امیرعباس هویدا؛ نحسی 13 سال نخست‌وزیری

ناگفته‌هایی از دادگاه هویدا، در سالروز استعفای این سیاستمدار کهنه‌کار از پست وزارت دربار

امیرعباس هویدا 43 سال پیش در چنین روزهایی، مقارن نیمه آبان 1357 خورشیدی از پست وزارت دربار کناره‌گیری کرد و اندکی بعد برای فرونشاندن آتش خشم مردم به دستور شاه زندانی شد. در کتاب «یادداشت‌های علم» که به خاطرات روزانه امیراسدالله علم، از مهم‌ترین چهره‌های دوره پهلوی دوم اختصاص دارد، جا‌به‌جا از هویدا، صاحب طولانی‌ترین دوره نخست‌وزیری در تاریخ ایران یاد شده است. آغاز نخست‌وزیری هویدا تقریبا مقارن با حضور امیراسدالله علم در پست وزارت دربار است و علم به دلیل داشتن روابط دوستانه با شاه و نقشش به‌عنوان حلقه اتصال دولت و دربار، اطلاعات جالبی را درخصوص هویدا در کتاب خود ثبت و ضبط کرده است. امیرعباس هویدا ١٣‌سال تمام بر مسند نخست‌وزیری ایران تکیه زد و پس از سقوط رژیم پهلوی در ١٨ فروردین ١٣٥٨ خورشیدی به حکم دادگاه انقلاب اعدام شد. قطعا به جای‌گذاشتن این رکورد ١٣ساله جز با حمایت شاه امکان‌پذیر نبود، هرچند علم در کتاب خود دلیل این امر را نه کاردانی هویدا که گوش‌به‌فرمانی او برمی‌شمارد.

 

شوقی مصطفی

مصطفی شوقی هم روزنامه‌نگار است و هم مستندساز. حوزه علاقه او تاریخ معاصر ایران است و سوژه یکی از مستندهای مشهوری که ساخته «امیرعباس هویدا» است. برخی تصاویر این مستند برای اول‌بار منتشر شدند و روند دادگاه و قتل هویدا را نمایش دادند. او از زاویه کسی که به دلیل همین مستندش، مدت‌ها با زندگی و زمانه هویدا همراه بوده، برای دادگاه یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین چهره‌های سیاسی صدسال ایران متن پیش رو را نوشته است.

زادروز:

28 بهمن 1297 خورشیدی، تهران

وفات:

18 فروردین 1358 خورشیدی، تهران

علت انتخاب:

طولانی‌ترین دوران نخست‌وزیری ایران (13 سال)

نکته زندگی:

هویدا، شاه را «پاترون» به معنی ارباب، خطاب می‌کرد. وقتی شاه 26 دی 1357 ایران را ترک کرد و در ساحل باهاما با سگ سیاه خود صبح‌ها می‌دوید، عکاس مجله‌ای با شکار این صحنه نوشت: «ارباب، سگ سیاهش را فراموش نکرد، اما نخست‌وزیر خود را در زندان نگاه داشت و حالا به دست انقلابیون افتاده است.»

در قول دیگران:

هویدا در دادگاه اصرار می‌کرد که به من اجازه بدهید ۲۵‌سال تاریخ ایران را بنویسم، من هم گفتم خب چرا نمی‌نویسی، بنویس، این قلم و این هم کاغذ! (صادق خلخالی)

تلفنم زنگ خورد و یکی از پشت خط گفت: شما در مورد هویدا مستند می‌سازید؟ گفتم بله! گفت رویکردتان چیست؟! گفتم شما چه کسی هستید و از کجا تماس می‌گیرید؟! -اینقدر اداری و رسمی حرف می‌زد فکر کردم از نهادی خاص است!- خندید و گفت: یکی از مدیران آرشیو مرکزی تلویزیون هستم، می‌خواستم بگویم که فیلم دادگاه هویدا در آرشیو تلویزیون موجود است. شوکه شده بودم، مگر می‌شد؟! از طریق یکی از دوستان در رادیو 25 دقیقه از صدای دادگاه هویدا را با هزار زحمت گرفته بودم و تمام تلاش‌هایم برای ورود به بخش آرشیو تلویزیون ناکام مانده بود و حالا کسی زنگ می‌زد و می‌گفت که فیلم دادگاه موجود است درحالی که فکر می‌کردم که فیلم دادگاه را از بین برده‌اند-این را یکی از دوستان مرتبط با تلویزیون گفته بود- من بعدها فیلم دادگاه هویدا را دیدم، فیلمی که بخش‌هایی از آن در مستند هویدا استفاده شد. در مورد هویدا و دادگاهش ابهامات زیادی وجود دارد. اینکه او اساسا چگونه محاکمه و چرا بعد از محاکمه در شرایطی خاص اعدام شد. آنطور که در مستند دنبال کردم و برخی از آنها را توانستم بیاورم و برخی را نه که حالا تا جایی که می‌توانم اینجا می‌گویم.

