بعد از کرونا دوباره جناب خان می‌شوم

چالش‌ها و محدودیت‌های نابینایان در بحران کووید-19

چشم ما پنجره ما به جهان است. آنها ما را قادر می‌سازند تا دنیای رنگی و شگفت‌انگیز پیرامون خود را در تمام شکوه خود ببینیم، اما همه از جادوی بینایی برخوردار نیستند. حدود 2.2 میلیارد نفر در جهان تحت‌تأثیر نقص بینایی هستند. تجربیات زندگی نابینایان منحصر به فرد و متنوع است، درست مثل روح‌الله شهریار نسب که هرچند از همان لحظه تولد نتوانست جهان را ببیند اما خودش می‌گوید دنیا را از چشمان عروسک‌ها دیده است. 2 سال قبل و پیش از اینکه بیماری همه‌گیر کووید، جهان را زیر و رو کند به‌سراغش رفتم و با او مصاحبه کردم. آن روزها زندگی روح‌الله با همه فراز و نشیب‌هایش یک شکل دیگر بود اما حالا کرونا همانقدر که بر تک‌تک اجزای جهان تاثیر گذاشت محدودیت‌های زندگی افراد دارای معلولیت به‌خصوص نابینایان را بیشتر و متفاوت‌تر کرد به‌خصوص داستان تراژیک روح‌الله را.

برداشت نخست

روح‌الله شهریار نسب در خانواده پنج نفره‌ای به‌دنیا آمد که  در بین اعضای آن، تنها مادرش بینایی داشت؛ اما درد مشترک روح‌الله و پدر و برادرانش به نوعی برگ برنده‌ای هم برای زندگی‌شان به‌حساب می‌آمد. تجربیات و درک همگی‌شان از جهان سختی‌های زندگی را کمتر می‌کرد.  آنها نورها و سایه‌ها را احساس می‌کردند اما هیچ‌وقت جهان و رنگ‌هایش را ندیده بودند. حالا روح‌الله درسش را تمام کرده، همسر گرفته و فرزند دارد و کارمند اداره زندان‌های استان کرمان شده و مهم‌تر از همه چیز این است که تقدیرش را پذیرفته و نابینایی هیچ محدودیتی برایش نداشته است، اما قصه زندگی روح‌الله درست از آنجایی تراژدی شده بود که درست چند سال پیش و قبل از همه‌گیری کرونا، بعدازظهرها لباس عروسک‌ها را می‌پوشید و هرچند خودش سیاهی را می‌دید اما می‌ایستاد جلوی رستوران‌ها تا مشتری‌ها او را ببینند. آن روزها هنوز کسب‌وکارها پردرآمد و هنوز صاحب‌کارش عذرش را نخواسته بود، بنابراین برای کمک‌خرج خانواده هر شب لباس عروسک‌ها را می‌پوشید. او آن موقع‌ها به‌خاطر هزینه‌های زندگی و مناسب بودن ساعات کاریش این شغل را انتخاب کرده بود: «حقوقم کفاف زندگی‌مان را نمی‌دهد برای همین یکی از دوستانم پیشنهاد داد که عصرها جلوی رستوران‌ها و فروشگاه‌ها بروم و لباس‌های عروسکی بپوشم تا کمک‌خرج زندگی‌مان باشد. من هم چند ساعتی می‌روم در جلد جناب‌خان، پاندا یا خرگوش.» اینها بخشی از صحبت‌های روح‌الله در مهرماه سال 98 بود و حالا دو سالی از آن روزها می‌گذرد و نه تنها در این مدت هزینه‌های زندگی و گرانی‌ها سر به فلک گذاشتند بلکه به‌خاطر کرونا این شغل را هم از دست داد.

برای روح‌الله پوشیدن لباس عروسک‌ها یک توفیق اجباری بود خودش می‌گفت لباس‌های عروسکی خیلی سخت است؛ مخصوصا تابستان‌ها که در کرمان هوا گرم است، نفسش در این لباس‌ها می‌گرفت، اما تراژدی پرمعنای زندگی روح‌الله دقیقا آن‌جایی به اوج می‌رسید که با پوشیدن لباس عروسک‌ها جهان و روابط انسانی را با همان چشم‌های بی‌نورش می‌دید: «در جلد لباس‌ها که می‌روم، خیلی از چیزهایی که در دنیای اطرافم است، می‌فهمم. وقتی لباس معمولی‌ام را می‌پوشم و به خیابان می‌روم، آدم‌ها به چشم ترحم به من نگاه می‌کنند، هیچ‌کس برای ارتباط برقرار کردن به سمت من نمی‌آید ولی وقتی در جلد عروسکی جلوی رستوران‌ها می‌ایستم، مردم دورم جمع می‌شوند، سربه‌سرم می‌گذارند، عکس سلفی می‌اندازند و با بچه‌ها بازی می‌کنم.»

