محمود احمدی‌نژاد؛ اصولگرای بی‌اعتنا به «اصول»

مروری بر ظهور و بروز یک «پدیده»، به مناسبت زادروز محمود احمدی‌نژاد

حکایت غریبی است داستان زندگی مردی که فاصله بین مقبولیت و منفوریت او بین دوستان و همفکرانش کمتر از هشت سال طول کشید؛ حکایت مردی که می‌خواست به خیالش اصولگرایی را رواج دهد، اما در دوره‌ای که ریاست دولت را در کشور برعهده گرفت، گویی تمام اصول فراموش شد.

زادروز:

6 آبان 1335 خورشیدی، آرادان (سمنان)

علت انتخاب:

ششمین رئیس‌جمهوری ایران

کلام ماندگار:

آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود.

در قول دیگران:

دکتر احمدی‌نژاد از بزرگ‌ترین رهبران امروز دنیا در مبارزه با استکبار است. (هوگو چاوز)

نفیسه زارع‌کهن| داستان شاید از همان دانشگاه شروع شد، جایی که زاده آرادان گرمسار پس از پیروزی انقلاب به‌عنوان نماینده دانشگاه علم و صنعت در جلسات انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها شرکت می‌کرد؛ هرچند که برخلاف موج آن روزهای دانشجویان خط امامی که معتقد به ضرورت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به‌عنوان محور امپریالیستی دنیا بودند، او با این پیشنهاد مخالف بود و آن‌گونه که ابراهیم اصغرزاده می‌گوید: «احمدی‌نژاد کمونیسم را خطر جدی‌تری می‌پنداشت و به‌جای آن اشغال سفارت شوروی را پیشنهاد می‌کرد.» به‌همین دلیل ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی و حبیب‌الله بیطرف همگی مصمم شده و احمدی‌نژاد را از عملیات خارج کرده‌اند و البته ایده او را هم چندان جدی نگرفته‌اند. انگار که رئیس دولت اصولگرا از همان ابتدا شنا کردن خلاف جریان آب را دوست داشته است.

از استانداری تا ستاد آیت‌الله

احمدی‌نژاددهه 60 روزها و سال‌هایی بود که احمدی‌نژاد چندین سمت دولتی را در پرونده خود ثبت کرد، از معاونت فرمانداری ماکو و خوی در آذربایجان تا سمت مشاورت استاندار کردستان. این اما همه حضور او نبود که احمدی‌نژاد در سال ۱۳۷۲، در دولت دوم آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی در شرایطی که به‌عنوان مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی فعالیت می‌کرد، به سمت استانداری استان تازه‌تأسیس اردبیل برگزیده شد و تا پایان کار دولت دوم رفسنجانی (سال ۱۳۷۶) این سمت را برعهده داشت و براساس اسناد و شواهد، او در انتخابات ریاست جمهوری دوره دوم هاشمی‌رفسنجانی و درست زمانی که استاندار اردبیل بود، یکی از مسئولان ستاد تبلیغاتی هاشمی در تهران بود و در سال 87 هم ریاست ستاد هاشمی برای انتخابات مجلس ششم در نارمک را برعهده داشت و طنز روزگار همین‌جاست که او به‌عنوان یکی از مسئولان ستاد آیت‌الله روزی با سیاه جلوه دادن همان دوران سعی کرد خود را در جبهه حق و دیگران را در جبهه باطل جلوه دهد، غافل از آنکه تاریخ بی‌رحم‌تر از آن است که بتوان از چنگالش فرار کرد.

یورش احمدی‌نژاد به شهرداری تهران

احمدی‌نژادبا پایان روزهای استانداری، احمدی‌نژاد سودای قدرت را رها نکرد و کاندیدای اولین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال77 شد و هرچند که ناکام ماند، اما ناامید نشد و در سال ۱۳۷۸ کاندیدای ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از تهران شد و در لیست «فهرست ۳۰ نفره ائتلاف خط امام و رهبری» قرار گرفت، جایی در کنار افرادی همچون هاشمی‌رفسنجانی، علی لاریجانی و غلامعلی حدادعادل! با این‌حال، اما همای سعادت بالای سر مردی بود که می‌خواست رایحه خوش خدمتش همه ایران را فرا بگیرد و همین هم شد که در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۲ و به‌دنبال پیروزی فهرست آبادگران در انتخابات دوم شورای اسلامی شهر تهران به‌عنوان شهردار راهی خیابان بهشت شد، غافل از آنکه قرار است از راه بهشت به پاستور برسد! بر شهر تهران و شهروندانش اما در دوره شهرداری او بسیار بد گذشت، از تعطیلی برخی مراکز فرهنگی شهرداری و محدودیت‌های بی‌مورد برای فرهنگسراها تا دوربرگردان‌های بی‌حساب‌وکتاب و پخش کاسه‌های آش و کارت‌های هدیه به معلمان که هیچ ربطی به شرح وظایف شهرداری نداشت، همه از اقدامات احمدی‌نژاد در دوران شهرداری‌اش بود.