هویدا و تسلیم شدن به انقلابیون

هویدا که توسط شاه در ماه‌های پایانی بقای رژیم پهلوی به جرم فساد دستگیر شده بود و در اقامتگاه امنیتی ساواک در شیان حضور داشت، برخلاف دیگر رجال پهلوی که شاه زندانی‌شان کرده بود، مثل داریوش همایون، نعمت‌الله نصیری، نیک‌پی و… فرار نکرد. (توضیح ضروری: نصیری رئیس ساواک فرار ناکامی داشت که توسط انقلابیون در خیابان بعد از ضرب‌وشتم بسیار که منجر به آسیب‌دیدن تارهای صوتی‌اش به دلیل فروکردن سرنیزه به گلویش شده بود، دستگیر و در سری اول اعدام شد). هویدا از طریق داریوش فروهر و دفتر آیت‌الله طالقانی درحالی که سوار بر آمبولانسی شده بود، به اقامتگاه امام در مدرسه رفاه برده شد. در آنجا اتاقی جدا از دیگران به او دادند-ابراهیم یزدی می‌گوید که بیم آن می‌رفت افسران زندانی شده به دلیل اینکه ناکارآمدی دولت وی را یکی از عوامل انقلاب می‌دانستند، او را بکشند.

امیرعباس هویدا

«آری» هویدا به جمهوری اسلامی

در مدرسه رفاه سیداحمد خمینی و ابراهیم یزدی با او همکلام شدند. او در این دیدارها گفته بود حاضر است با حکومت انقلابی جدید همکاری و جنایت‌های رژیم پهلوی را افشا کند. به همین دلیل شاید درحالی که نامش در لیست اولیه اعدام‌ها بود، توسط ابراهیم یزدی و آیت‌الله بهشتی از زیر تیغ صادق خلخالی، رئیس دادگاه‌های انقلاب بیرون آمد و به زندان قصر برده شد. در آنجا بود که به جمهوری اسلامی رأی «آری» داد. پیش از آن اما در دادگاهی در اسفند 57 شرکت کرد و برخی اتهامات به او تفهیم شد. بر همین اساس توسط تیمی از بازجویان به سرپرستی مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب بازجویی و پرونده قطوری برایش تشکیل شد و او نیز کتابچه‌ای از دفاعیات خودش را در زندان قصر نوشت.
امیرعباس هویداهادوی، دادستان کل انقلاب به من گفت؛ پرونده او توسط چند بازپرس و دادیار همراه با مدارک و اسنادی تنظیم شده بود که در نخست‌وزیری موجود بود. اسنادی که نشان می‌داد او چگونه در حدود ۱۳سال نخست‌وزیری عمل کرده است. به قول هادوی، هویدا در زندان از غذای زندان ناراضی بود و می‌خواست که از بیرون برایش غذا آورده شود، ضمن اینکه خواهان دسترسی کتاب به زبان فرانسه بود. آقای هادوی می‌گوید؛ در اوایل فروردین 58، احمد جنتی از همکاران صادق خلخالی در دادگاه‌های انقلاب، پرونده تنظیم‌شده برای هویدا را برای مطالعه از من گرفت. گویا در همان زمان به فکر صادق خلخالی آمده بود هویدا را محاکمه کند.

آغاز محاکمه هویدا توسط خلخالی

امیرعباس هویدادر خاطرات متعدد از جمله روایت خلخالی و دیگران که بخش‌هایی در مستند آمده، به یک‌باره تمام ورودی‌ها و خروجی‌های زندان قصر بسته و تلفن زندان هم قطع شد و هویدا را برای محاکمه می‌آورند. در فیلمی که دیدم، او بهت‌زده وارد می‌شود. خلخالی جلوی دوربین دست به کمر ایستاده و هویدا از روبه‌رویش می‌گذرد. صحنه بعدی پرونده قطوری است که روی میز دادگاه قرار دارد. فردی کیفرخواست را می‌خواند و رئیس دادگاه و افراد مرتبط با میز قضا که صورت‌شان معلوم نیست، از هویدا می‌خواهند دفاع کند. هویدا دفاع بسیار ضعیفی انجام می‌دهد و حتی به دفترچه‌ای که همراه دارد، ارجاعی نمی‌دهد. در کل او مسئولیت را از خودش سلب می‌کند.
کسانی را که در فیلم دادگاه شناختم، افرادی مثل هادی غفاری از روحانیون تندرو و نماینده بعدی مجلس، شهید شاه‌آبادی، نماینده دوره اول مجلس، سیدمحمد صفی‌زاده، معاون اجرایی وقت دادگاه انقلاب و مدیر گروه نشریات ابرار بودند. صفی‌زاده به‌عنوان معاون اجرایی دادگاه انقلاب، روایت‌های بی‌نظیری از آن روزها دارد که علی‌رغم قولی که به من داد، حاضر نشد جلوی دوربین ما قرار بگیرد. پیگیری‌های ما نیز جواب نداد- از همین‌جا از آقای صفی‌زاده می‌خواهم که خاطرات خود را بگوید!- ضمن اینکه بعدها متوجه شدم آیت‌الله آذری قمی از اعضای مجلس خبرگان که سال‌های بعد در گروه مخالفان نظام قرار گرفت نیز، در دادگاه هویدا به‌عنوان یکی از قضات در کنار خلخالی حضور داشته است.