همه اطرافیانم در دوران قرنطینه خودشان را با برنامه‌های تلویزیونی و سریال‌ها سرگرم می‌کردند اما برای یک فرد نابینا فیلم و سریال دیدن موضوع سرگرم‌کننده‌ای نیست و امکانی برای استفاده ما از آنها چندان مورد توجه نیست.» او درست می‌گوید از همان ماه‌های نخست همه‌گیری کرونا بر اساس آمار کاربران فضای مجازی در قرنطینه خانگی بیش از قبل به سمت پلتفرم‌های نمایش آنلاین ویدیو رفتند. تا جایی که میانگین دقایق تماشای روزانه محتوا ۶۵ درصد رشد داشت و هنوز هم برنامه‌های سرگرم‌کننده تلویزیونی و پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی یکی از اصلی‌ترین ابزار استفاده در دوران قرنطینه به‌حساب می‌آید.

برداشت دوم

با شروع همه‌گیری کرونا بسیاری از رستوران‌ها تعطیل شدند و به همین دلیل صاحب‌کارش هم عذرش را خواست. حالا بحران کووید-19 زندگی روح‌الله را دستخوش تغییرات زیادی کرده است. او که دیگر دو سالی می‌شود لباس عروسک‌ها را نپوشیده عضو ثابت تیم گلبال کرمان شده و بیشتر اوقات فراغتش را در سالن‌های ورزشی می‌گذراند و در باره شرایط زندگی‌اش در این دو سالی که جهان با سایه ویروس مرگباری دست‌وپنجه نرم می‌کند می‌گوید: «پیشرفت‌مان کجا بوده؟ پس‌رفت‌مان کجا بود؟ اولین ضربه‌ای که کرونا به من زد همین بود که شیفت دوم کارم یعنی پوشیدن لباس عروسک‌ها را از دست دادم. طبیعتا وقتی مغازه یا فروشگاهی کاسبی سابق را نداشته باشد سعی می‌کند هزینه‌هایش را کم کند و به همین دلیل آب باریکه‌ای هم که به زندگی‌ام کمک می‌کرد قطع شد.»

برداشت سوم

روح‌الله بعد از بیکار شدن به سمت ورزش رفت اما خودش می‌گوید در همین شرایط هم بیشترین ضربه را از ورزش خورده است: «ورزش گلبال ورزش نابینایان است در این ورزش بازیکنان با دست بازی می‌کنند و در واقع چشم نابینایان هم دست‌شان است.  بنابراین چون از همان اوایل کرونا می‌گفتند ویروس از طریق دست هم به انسان منتقل می‌شود و مدام باید دستان‌مان را ضدعفونی می‌کردیم همین هم شد که ما ورزش را هم نتوانستیم خیلی جدی ادامه دهیم. بعد هم به ورزش‌های خانگی روی آوردم اما علم روان‌شناسی می‌گوید انسان در ورزش‌های گروهی تا 95 درصد پیشرفت می‌کند و برای نابینایان نیز ورزش‌های گروهی خیلی بهتر از ورزش انفرادی جواب می‌دهد.»

یک بحث دیگری که در کرونا و شرایط قرنطینه مطرح بود بحث سرگرمی‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و سینمایی بود که طبیعتا مردم عادی بیشتر وقت خود را با آنها گذراندند اما این موضوع برای نابینایان هیچ کارکردی نداشت: «همه اطرافیانم در دوران قرنطینه خودشان را با برنامه‌های تلویزیونی و سریال‌ها سرگرم می‌کردند اما برای یک فرد نابینا فیلم و سریال دیدن موضوع سرگرم‌کننده‌ای نیست و امکانی برای استفاده ما از آنها چندان مورد توجه نیست.»

