آقای فرانکلین، شما هم؟!

مروری به مقاومت‌ها علیه واکسیناسیون در طول تاریخ

تصویری که بالای این متن آمده قطاری از افراد معترض تشکل ضد واکسن در کانادا در سال ۱۹۱۹ را نشان می‌دهد. این تجمع تمام سطح خیابان مجاور به ساختمان شهرداری در تورنتو را پوشانده بود. جالب است بدانید بنجامین فرانکلین از کسانی بود که از واکسیناسیون آبله سر باز زد و منجر به فوت پسرش شد. او بعدها از این اقدام پشیمان بود.

ترجمه صبا خوشه‌گیر: با شروع فراگیر واکسیناسیون که اواخر سال 2020 در دسترس قرار گرفت، تئوری‌­گران توطئه دست به­ کار شدند و گروه­‌های اعتراضی ضد واکسیناسیون تشکیل شد و این امر به سرعت افزایش پیدا کرد. تلاش­‌ها برای دور نگه ­داشتن مردم از واکسن و تقویت این اطلاع‌­رسانی نادرست شبهاتی درمورد امن و موثربودن آن ایجاد کرد و به عمد مردم را به ­دلیل مقاصد سیاسی یا ایدئولوژیک یا دلایل دیگر از این امر منصرف و دلسرد کرد. واکسن‌­ها از ابتدای تولیدشان تاکنون همیشه مورد ظن­ و گمان و نقطه‌ای برای مخالفت‌ها بوده‌اند. ­این مخالفت در برابر واکسن کووید-19 هم ریشه عمیقی دارد که تنها فصل کوچکی از این کتاب قطور است. محرک اولیه تردید برابر واکسن در طول تاریخ نمی‌توان گفت که پول، خودخواهی یا لجبازی بوده است. مایا گلدن برگ، کارشناس فلسفه از دانشگاه گوئلف، اونتاریو که روی این پدیده تحقیق کرده، می‌گوید: «تردید و مقابله علیه واکسیناسیون بخش کمتری را در نفهمیدن مردم از علم و دانش و برداشت اشتباه آنها ایفا می‌کند، بلکه بخش اصلی و پراهمیت ماجرا عدم اعتماد مردم به موسسات علمی و تحقیقاتی و دولت‌هاست» و در ادامه اگنس آرنولد-فاستر، مورخ پزشکی در دانشگاه بریستول انگلیس می‌گوید: «به لحاظ تاریخی مورد آسیب و لطمه واقع شدن مردم توسط چنین موسسات و آزمایشگاه­‌هایی باعث پدید آمدن این مقاومت علیه واکسیناسیون شده است.»

تعدادی از این شایعات که در طول همه­‌گیری ویروس‌­ها و واکسیناسیون پخش می‌شوند، عموما تکراری هستند و در طول مقاطع زمانی دوباره مطرح و در جهان پراکنده می‌­شوند. ورود مواد غیرطبیعی به بدن از طریق واکسن از جمله این شایعات است. همچنین واکسن را ظاهری برای پوشاندن سلاح جاسوسی دولت­‌ها یا سلب آزادی بشر می‌دانند. دیگر نگرانی‌ها با عنوان نگرانی والدین بر سلامتی فرزندان‌شان، دخالت درخواست خداوند یا نگرانی از ناباروری بر اثر واکسیناسیون و ایجاد نقص و ناتوانی یا بیماری و عوارض ناشناخته بیان می‌شود. برای مثال برخی از مردم بر این باورند تزریق این واکسن موجب تکثیر و نهادینه شدن آنها در سلول­‌ها و موجب سقط جنین می‌شود و تازه‌­ترین باور نادرست در مورد واکسن کووید-19 این است که حاوی میکروچیپ­‌هایی است که این نگرانی عموم را در مورد محتوای واکسن بیشتر می‌کند. همچنین این ادعا را تقویت می‌کند که واکسن‌ها ابزار کنترل و پایش انسان­‌ها هستند. گلدنبرگ می‌گوید: «دلایلی که مردم نگران و مردد هستند نشأت‌گرفته ­از فرهنگ و محل زندگی ­آنهاست.» مردم از 1970 به بعد بر اثر پدید آمدن و رشد ویروس­‌های ناشناخته و باکتری‌­هایی از این دست در محیط‌زیست انسان نگران و دلواپس هستند و کشورهای درگیر جنگ‌­های داخلی، واکسن را به عنوان سلاح بیولوژیکی از سوی دولت‌شان برای کنترل معترضان تلقی می‌کنند. در واقع تلاش‌ها در طول تاریخ برای جلوگیری از هراس واکسیناسیون با شکست مواجه شده ­است برای آنکه بیشتر این نگرانی و آشوب‌ها از قدرتی استبدادی و اجباری ریشه می‌گیرد تا مردم را به ضد واکسیناسیون ترغیب کند. آرنولد فارستر می‌گوید: «این افکار بسیار پوچ، خسارت‌بار، بی‌اثر و بدون نتیجه هستند» و در عمل حتی شاید تاثیر ناچیزی بر فرآیند واکسیناسیون عمومی بگذارند. در برخی از مراکز نیز از پزشکان حاذق دعوت و درخواست شده که حضور داشته باشند تا مردم به اعتماد و پشتوانه آنها در این مراکز برای واکسینه‌شدن حضور پیدا کنند و ترغیب شوند. اخبار دلگرم‌کننده‌ای نیز درخصوص کاهش آمار مبتلایان از مراکز رسیده که در اختیار عموم قرار دادن آنها باعث دلگرم‌تر شدن مردم در این خصوص شده است.

