شهرام شهیدی
این روزها فوتبال باشگاهی در ایران دوباره شروع شده و از همان هفته اول هم با حاشیه همراه بوده. یک نفر بحث جادوگری را مطرح میکند و دیگری بحث مهندسی نتایج را. یکی بیانیه میدهد و دیگری تهدید به افشاگری میکند. احتمالا کمکم باید باور کنیم آنچه مادربزرگهایمان میگفتند بهترین دوای فوتبال بوده. کدام حرفشان؟ خب همه ما از مادربزرگهایمان خاطرهای داریم که میگفتند چرا این همه آدم وسط زمین دنبال یک توپ میدوند. به هر کدامشان توپی بدهند و خلاص. این ایده به نظرم در فوتبال ایران قابل تعمیم است.
هر چند که امکان ارایه توپ فوتبال هم این روزها توانایی بالایی میخواهد و این موضوع قوز بالا قوز شده. مثلا رفیعی مشاور حقوقی فدراسیون فوتبال گفته: چون تحریم هستیم و توپ فوتبال وارد نمیشود، داوران ما در تورنمنتهای خارجی بعد از بازی، باد توپها را خالی میکنند و میگذارند در چمدانشان و توپ را وارد کشور میکنند.
اگر متصدیان هتل تا قبل از این برای پیدا کردن حوله و دمپایی اتاقها باید چمدان مسافران را میگشتند حالا برای پیدا کردن توپ هم باید این کار را کنند. خب برای اینکه از شر این ورزش پرحاشیه در ایران خلاص شویم بهترین راه این است که بررسی کنیم ببینیم با دستاویز قرار دادن چه ایسمی میتوان تب فوتبال را خواباند. این شما و این نگاه ایسمهای بشری به فوتبال:
کمونیسم: طبق این نظریه توپ هر بازیکن صاحب توپی باید گرفته شود و به بازیکنان بدون توپ داده شود. در این بین برای امکان جایگزینی توپهای مستعمل، در ازای هر یک توپ، ١٠ توپ در اختیار دبیرکل حزب و شورای مرکزی قرار میگیرد.
سوسیالیسم: این نظریه خیلی شبیه نظر مادربزرگهای ایرانی است. به هر بازیکن یک توپ بدهید و به این تلاش مذبوحانه خاتمه دهید.
کره شمالیسم: تمام توپهای بشر برای پیشرو و فرمانروای اعظم کره است.
دموکراسی بومی شده: صدها نفر جهت شرکت در پروسه انتخاب فرد واجد شرایط اخذ توپ ثبتنام مراجعه میکنند و ٩٠ نفرشان توسط شورای مرکزی فیفا رد میشوند. انتخابات برگزار میشود و توپ را به فرد برنده میدهند.
طالبانیسم: توپبازی، مسخرهبازی است. پس به سبک و سیاق عمو سیبیلوی همسایه، توپ را با چاقو پاره کرده و مسابقات لغو میشود.