[لیلا مهداد] نامش بیرم است. در استان فارس، چسبیده به بوشهر و هرمزگان. خشکسالی به جان زمینهایش افتاده. نیترات هم به آب زده تا اهالی را کوچ دهد به شیراز و بندرعباس. مخازن گاز و معادن هستند، اما فقر حکمرانی میکند. به هر خانه که سر بزنید یکی، دو نفر نالاناند از درد کلیه. مشکلات گوارشی و سرطان معده و مثانه هم هست. آمارها محرمانهاند و تنها در جلسات بهداشت و درمان روی میز میآیند، اما اهالی و مسئولان بهداشت منطقه از کمبود دستگاه دیالیز و تجهیزات میگویند. امید زمینهای خشکشده بیرم به آبی است که قرار است از سد سلمانفارسی بیاید. آبی که هنوز تأمین اعتبار نشده تا اهالی دل ببندند به آبِ آبانبارها یا آبشیرینکنهایی که آب خریدوفروش میکنند.
حال بهداشت خیلی خوب نیست
«بالاده»، «کریشکی»، «پهرستعلیا»، «علیآباد» و… آب ندارند. لولهها پُر شدهاند از آب اُنس گرفته با نیترات. نیترات که به آب زد، آبانبارهای قدیمی عزیز شدند میان اهالی. آبهای لیتریفروشی، از 25کیلومتر دورتر خودشان را میرسانند به «کریشکی» تا هر 200لیتر آب، 40هزار تومان فروخته شود. «همین آب را در بیرم مردم میخرند دوهزارو500 تومان.» سیزده سال بیآبی، قصه بیرم و روستاهای اطرافش است؛ روستاهایی که یا به لارستان نزدیکاند یا در همسایگی لامرم هستند. «اوضاع آب که خراب شد، مردم به آبانبارهای قدیمی برگشتند.» در اوضاع خرابی آب و قُلدری نیترات، آب شیرین رسیده از شهر نرخش را بالا برد. «آب شیرین نرخش بالاست و برای مردم فقیر اینجا به صرفه نیست، برای همین مردم از آبانبارها استفادهمیکنند.» بیآبی که فشار آورد، مردم شروع کردند به اعتراض. «عباس» از نامههایی که سیاه شدند تا گلایه اهالی را برسانند به دست مسئولان میگوید. «بعد از کلی پیگیری از مسئولان لار 20روز پیش یک تانکر آب پنجهزارتایی فرستادند.» اینجا حالا بهداشت هم خوب نیست. در روزهای خوش پُرآبی، بساط ویزیت رایگان هر ماه بر پا بود، اما آب که رفت، گویی درمان هم حوصله ماندن نداشت و حالا درمان موکول شده به اجرای طرحی که اهالی 57خانوار از دردهایشان بگویند برای پزشکان. آبانبارهای قدیمی که عهدهدار سیرابکردن اهالی شدند، از کِرمها و لاشه حیوانات پهنشده میانشان خجالتزده اهالیاند. «سال گذشته یکی از اهالی با سرطان مثانه مُرد و یکی دیگر از اهالی هم حالش خراب است.»
بیآبی اهالی را کوچ داد
فرغونها و گالنهای خالی هر روز صبح خودشان را به آبانبارها میرسانند تا با حلبی آبانبار پُر شوند و به خانه برگردند. هر گالن یک روز پشت به آفتاب مینشیند تا شاید کمی از بوی تعفنش کمشود و دیگر اثری از لاشه پرندگان و مدفوع گوسفندان و شتران باقی نمانده باشد. بیرم یعنی شهری نشسته میان لارستان و لامرم که 70 تا 80هزار نفر را در خود جای داده، منطقهای تاریخی که از بیآبی گلایه دارد و از منابع بیشمارش، تنها بوی گاز را استنشاق میکند. پا روی منابع گاز میگذارند. مسئولان و کارشناسان هم میگویند معادن در دل این خاک خانه کردهاند، چاههای پلمپشده هم هستند، اما وقتی پای امکانات ابتدایی زندگی به میان میآید، آمارها عدد صفر را نشانه میروند. «محمد» هم مثل تمام همشهریهایش از امکانات در حد صفر شهرش گلایه دارد و از کشاورزان و دامدارانی میگوید که بیآبی کوچشان داده به شیراز و بندرعباس. «آب را که پای درختها میدهیم، درخت را میسوزاند. اهالی اینجا با یارانه روزگار میگذرانند.» بیآبی که به شهر و روستاهای اطراف زد، مردم ماندند و آبِ آبانبارها. مردم ماندند و درد کلیه و ترس سرطان مثانه که به جان بسیاری از اهالی افتاده است، البته امیدها از آمدن آب از سد سلمان فارسی میگویند. آبی که خود را تا شمال و جنوب بیرم رسانده، اما هنوز بیرم تشنه است. «آب که بیاید 17هزار جمعیت بیرم و 80هزار نفر روستاهای اطراف از آن متنفع میشوند.»
