آنان با سلاح‌های خود به او ضربه زدند. مادر بر اثر ضربه فوت کرد و بعد طالبان نارنجکی به سوی اتاق خانه پرتاب کردند و خانه را منفجر کردند. طالبان بعدها واقعه را تکذیب کردند اما شواهد نشان می‌داد آنچه در فاریاب گذشته حکایت از خانه‌ای منفجرشده با نارنجک و تصدیق واقعیت دارد. صحبت‌های ملاله یوسف‌زی، جوان‌ترین برنده جایزه صلح نوبل در سرمقاله نیویورک‌تایمز هم تکان‌دهنده بود: «زمانی که 15ساله بودم، طالبان سعی کردند مرا به خاطر صحبت درباره حق رفتن به مدرسه به قتل برسانند… نمی‌توانم تصور کنم که همه چیز را از دست بدهم و به زندگی‌ای که مردان مسلح برای من تعریف کنند، بازگردم. دختران و زنان جوان افغانستان بار دیگر جایی هستند که من در آن بودم؛ با این تصور ناامیدکننده که دیگر هرگز اجازه نخواهند داشت به کلاس درس بروند یا کتابی در دست بگیرند.» واقعیت این است که در مدت تسلط طالبان، برخی زنان کشته شدند؛ به جرم فعالیت مدنی، فعالیت حقوق بشری، دلایل قومیتی و حتی به جرم زن‌بودن! حالا برخی از آنها می‌گویند که باید بعد از سال‌ها دوباره برقع خریداری کنند، همراه یک مرد بیرون می‌روند، حق تحصیل نداشته باشند، سرکار نروند و… پیش از تسلط طالبان بر کابل هم حتی اخباری از محدودیت‌های زنان در مناطق تحت سیطره طالبان به گوش می‌رسید. در ماه گذشته بود که کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گزارش داد به زنان دستور داده شده بدون سرپرست مرد از خانه بیرون نیایند، تلویزیون تماشا نکنند و فقط در خانه باشند.

سخنگوی طالبان، اخیرا گفته مدارس باز خواهند شد و دختران و زنان به عنوان معلم و دانش‌آموز به مدرسه خواهند رفت اما بی‌اعتمادی عمیقی بین مردم وجود دارد. آنقدر که هراس از طالبان به‌ویژه بین زنان در همان بدو پیش‌روی در اذهان عمومی بیداد می‌کرد

هرچند سخنگوی طالبان، اخیرا گفته مدارس باز خواهند شد و دختران و زنان به عنوان معلم و دانش‌آموز به مدرسه خواهند رفت اما بی‌اعتمادی عمیقی بین مردم وجود دارد. آنقدر که هراس از طالبان به‌ویژه بین زنان در همان بدو پیش‌روی در اذهان عمومی بیداد می‌کرد. سابقه طالبان در رفتار با زنان، چنین هراسی را تشدید می‌کرد. طالبان با اینکه اعلام عفو عمومی کرده بودند، با این حال تجمع مردم و لحظات فرار آنان کنار هواپیما، احساسات هر بیننده‌ای را جریحه‌دار می‌کرد. طالبان در این زمینه به انواع تبلیغات رو آوردند. نمایندگان سیاسی و سخنگویان رسانه‌ای آنها به زبان‌های مختلف اعلام کردند که مثل گذشته قرار نیست زنان را محدود کنند. آنها قوانین جدیدشان را طبق قوانینی اسلامی که در نظر داشتند، می‌خواستند پیاده کنند. به همین جهت بخش زیادی از فعالیت‌های رسانه‌ای آنان به تکذیب بعضی اخبار و گزارش‌ها منجر شد؛ اخباری که از گوشه و کنار به گوش می‌رسید مبنی بر حکومت دوباره طالبانی و ظلم و ستم به زنان. البته طالبان فعلا در مرحله آغاز تسلط است و طبیعی است که نسبت به بعضی رویکردهای گذشته انعطاف نشان بدهد.

دو؛ ایران و طالبان

بیست‌سال پیش موضع ایران در قبال طالبان به‌عنوان گروهی تندرو، مشخص بود. حتی همکاری‌هایی هم جهت دفع شر طالبان انجام شد. چنانچه حسین موسویان، رئیس کمیته روابط خارجی شورای‌عالی امنیت ملی ایران بعدها به همکاری‌هایی اشاره کرد که مقامات آمریکایی در جهت ساقط‌کردن طالبان با ایران انجام دادند. در این بیست‌سال اما همه چیز به روال سابق پیش نرفت. به‌ تدریج خبرهایی از کمرنگ‌شدن شرارت گذشته طالبان به گوش رسید و ماجرا به قرارداد دوحه رسید. بعد از مذاکرات دوجانبه در دوحه بین نمایندگان آمریکایی و طالبان، صحبت از نشست‌هایی دیگر به میان آمد و هیأت‌های اعزامی طالبان با نمایندگان مختلف کشورهای دیگر نیز دیدار داشتند. هرچند که پیشتر مقامات آمریکایی بارها ایران را به دست داشتن در همکاری با طالبان متهم کرده بودند. ژنرال مک‌کریستال، فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در افغانستان، سال 2010 بود که چنین اتهامی را مطرح کرد؛