آغاز اقامت احمدی‌نژاد در پاستور

احمدی‌نژاددو سال بعد از شهردارشدن احمدی‌نژاد، در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و درست در روزهایی که همه به سردار خلبان ظن ریاست جمهوری داشتند و اصلاح‌طلبان با چند کاندیدا آرای خود را شکسته بودند، احمدی‌نژاد خیلی آرام و بی‌سروصدا راه نزدیک‌شدن به پاستور را طی می‌کرد و این‌طور بود که با شعار «می‌شود و می‌توانیم» و وعده آوردن پول نفت پای سفره‌های مردم در یک چندقطبی با مردی که روزگاری می‌خواست در کنار او قرار بگیرد و مسئولیت ستادش را برعهده داشت، به دور دوم رفت و در دوقطبی فقر و غنایی که ساخت با کسب ۱۷ میلیون رأی و فاصله ۷ میلیونی از هاشمی‌رفسنجانی، به دفتر جدیدش در ساختمان ریاست جمهوری رفت. دولت مهرورز اما در چهار سال اول حضورش هیچ مهری از خود نشان نداد، هرچه در دولت قبل رشته شده بود، پنبه کرد، حتی به تحلیل‌های آماری هم رحم نکرد و همه را راهی زباله‌دان کرد؛ گرچه تابوشکنی هم کرد و از حضور زنان در استادیوم گفت، به رئیس‌جمهوری آمریکا نامه نوشت و… اقداماتی که دوستان اصولگرایش در برابرش سکوت کردند.

ظهور ترفند سوال در جواب سوال

یک روایت:

ما به نیویورک که رفته بودیم، قبل از آنکه برویم خیلی جوسازی بود، تهدید کرده بودند که اگر بیایی، دستگیرت می‌کنیم. گفتم من می‌آیم. گفتند پس امنیت را برقرار نمی‌کنیم. گفتم پس حتما آنجا خبری هست که مخالفت می‌کنند. من می‌آیم. خدمت آقا هم عرض کردم، همین را فرمودند، گفتند حتما باید این سفر انجام شود. خودشان آنقدر علیه ما تبلیغ کرده بودند که همه گوش‌ها و چشم‌ها را به سمت ما متوجه کرده بودند که این هیأت کی هست. وقتی در خیابان‌ها راه می‌رفتیم، به هر ساختمانی می‌رفتیم، همه توجهات به سمت هیأت ایرانی بود، کأنه هیچ‌کس دیگری نبود. من روز آخری که سخنرانی کردم، تقریبا همه سران بودند، یکی از همان جمع به من گفت وقتی تو شروع کردی «بسم‌ا…» و «اللهم» را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو رفتی تو یک حصنی، یک حصاری. تا آخر. من خودم هم این را احساس کردم که فضا یکدفعه عوض شد و همه حدود بیست‌وهفت، هشت دقیقه تمام، این سران مژه نزدند. اینکه می‌گویم مژه نزدند، غلو نمی‌کنم، اغراق نیست. چون نگاه می‌کردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار یک دستی همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود. چشم‌ها و گوش‌هایشان را باز کرده بود که ببینند از جمهوری اسلامی پیام چیست. (گزارش سفر نیویورک در دیدار با آیت‌الله جوادی آملی)