قرن هجدهم

واکسن آبله مرحله جدیدی را در زندگی بشر به­ وجود آورد. در همین حین، مقابله در برابر واکسیناسیون خود باعث تسریع این امر شد. به محض آنکه ادوارد جنر، پزشک انگلیسی دریافت افرادی که آبله گاوی گرفته بودند، در برابر آبله جدید مقاوم هستند، واکسیناسیون عمومی آغاز شد. در 1796 جنر به لحاظ علمی به این نتیجه رسید و فرآیند واکسیناسیون عمومی با ویروس آبله گاوی آغاز شد که نام آن را واکسن آبله (واریولا) گذاشت تا از گسترش آبله جلوگیری شود. می‌توان گفت این فرآیند که قدمت آن دستکم به هزار سال پیش در آسیا، آفریقا و دیگر نقاط جهان برمی‌گردد، شدت ابتلا را کاهش داد و تا حدودی این بیماری را دفع کرد. این امر با وارد شدن ویروس از راه زخم به بدن انسان سالم انجام می‌شد یا از طریق تنفس در مجاورت فرد بیمار. حدود یک تا 2 درصد مردم از جمله پسر شاه بریتانیا­ی وقت، جورج سوم در سال 1783 از این فرآیند جان باختند که البته آمار بسیار پایین‌تری از 30درصدی بود که به خاطر ابتلا به این بیماری مردند. بنجامین فرانکلین هم از واکسیناسیون آبله سر باز زد که منجر به فوت پسرش شد و او پشیمان از این عمل ماند. این فرآیند پس از آن به سمع رهبر پیوریتن‌­ها (فرقه‌ای از پروتستان­‌های انگلیس) رسید و او پذیرفت، اما رهروان این مذهب آن را دخالت در خواسته خداوند و وارد کردن مواد غیر ارگانیک به بدن خواندند و با بمب‌­های دست‌ساز به خانه‌اش حمله کردند. بعد­ها این باور در ذهن افراد مخالف واکسن ریشه دواند و به آن دامن زد.

قرن نوزدهم

اولین قوانین وضع‌شده جهت اجباری شدن واکسیناسیون خشم مردم را برافروخت. سال 1809 در ماساچوست اولین قوانین مبتنی بر اجباری‌شدن واکسن وضع شد که در آن گفته می‌شد تمامی مردم باید واکسن آبله را تزریق کنند. مقاومت‌ها با وضع همین قوانین در دیگر ایالات نیز شدت گرفت. سپس در بریتانیا نیز در سال 1853 از والدین خواسته شد تا برای نوزادان سه ماهه خود جهت واکسیناسیون اقدام کنند یا مشمول پرداخت جریمه و حبس می‌شوند. این قانون جرقه‌ای شد برای نارضایتی و اغتشاش و تشکیل گروه‌ها و تشکل‌های ضد واکسن در لندن. این افراد نیز عموما از قشر ضعیف و کم‌توان‌تری بودند که به امر واکسیناسیون اجباری و رایگان مشکوک بودند، چون پیش از این و در شرایط دیگر هیچ کمکی در زمینه‌های سلامتی و بهداشت به این صورت دریافت نکرده بودند. تشکل‌های اعتراضی اذعان داشتند که واکسیناسیون اجباری با آزادی بشر در تضاد است و آن را به ‌خطر می‌اندازد و با جملاتی مثل: «پایمال کردن حق اختیار والدین بر سلامتی فرزندان‌شان» و «مورد تعرض قرار دادن آزادی انسان با صورتک واکسیناسیون بهداشتی جرم است» در این آتش می‌دمیدند. تشکل‌های ضد واکسن تا 1885 در سراسر اروپا به سرعت گسترده شدند و طرفدارانی پیدا کردند تا جایی که حدود 100هزار نفر از مردم شهر لستر انگلستان خواستار بررسی وضع موجود از حکومت سلطنتی شدند. در نتیجه این بررسی، دولت حاضر شد جرایم خانواده‌هایی را که به امر واکسیناسیون فرزندان‌شان اعتقاد نداشتند، کم یا کلا لغو کند. در آتلانتیک نیز در آمریکا از واکسیناسیون اجتناب کردند و همین امر باعث رشد آبله و افزایش بیماری شد. اما با کاهش شیوع امر واکسیناسیون و اجبار بر روی آن کم شد. اما در 1870 با شیوع دوباره بیماری قوانین سفت و سخت یا هم‌سنگ با قوانین قبلی دوباره وضع شدند. رهبر تظاهرات علیه واکسیناسیون اجباری ویلیام تب بریتانیایی در سال 1879 وارد نیویورک شد که در پی آن تشکل ضد واکسیناسیون در آمریکا نیز پایه‌ریزی شد. تاکتیک‌های این گروه اکنون نیز استفاده می‌شود: استفاده از بروشورها، نزاع در دادگاه‌ها و اغتشاش و شورش در سطح شهرها. در نتیجه پارلمان رأی به لغو واکسیناسیون اجباری در هفت ایالت داد و رأی دادگاه ماساچوست تا حالا همچنان باقی است.