رابطه ایران و طالبان هرچه بود اما در سال‌های اخیر شکل و شمایلی رسمی به خود گرفت. محمدجواد ظریف با رهبران آن‌ها دیدار داشت و همه چیز از برقراری نوعی ارتباط رسمی حکایت داشت. حالا هم بعد از قدرت‌گرفتن طالبان در افغانستان، ارتباطات دوجانبه ادامه خواهد داشت

اتهام حمایت تسلیحاتی از سوی ایران به گروه طالبان. این شایعات حتی از زبان بعضی اعضای گروه طالبان نیز مطرح بود. یکی از فرماندهان آنها سال 2015 در گفت‌وگو با روزنامه وال‌استریت ژورنال چنین ادعایی را مطرح کرده بود؛ ادعای کمک‌های مالی از سوی ایران به طالبان. رابطه ایران و طالبان هرچه بود اما در سال‌های اخیر شکل و شمایلی رسمی به خود گرفت. محمدجواد ظریف با رهبران آن‌ها دیدار داشت و همه چیز از برقراری نوعی ارتباط رسمی حکایت داشت. حالا هم بعد از قدرت‌گرفتن طالبان در افغانستان، ارتباطات دوجانبه ادامه خواهد داشت. چنانچه محسن روحی‌صفت،‌ کارشناس مسائل افغانستان به سایت خبری «رویداد 24» گفته است: «ما با هر کسی که در کابل سرکار باشد، در ارتباط خواهیم بود. در زمان اتحاد جماهیر شوروی افغانستان توسط ارتش سرخ اشغال شد و درحالی که اکثر کشور‌های دنیا سفارتخانه خود را در این کشور بستند، اما ایران این کار را انجام نداد؛ لذا به‌طور طبیعی تا جایی که امکان داشته باشد، ارتباط با همسایه در هر شرایطی که هست، باید پابرجا باشد. تبعات همسایگی ایجاد می‌کند که ارتباط همواره وجود داشته باشد. طالبان بخشی از جریان‌ها و جامعه افغانستان است که هرچند مورد پسند ما نیست، اما ارتباط با آنها ادامه خواهد داشت. قطعا اقدامات طالبان مورد تأیید ما نیست، اما بنا بر همسایگی ارتباطات نیز وجود خواهد داشت.»

سه؛ مقبولیت طالبان

کاربران شبکه‌های اجتماعی عموما تصویر درستی از افغانستان ندارند و به همین جهت، بازتاب‌های صحیحی نیز از اخبار آنها به دست نمی‌دهند. زندگی طبقاتی افغانستان نظیر ایران نیست. نزدیک به 80درصد مردم افغانستان روستانشین هستند. پایگاه طالبان هم در اجتماعات روستایی است. تنها 23درصد از مردم افغانستان در شهرها زندگی می‌کنند. در واقع طالبان بین قریب به 80درصد مردم، پایگاه اجتماعی دارند. اکثر جمعیت روستانشین افغانستان هم کم‌سواد و بی‌سواد هستند. در این میان فقط کابل است که چند میلیون شهرنشین دارد؛ آن هم با جمعیتی بسیار زیاد که در حاشیه شهر زندگی می‌کنند.

نزدیک به 80درصد مردم افغانستان روستانشین هستند. پایگاه طالبان هم در اجتماعات روستایی است. تنها 23درصد از مردم افغانستان در شهرها زندگی می‌کنند. در واقع طالبان بین قریب به 80درصد مردم، پایگاه اجتماعی دارند. اکثر جمعیت روستانشین افغانستان هم کم‌سواد و بی‌سواد هستند

بنابراین وقتی خاستگاه یک گروه را نگاه می‌کنیم و پایگاه اجتماعی آنها را به دقت بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که تفکر طالبانی از بیرون افغانستان به آنجا وارد نشده است. آنها در روستاها پایگاه اجتماعی دارند و چنانچه تحت مدیریت قرار بگیرند، قدرتی یکپارچه در افغانستان هستند؛ کمااینکه تسلط‌شان به افغانستان نیز همین ایده را تأکید کرد. هرچند شائبه‌های فراوان خیانت در ارتش و دولت دیده شد اما سخن این است که طالبان بی‌پایه و پشتوانه مردمی به قدرت نرسیدند. این روزها تصاویر فراوانی از طالبان می‌بینیم که آداب غذا خوردن، معاشرت و حتی تفریح‌شان به جمعیت شهرنشین نمی‌خورد. در واقع آنها از همان‌ جایی برخاسته‌اند که اکثریت مردم افغانستان در آن زندگی می‌کنند. به همین دلیل هم مقاومت چندانی در برابر آنها ندیدیم. باید پذیرفت طالبان برخاسته از خود مردم بودند و فساد دولت وقت افغانستان هم به حضور دوباره آنها قدرتی دوچندان داد.