اعتباری که تأمین نشد
آب قابل شرب نیست، حتی در حد ضرورت. نیترات آب بالاست. کودهای کشاورزی کیفیت آب چاهها را پایین آوردهاند. خاک آهکی است و سفرههای آبی سالهاست میل به فروکشکردن دارند. قدیمیها خاطره چاه قند را به یاد دارند؛ چاههایی که در 10متری به آب شیرین میرسیدند تا اهالی تشنه نمانند. چاههایی که حالا برای رسیدن به آب 200متر به دل خاک میزنند، اما دریغ از آب شرب. «سعید» مشکل عمده بیرم را بحران آب میداند؛ بحرانی که سیزده ساله شده است. «نبودن طرحهای آبخیزداری در سطح بخشی، ریشه همه این مشکلات است.» بحران آب که بالا گرفت، همه از کیفیت پایین آب گفتند. گلایهها که زیاد شد، نامههای زیادی به مسئولان نوشته شد. دانشگاه علومپزشکی تهران و لار هم پای کار آمدند. گزارش تحقیقات از رابطه مستقیم آمار بالای سرطان مثانه و کیفیت آب منطقه گفتند. بودجه 99 هم تأمین اعتبار آب بیرم را به خود دید، هرچند با گذشت هفتماه هنوز از تأمین اعتبار خبری نیست. چاههای آبرسانی به محاصره زمینهای کشاورزی درآمدهاند تا کود شیمیایی زمینهای کشاورزی به خورد آب داده شود. «آبشیرینکنها هستند؛ یکی دولتی و سه تا خصوصی.» نیسانهای لبریز از آبشرب به بیرم و روستاها سرکشی میکنند، اما هزینه تأمین آب شرب برای کسانی که با یارانه روزگار میگذرانند، بهصرفه نیست. «بنزین گران میشود یا لاستیک قیمتش را میکشد بالا، پول آب ما افزایش پیدا میکند.» گرما چنبره زده بر بیرم و روستاها، اما آب شرب کم پیداست. آب لولهکشی هم صرف شستن ظرفها و لباسها میشود تا برای شرب، اهالی چشم انتظار گالنهایی باشند که سوار بر ماشینها میآیند یا گالنهایی که پر میشوند از آبِ آبانبارها. «ما، هم هزینه آب شرب میدهیم، هم فیش آب را ماهانه پرداختمیکنیم. انصاف است هزینهای که اهالی تهران برای آب باکیفیت میدهند، ما برای این آب بیکیفیت بدهیم؟ ما هزینه آبی را میدهیم که از سفرههای زیرزمینی خودمان تأمین میشود و پول آب شرب را هم داریم.»
«مردم از نظر اقتصادی ضعیفاند و تا زمان حادنشدن مشکل مراجعه نمیکنند، برای همین کار به دیالیز میکشد.» آب شرب، کیمیاست، آلودگیهای هوا هم نفس را در سینه اهالی حبس کرده است. نیترات و کودهای شیمیایی خود را به خورد زمین دادهاند تا بازار محصولات کشاروزی کساد شود.