قرن بیستم

فهرستی از واکسن‌ها، احساس خشم و غضب و در برخی دیگر اطمینان خاطر و رضایت را برانگیخته کردند. آمریکا در طول 1920 تا 1970 به عصر طلایی خود در تولید و بهبود رسید و این عصر با تولید واکسن‌های دیفتری، سیاه سرفه، فلج اطفال، سرخک، اوریون و سرخجه آغاز شد. بعد از کاهش میزان عفونت‌ها و ابتلا به بیماری‌ها به‌ویژه فلج اطفال، معترضان به‌شدت کاسته شدند. استانداران دو ایالت جورجیا و آرکانزاس به حمایت و ساخت کمپین‌های واکسیناسیون پرداختند که به سرعت در سال 1970 رشد کردند. هدف از این کار ترغیب والدین و دانش‌آموزان به دریافت تمامی واکسن‌های دوره‌ای مربوط به بیماری‌ها بود و این واکسن‌ها مورد تایید سازمان کنترل بیماری و جلوگیری از آن در آمریکا بود. اما خبرگزاری ملی در سال 1982 خبری را با عنوان «قمار با واکسیناسیون» منتشر کرد و این همه چیز را تغییر داد. خبر در مورد والدینی بود که ادعا می‌کردند فرزندشان پس از دریافت واکسن‌های دیفتری، کزاز و سیاه‌سرفه ابتدا دچار سرفه‌های شدید و سپس آسیب مغزی شده است. در ادامه خبر گفت‌وگو با پزشکان حاذق، شک مردم به یقین تبدیل شد و ترس در جان‌شان افتاد. در سال 1974 تب و سرفه از علایم واکسن دیفتری‌، کزاز‌ و سیاه سرفه اعلام شده بود و تنها طی 24 ساعت، 36 کودک با علایم عصب‌شناختی بر اثر دریافت این واکسن مراجعه داشتند. اما تحقیقات اعلام کرد این تنها عوارض موقت این واکسن بوده و همه علایم به‌صورت طولانی‌مدت و پایدار نخواهند بود. اما همان اخبار و علایم، اعتماد مردم را خدشه‌دار کرد. یکی از والدین که گفته بود فرزندش دچار مشکل دائمی شده، جنبشی را علیه واکسیناسیون راه انداخت. گفته می‌شود این نارضایتی، تشکل بزرگ‌ترین تشکل ضد واکسن در طول تاریخ آمریکا بود. در طول 90-1980 جنبشی گسترده و ثابت قدم علیه واکسن به راه افتاد. سپس متخصص بیماری‌های معده و روده، اندرو ویکفیلد اظهار کرد طبق بررسی‌های او 12 کودک بر اثر دریافت واکسن‌های سرخک، اوریون و سرخجه دچار بیماری اوتیسم شده‌اند. ویکفیلد دیتا و داده‌های اشتباهی را در اختیار اذهان عموم قرار داده بود و فریبش پس از چندین سال مشخص شد. ترس در ارتباط با واکسن و ابتلا به اوتیسم درپی آن پس از 12 سال دوباره مطرح و پس از بسته شدن ماجرا دوباره آغاز شد. بعد از این شایعه، آمار واکسیناسیون در بریتانیا به شدت کاهش پیدا کرد. اما این شایعه در آمریکا اثر نداشت، بلکه در سال‌های 2000 و پس از آن در آمریکا شایعه وجود مواد نگه‌دارنده، تیومرسال و جیوه در واکسن‌ها سر زبان‌ها افتاد. بعد از آن، سازمان بهداشت ایالت متحده اعلام کرد مواد نگه‌دارنده و تیومرسال در واکسن کودکان برای اطمینان خاطر بیشتر استفاده نخواهد شد. بعدتر مشخص شد هیچ جای نگرانی و تهدیدی برای سلامتی حتی در واکسن‌های دارای این مواد وجود نداشته است. واکسن‌های سرخک، اوریون و سرخجه هیچ‌گاه حاوی تیومرسال نبوده‌اند، اما ترس استفاده از جیوه که باعث آسیب به مغز و ایجاد اوتیسم می‌شود، آنچنان در بین مردم نهادینه شده بود که طوفانی از خشم و غضب ایجاد کرد که دلالت بر آسیب‌رسان بودن واکسن‌ها داشت.

منبع: ساینس‌نیوز

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.