چهار؛ تضعیف زبان فارسی

پیشینه طالبان در برخورد با قومیت‌های مختلف که طبیعتا ممکن است گویش‌ها و زبان‌های متفاوتی داشته باشند، پیشینه‌ای تاریک است. در دوره قدرت اولیه، آنها سیاست یکسان‌سازی قومیتی را پیش گرفتند و بسیاری از قومیت‌ها را از سخن‌گفتن به زبان مادری محروم کردند. به‌عنوان مثال می‌شود به فاریاب اشاره کرد. بیش از 90درصد مردم این منطقه را ازبک‌ها تشکیل می‌دادند. طالبان حق صحبت‌کردن به زبان ازبکی و ترکی را از آنها سلب کردند و به‌تبع آن نوشتن به زبان مادری‌شان هم ممنوع بود. همه باید به زبان پشتو سخن می‌گفتند. آنها حتی بقایای تاریخی ازبک‌ها را هم نابود کردند. پیش از آن هم تندروی‌هایی در افغانستان در این زمینه انجام شده بود و ازبک‌ها بارها نماد مظلومیت در این عرصه در افغانستان بودند.

دولت پیشین زبان فارسی را به‌عنوان زبان رسمی مردم افغانستان اعلام کرده بود. بیش از 60درصد مردم افغانستان هم به زبان فارسی صحبت می‌کنند. اما تسلط طالبان این جنبه را ضعیف خواهد کرد. بیانیه آنها در بدو ورود به کابل هم حکایت از این داشت که آنها همچنان زبان پشتو را زبان خود می‌دانند. این بیانیه تا ساعت‌ها بعد به زبان فارسی ترجمه نشد و نشان از رسمیت پشتو بین طالبان داشت

حالا هم با قدرت‌گرفتن دوباره طالبان، زبان فارسی در این کشور تضعیف خواهد شد. دولت پیشین زبان فارسی را به‌عنوان زبان رسمی مردم افغانستان اعلام کرده بود. بیش از 60درصد مردم افغانستان هم به زبان فارسی صحبت می‌کنند. اما تسلط طالبان این جنبه را ضعیف خواهد کرد. بیانیه آنها در بدو ورود به کابل هم حکایت از این داشت که آنها همچنان زبان پشتو را زبان خود می‌دانند. این بیانیه تا ساعت‌ها بعد به زبان فارسی ترجمه نشد و نشان از رسمیت پشتو بین طالبان داشت. فیلم دیگری که از گفت‌وگوی اسماعیل‌خان با یکی از فرماندهان طالبان پخش شد، همین امر را تأیید می‌کند. در این فیلم فرمانده طالبان با والی سابق هرات که تسلیم شده، در حال گفت‌وگو است. والی هرات به زبان فارسی صحبت می‌کند اما فرمانده طالبان به پشتو پاسخ می‌دهد. این وضعیت تا پایان مکالمه همچنان برقرار بود. در واقع نشان می‌داد هرکدام از طرفین همچنان بر مواضع زبانی خود پایبندی دارند و می‌خواهند آن را حفظ کنند.

پنج؛ درک زبان بین‌الملل

انعطاف طالبان در درک سیاست خارجی خبر از جریانی تازه می‌دهد. آیا آنها برای به دست‌گرفتن قدرت دوباره، تظاهر کرده‌اند؟ باید در روزهای آینده وضعیت افغانستان را رصد کرد تا به نتیجه متقنی در این زمینه رسید.

طالبان در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که تغییراتی در مواضع خود در درک زبان روابط بین‌الملل ایجاد کرده‌اند. آنها در این سال‌ها تقریبا به همه کشورها هیأت‌هایی اعزام کردند و با کشورهای مختلف به مذاکره نشستند.

با این حال طالبان در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که تغییراتی در مواضع خود در درک زبان روابط بین‌الملل ایجاد کرده‌اند. آنها در این سال‌ها تقریبا به همه کشورها هیأت‌هایی اعزام کردند و با کشورهای مختلف به مذاکره نشستند. حتی مذاکره با آمریکا را هم قطع نکردند. طالبان حتی به‌طور علنی به ایران هم هیأتی اعزام کردند. به چین و روسیه نیز سفر داشتند. در کنار تمام این مذاکرات بارها به کشورهای مختلف پیام دادند که در پی دشمنی با آنها نیستند. تمام اینها نشان می‌دهد که طالبان به‌طور رسمی در حال ایراد این بیانیه است؛ می‌خواهد با جامعه بین‌اللملل کنار بیاید. این ادبیات جدید در واقع مبتنی بر نوعی همکاری است. آنها بعد از ورود به کابل از چند کیلومتری نیروهای آمریکا در فرودگاه گذشتند اما هیچ نوع درگیری ایجاد نکردند. پیشتر البته سران‌شان گفته بودند که می‌خواهند با آمریکا رابطه داشته باشند اما در عمل هم فعلا چنین چیزی را نشان دادند.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.