او درست می‌گوید از همان ماه‌های نخست همه‌گیری کرونا بر اساس آمار کاربران فضای مجازی در قرنطینه خانگی بیش از قبل به سمت پلتفرم‌های نمایش آنلاین ویدیو رفتند. تا جایی که میانگین دقایق تماشای روزانه محتوا ۶۵ درصد رشد داشت و هنوز هم برنامه‌های سرگرم‌کننده تلویزیونی و پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی یکی از اصلی‌ترین ابزار استفاده در دوران قرنطینه به‌حساب می‌آید. با همه این محدودیت‌ها و کمبود امکانات و تجهیزاتی که برای نابینایان وجود دارد اما روح‌الله شهریار نسب همچنان به ادامه زندگی امیدوار است و امیدوار است که بعد از پایان کرونا در جهان دوباره بتواند لباس عروسک‌هایش را بپوشد.

برداشت آخر

23 مهرماه روز جهانی عصای سفید بود. روزی که در همه‌جای جهان گرامی داشته می‌شود و در این روز هرسال دستاوردهای افراد نابینا یا کم‌بینا را جشن می‌گیرند. این روز اهمیت شناخت عصای سفید را نشان می‌دهد. عصای سفید تنها یک ابزار نیست. همچنین نشان‌دهنده استقلال کسانی است که در سراسر جهان نابینا هستند. این روز برای تجلیل از همه دستاوردهای افراد نابینا یا کم‌بینا و نماد اصلی نابینایی و ابزار استقلال، عصای سفید در نظر گرفته شده است.

ماده 25 کنوانسیون حقوق بشر معلولین سازمان ملل متحد بر حق افراد دارای معلولیت برای دستیابی به بالاترین استاندارد ممکن از مراقبت‌های بهداشتی بدون هرگونه تبعیض بر اساس معلولیت تاکید می‌کند. بنابراین، بر اساس اصل تحت کنوانسیون سازمان ملل متحد، افراد دارای معلولیت بینایی نباید در طول قرنطینه سراسری به‌دلیل همه‌گیری کووید -19 نادیده گرفته شوند یا نیازهای خود را پشت سر بگذارند.

یک کاربر ماهر به عصا اجازه می‌دهد تا روشن‌ترین راه را پیدا کند. عصای سفید یک وسیله تحرک حیاتی است که نماد استقلال افراد نابیناست. افراد کم‌بینا صدها سال است که از عصا استفاده می‌کنند، با این وجود، عصای سفید در دهه 30 در ایالات متحده راه‌اندازی شد. این به افراد عادی کمک کرد تا افراد نابینا را در خیابان‌ها قدم بزنند و در جهت آنها احتیاط بیشتری کنند. در حال حاضر، این نماد آزادی، استقلال و اعتماد به‌نفس شده است زیرا به افراد کم‌بینا اجازه می‌دهد آزادانه مانور دهند و وظایف روزانه خود را انجام دهند.

ماده 25 کنوانسیون حقوق بشر معلولین سازمان ملل متحد بر حق افراد دارای معلولیت برای دستیابی به بالاترین استاندارد ممکن از مراقبت‌های بهداشتی بدون هرگونه تبعیض بر اساس معلولیت تاکید می‌کند. بنابراین، بر اساس اصل تحت کنوانسیون سازمان ملل متحد، افراد دارای معلولیت بینایی نباید در طول قرنطینه سراسری به‌دلیل همه‌گیری کووید -19 نادیده گرفته شوند یا نیازهای خود را پشت سر بگذارند.

بیماری همه‌گیر COVID-19 کنونی و به‌دنبال آن قرنطینه ملی برای کاهش انتقال ویروس، چالش‌های زیادی از جمله دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی را برای زندگی افرادی که دارای معلولیت بینایی هستند، ایجاد می‌کند. اختلال ناگهانی در سیستم حمایتی و کمک به این گروه از افراد تأثیر جدی بر سلامتی و رفاه آنها، فعالیت‌های روزمره زندگی، اقتصادی، اجتماعی، معیشتی و سرانجام بر کیفیت زندگی خواهد داشت و حتی ممکن است زندگی آنها را به‌خطر بیندازد. به تضمین سلامت مطلوب و نتایج بهزیستی در افراد دارای معلولیت بینایی در زمان کنونی و پس از همه‌گیری بسیار مهم است.

با این‌حال به‌نظر می‌رسد در دوران کرونا افرادی که دارای معلولیت بودند بسیار بیشتر از افراد عادی جهان آسیب دیده‌اند. کسانی که در جامعه نابینایان و کم‌بینا هستند مدت‌هاست با چالش‌هایی روبه‌رو شده‌اند که امروزه مترادف این بیماری همه‌گیر هستند: انزوای اجتماعی، محدودیت‌های حرکتی و پویایی کلاس‌های درس که ایده‌آل نیستند.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.