دردهایی که از 10سال پیش آمدند
یکی از مسئولان بهداشتی منطقه از 10سال اخیر میگوید، سالهایی که مشکلات گوارشی، سنگ کلیه، دیالیز و سرطان و معده و مثانه میل به افزایش گذاشتهاند. «آمار دقیق نمیتوانم بدهم، اما آمار دیالیز منطقه قابل توجه است. کمبود تخت، نیروی دیالیز و تجهیزات هم هست که باید رسیدگی شود.» او از آماری میگوید که رو به افزایش است. «بودجه نداریم و دست به دامن خیرین شدهایم برای تأمین تخت و دستگاه دیالیز.» اعداد و ارقام، جمعیت بیرم را 17هزار نفر نشان میدهند؛ جمعیتی که اگر 10هزار نفر تصورشان کنیم، 5درصدشان از مشکلات کلیه رنجمیبرند، به غیر از گروهی که درگیر مشکلات گوارشی، سرطان معده و مثانهاند. «به همین دلیل فوتی هم دادهایم.» ده سال پیش آب، شیرین بود و هنوز ردپای خشکسالی در شهر پیدا نبود. اهالی بیخبر از مشکلات گوارشی و سنگ کلیه سرگرم کشت و زرع بودند و امید داشتند به بزرگشدن گلهشان. آب که به مشکل خورد بازار کشاورزی کساد شد. دامداری رنگ باخت و بیماریهای گوارشی جولان دادند. اهالی بیشترشان منتظر پایان ماه ماندند برای گرفتن یارانه. «مردم از نظر اقتصادی ضعیفاند و تا زمان حادنشدن مشکل مراجعه نمیکنند، برای همین کار به دیالیز میکشد.» آب شرب، کیمیاست، آلودگیهای هوا هم نفس را در سینه اهالی حبس کرده است. نیترات و کودهای شیمیایی خود را به خورد زمین دادهاند تا بازار محصولات کشاروزی کساد شود. زمین سالها باید آب شیرین بخورد تا تلخی این سالها را از یاد ببرد و کامش شیرین شود. «میگویند نیترات از استاندارد پایینتر است، اما هوا و غذا هم سالم نیست. آب نیتراته و آلودگی هوا و مواد غذایی بار آمده با مواد شیمیایی دستبهدست هم دادهاند تا مردم از دردهایشان بگویند.» سنگ کلیه بیشتر میان 25سال به بالاها دیده میشود. مشکلات گوارشی سهم پنجاه سالههاست. سرطان مثانه و معده هم از یک سنی به بعد خود را نشان میدهد. دردهایی که از 10سال پیش شروع شدهاند و حالا جان اهالی را تهدید میکنند. «ما فوتی پنجاه ساله داشتیم به دلیل مشکل معده. این مشکلات از 10سال قبل شروع شدهاند و امروز شکل حاد آنها را شاهدیم.»
مردم از آبِ آبانبار استفاده نمیکنند. آبِ آبانبار برای شرب دامهاست. به اندازه کافی آبشیرینکن داریم
آب بهداشتی است!
رضا عسکری، معاون بهرهبرداری و توسعه آب استان فارس به «شهروند» از چهار دستگاه آبشیرینکن مستقر در منطقه میگوید. از اینکه منطقه در تأمین آب بهداشتی مشکلی ندارد و اهالی میتوانند آب شرب موردنیازشان را هم به راحتی تأمینکنند؛ هم در شهر، هم روستا. «مطالبه مردم این منطقه انتقال آب از سد سلمانفارسی است.» قولوقرارها را بر این گذاشتند تا آب سد سلمان فارسی از بیرم هم بگذرد و مشکل آب را برای همیشه تمام کند. مسئولیتی که به عهده آب منطقهای گذاشته شد. «مطالعات فاز دوم شروع شده و بعد از آن نقشه اجرایی تهیه میشود، تا مناقصه برگزارشود و پیمانکار مشخص.» لوله خط انتقال آب از شهرستان قیر میگذرد تا به لارستان برسد، البته اهالی بیرم دوست دارند انشعابی از سهراهی عرب به بیرم بیاید. «مردم از آبِ آبانبار استفاده نمیکنند. آبِ آبانبار برای شرب دامهاست. به اندازه کافی آبشیرینکن داریم.» عسکری هرچند بر این باور است که نیترات آب بیرم از استانداردهای سازمان بهداشت جهانی هم پایینتر است؛ نیترانی که به گفته او زیر 20 است و استانداردهای جهانی از نیترات زیر 50 میگویند برای قابل مصرف بودن. «آب بهداشتی است. مشکل سنگکلیه و مشکلات گوارشی در خود شیراز هم هست.» معاون بهرهبرداری و توسعه آب استان فارس معتقد است در شیراز هر 20لیتر آب شرب چهارهزار تومان خریدوفروش میشود، درحالیکه همان 20لیتری در بیرم و روستاها تنها 500 تا تکتومان قیمت دارد. «آبشیرینکنها خصوصی هستند و براساس قیمت تمامشده نرخ فروش آب را تعیین میکنند؛ قیمتی که به تناسب شهر پایین است.»