نقشه 4 ویزیتور برای ربودن يك مدیرعامل
آدمربایان برای وصول طلبشان، یک مرد را در انبار کالا زندانی کردند
ویزیتورهای یک شرکت مواد غذایی، گروگانگیران خشنی بودند که مرد سرمایهدار را در یک انبار کتک زدند. آنها برای وصول چک، نقشه یک آدمربایی را اجرا کردند. مدیرعامل شرکت 24 ساعت اسیر این ویزیتورهای آدمربا بود.
چند روز قبل مردی با مراجعه به پلیس از یک گروگانگیری خبر داد. او درباره جزئیات این ماجرا به ماموران پلیس گفت: «من مدیرعامل یک شرکت خصوصی هستم. محل کارم در غرب تهران است. چند وقت قبل از یک شرکت فروش مواد غذایی، اجناسی خریدم. همان زمان چک دادم و تمام پول را هم پرداخت کردم. اما ویزیتورهای شرکت گفتند که پول آنها را به طور کامل پرداخت نکردهام. سر همین موضوع با هم اختلاف مالی پیدا کردیم. تا اینکه روز حادثه من از شرکتم بیرون آمدم. غروب بود و کارم تمام شده بود. منتظر تاکسی بودم. ناگهان چهار نفر مرا با زور سوار یک خودرو کردند. در ماشین دست و پا و دهانم را با چسب بستند. بعد از آن مرا به یک انبار کالا در اطراف اسالامشهر بردند.»
او در ازاي خريد اقلام به ما چك داد. مدتی گذشت ولی چک وصول نشد. هرچه سعی کردیم این چک پاس شود، فایدهای نداشت. تا اینکه مدیر شرکتمان، حساب ما چهار نفر را مسدود کرد. او میگفت که ما باعث این ضرر شدهایم. برای همین خیلی عصبانی شدیم و تصمیم گرفتیم هرطور شده طلبمان را پس بگیریم
گروگانگیران این مرد را در انبار به شدت کتک زدند و با تهدید از او امضا گرفتند: «همان زمان فهمیدم که این آدمرباها همان ویزیتورهای شرکت هستند. آنها با تهدید از من خواستند یک برگه سفید، یک چک سفید و یک دستنوشته را امضا کنم. اثر انگشتم را هم گرفتند. اول مقاومت کردم. آنها هم مرا کتک زدند. میگفتند اگر امضا نکنم مرا میکشند و جسدم را در همین حوالی رها میکنند. برای همین من مجبور به امضا شدم. بعد از امضا نیز مرا در همان حوالی رها کردند. بعد هم مرا تهدید کردند که اگر شکایت کنم به دنبالم میآیند و مرا میکشند. ولی من به تهدید آنها اهمیتی ندادم و تصمیم به شکایت گرفتم.»
دستگیری یکی از متهمان
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت. تلاش برای شناسایی و دستگیری آدمربایان آغاز شد. پرونده این ماجرا نیز پيشروي قاضي محمد رضا صاحب جمعي، بازپرس شعبه ششم دادسراي جنايي تهران قرار گرفت. در ادامه یکی از متهمان از سوی ماموران پلیس و با راهنماییهای شاکی شناسایی و دستگیر شد. او بلافاصله تحت بازجوییهای پلیسی قرار گرفت.
او با اعتراف به جرم خود گفت: «مدتی است که در یک شرکت مواد غذایی به عنوان ویزیتور کار میکنم. مدتی قبل مقداری مواد خوراکی به شاکی فروختیم. او در ازاي خريد اقلام به ما چك داد. مدتی گذشت ولی چک وصول نشد. هرچه سعی کردیم این چک پاس شود، فایدهای نداشت. تا اینکه مدیر شرکتمان، حساب ما چهار نفر را مسدود کرد. او میگفت که ما باعث این ضرر شدهایم. برای همین خیلی عصبانی شدیم و تصمیم گرفتیم هرطور شده طلبمان را پس بگیریم.»
این مجرم در ادامه صحبتهای خود گفت: «برای همین تصمیم گرفتیم مدیر شرکت را تهدید کنیم. میخواستیم با این کار پولمان را پس بگیریم. فکرش را هم نمیکردیم که شکایت کند. تصور میکردیم با آن همه تهدید جرات شکایت نداشته باشد.»
با اعتراف اين متهم، او با قرار قانونی روانه زندان شد. همچنین تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهمان دیگر این پرونده از سوی پلیس ادامه یافت.