احمدی‌نژاداوضاع نامناسب اقتصاد، سیاست و دیپلماسی، فرهنگ و هنر، دانشگاه و… از یکسو و برکناری‌های بی‌حساب وزرا و حرف ناشنوی‌های احمدی‌نژاد از هم‌جناحی‌هایش از سوی دیگر، در چهار ساله اول دولت او چنان بود که خیلی از هوادارانش در سکوت پشتش را خالی کرده بودند، گرچه در ظاهر نشان نمی‌دادند. با این‌حال، بازهم بر موج سیاه‌نمایی‌ها نشست از ضعف عملکردش با ترفند سوال در برابر سوال گریخت، در مناظره‌هایش باز هم به هاشمی‌رفسنجانی و ناطق‌نوری اتهام‌های بی‌اساس زد، عکس نشان داد و به قول علی لاریجانی «بگم، بگم» راه انداخت؛ فضا را متشنج کرد و سپس مردمی که او را برای ریاست جمهوری قبول نداشتند، خس و خاشاک نامید و با هر فنی که بلد بود، صندلی پاستورش را حفظ کرد. با اجرای ناقص هدفمندی یارانه‌ها به تورم دامن زد، درباره محو اسراییل سخن گفت و همچون دور اول ریاست‌جمهوری‌اش هولوکاست را زیر سوال برد. از معاونانش رحیم مشایی و بقایی که سخن از رمالی و… می‌کردند، به جد دفاع کرد و در برابر همه اصولگرایان ایستاد و کم‌کم حالت اپوزیسیون به خودش گرفت و نظرش از همه آنان دور شد!

آغاز پایان حیات سیاسی احمدی‌نژاد

احمدی‌نژاداین‌طور بود که با پایان ریاست‌جمهوری‌اش شمشیر علیه صادق لاریجانی و قوه قضائیه تیز کرد و کار به جایی رسید که بارها برای توضیح به دادگاه خوانده شد و او هربار از رفتن سر باز زد. هرچند که دوستان و معاونانش به اتهام اختلاس 3 میلیون و ۷۶۶ هزار یورویی و همچنین ۵۹۰ هزار دلار از مبلغ اختصاص‌یافته «برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی» از سوی سپاه پاسداران راهی زندان شدند، اعتصاب کردند، رفتند و آمدند و احمدی‌نژاد در اعتراض به جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام که حالا یکی از اعضایش بود، نرفت!

نامزد جدی انتخابات سا‌ل‌های آتی

احمدی‌نژادچند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری 1400 خبر رسید که او تیمش را فعال کرده، شهر به شهر سفر می‌رود و می‌خواهد بازهم کاندیدا شود و حتی در گفت‌وگویی اعلام کرده که احتمال ترورش جدی است و گفته که «…خودشان می‌کشند، خودشان هم مراسم عزاداری برپا می‌کنند و بعد دیگران را متهم می‌کنند» و «مسائلی که اطلاع دارم را ضبط کرده‌ام و در چند جای مطمئن قرار داده‌ام». او در نهایت شانس خود را برای حضور در رقابت انتخابات ریاست جمهوری 1400 آزمود، اما همچون برخی نامداران سیاسی نتوانست از سد نظارت استصوابی شورای نگهبان عبور کند. احمدی‌نژاد نشان داده که در این سال‌ها خوب بلد است چطور نعل وارونه بزند و محتمل است که در انتخابات سا‌ل‌های بعد نیز شاهد حضور پررنگ او به‌عنوان یک نامزد جدی باشیم؛ هرچند که خودش هم می‌داند «آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته است!»

***

مطلبی که خواندید، شمه‌ای از تلاش تحریریه روزنامه شهروند است که در قالب ویژه‌نامه «صد چهره سده» منتشر شد و نوروز 1400 خورشیدی روی پیشخوان کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفت. ویژه‌نامه‌ای که معرفی 100 چهره موثر یکصد سال اخیر تاریخ ایران زمین را که لزوما نه همه‌شان محبوب بودند و نه قهرمان -اما مهم و تأثیرگذار- در دستور کار خود قرار داده است. در تهیه این ویژه‌نامه وجه «شهرت» و شناخته‌شدگی به‌عنوان یکی از معیارهای انتخاب «چهره‌»ها مورد توجه قرار داشت و با توجه به محدودیتی که عدد «100» برایمان رقم زد، بسیار محتمل است که چهره یا چهره‌هایی از قلم افتاده باشند. البته دلیل این «نبود»، قطعا اهمال و نسیان گردآورندگان ویژه‌نامه نیست چه آنکه 100 نفر حاضر از میان صدها چهره گلچین و سعی شده است حتی‌المقدور موثرترین‌ها در هر حوزه از قلم نیفتند. به تناوب، مطالب ویژه‌نامه «صد چهره سده» در سایت «شهروندآنلاین» قابل مشاهده و همزمان در اینستاگرام و توییتر «شهروندآنلاین» نیز مطالب صوتی و تصویری جذاب و مرتبط با «چهره» موردنظر منتشر خواهد شد.

[علاقه‌مندانی که مایل به تهیه نسخه چاپی ویژه‌نامه «صد چهره سده» هستند می‌توانند با ارسال عدد یک به شماره 5000262662 از شرایط خرید -پستی آن مطلع شوند.] 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.