شهرام شهیدی
یادآوری:
امروز روز بزرگداشت برنامهنویسان است. در جهان و البته در ایران برنامهریزی امری است بسیار مهم و تأثیرگذار.
نمونه موفق خارجی:
برنامهریزی نحوه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و افتضاحی که بار آوردند، نشان داد همیشه جنس خارجی خوب نیست. پس وقتی میخواهید جنسی بخرید و بین خرید نمونه ایرانی و خارجیاش مردد هستید، بیخود ذهنتان به این سمت نرود که جنس خارجی بهتر است. تا این موضوع به ذهنتان خطور کرد، فوری یاد نحوه برنامهریزی جهت خروج نیروهای آمریکا از افغانستان بیفتید.
نمونه موفق داخلی:
نحوه مدیریت در کشور نشان میدهد به برنامهنویسی و برنامهریزی بسیار وابسته است. بگذارید اول یک خاطره تعریف کنم. روزی در یک میهمانی خانوادگی- که با اوضاع و احوال کرونا و ممنوعیت تجمع و دورهمیها کمکم درحال تبدیلشدن به میراث فرهنگی است- بحث سر این بود که دمپختک را باید با چه چیزی خورد. یکی گفت سالاد شیرازی. دومی گفت ترشی بادمجان. سومی گفت پیاز. اما چهارمی نگاهی به بقیه کرد و گفت دمپختک را فقط باید با چلو خورشت قرمهسبزی خورد. اینطوری که دمپختک را بگذاری کنار و قرمهسبزی را بخوری.
حالا حکایت توجه ما به برنامهنویسی در ایران است. برخی مدیران کشور با برنامه همانند دمپختک عمل میکنند. آن را میگذارند کنار و «آن کار دیگر میکنند.»
نکته اساسی:
انتقاد نکنید که برخی مسئولان ما هیچ برنامهای ندارند. برنامه آنها این بوده که بیبرنامه باشند و این تومانی هفت صنار با بیبرنامگی فرق میکند. درست شبیه وضعیت بینظمی عامدانه که خودش یک نوع نظم محسوب میشود.
نکته اساسیتر:
در این کشور یکی از برنامههای بسیار مهم و پرکاربرد این است که موضوع را ندیده بگیری. یک چیزی شبیه همان «شتر دیدی، ندیدی» مثلا اگر قرار است برای گرانی ملک برنامهریزی کنند، نتیجهاش این میشود که ملک نخرید.
یا مثلا برنامه مقابله با گرانی آجیل؟ کاری ندارد. آجیل نخرید.
دعای مفید:
بیایید دعا کنیم مدیران کشور نخواهند برای رفع مشکل تنفس و هوای آلوده اقدام کنند. چون نتیجه برنامهریزیشان چیست؟ از شهروندان خواهند خواست تا دعا کنند باد بیاید!