محاکمه نیمه‌تمام و پایان کار هویدا

 

یک روایت:

جنازه هویدا پس از چند ماه با نامی دیگر در بهشت زهرا(س) دفن شد. براساس آنچه در خاطرات فرشته انشاء از بستگان امیرعباس هویدا ذکر شده است، روز دفن هویدا، روز بعثت پیامبر (ص) بوده است. 31 خرداد تاریخ مبعث پیامبر اسلام(ص) در‌سال 1358 است. در این روز از میان 62 فوتی، 36 نفرشان مرد بودند و در روز یکم تیرماه نیز 111 فوتی ثبت شده داریم که 59 نفر از آنها مرد هستند. بنابراین باید نام هویدا را از بین 95 فوتی مرد رمزگشایی کنیم. با توجه به نشانه‌دار بودن قبر هویدا (به اذعان فرشته انشاء)، باید دنبال نشانه بود. با محدود کردن دایره جست‌وجو به نام‌های کوچک عباس و امیر، تنها 3 متوفی با نام عباس یافت می‌شود. کد بعدی نام پدر هویداست، یعنی حبیب‌اله. این کد آخر ما را یک راست می‌برد به نامی عجیب در بین اسامی مندرج در وبسایت رسمی سازمان بهشت‌زهرا(س): «حاج عباس وحداد» فرزند حبیب‌اله، قطعه 82، ردیف 49، شماره 37.» نوشته‌های روی سنگ قبر چنین است: حاج آقا عباس وحداد. فرزند: حبیب‌اله (مطابق با نام پدر هویدا). تولد: 1297(مطابق با تاریخ تولد هویدا). وفات: 31/3/1358 (مطابق با تاریخ تحویل جسد و دفن)، اما با این حال نمی‌توان گفت این محل، صددرصد محل دفن امیرعباس هویداست. (عبدالله عبدی، تاریخ‌پژوه)

گفته می‌شود تلاش‌هایی از سوی دولت بازرگان برای جلوگیری از اعدام هویدا صورت گرفت و حتی پیکی از دفتر امام به زندان قصر رفت که راه داده نشده، اما در نهایت آنطور که در فیلم موجود است، به نظر می‌رسد محاکمه نیمه‌تمام باقی مانده و برخلاف انتظار متهم و شاید دیگران گویا در زمانی که نوبت دوم محاکمه قرار بوده صورت گیرد، هادی غفاری با یک کلت که از لیبی برای او آورده شده بود، در راهرو هویدا را از ناحیه سر و گردن مورد هدف قرار می‌دهد. آنطور که از وضعیت تیراندازی معلوم است با توجه به قد بلند غفاری نسبت به هویدا، تیر از بالا به پایین شلیک شده و این مسأله در جسد مشهود است. چه آنکه تیر از ناحیه نزدیک گردن و کتف وارد بدن شده.

امیرعباس هویدا
مسأله را از هادی غفاری پرسیدم او گفت که فقط خلخالی و خدای خلخالی می‌داند که چه کسی به هویدا شلیک کرده است. صادق خلخالی در قید حیات نیست اما برخی از انقلابیون قدیمی که مستند را دیده‌اند، می‌گویند هادی غفاری در دهه ۶۰ این مسأله را برایشان بیان می‌کرده که خودش تیر را زده، اما آیا اینکه تیراندازی او منجر به مرگ هویدا شده، محل تردید است. چه آنکه برخی از گزارش‌ها می‌گوید که هویدا درحالی که به زمین افتاده، توسط فرد دیگری تیرخلاص زده شده است. از این‌رو شاید این حرف هادی غفاری که می‌گوید او عامل مرگ هویدا نبوده است، درست باشد!

حمایت‌از خلخالی مزد اعدام هویدا

امیرعباس هویداهادوی دادستان کل وقت انقلاب می‌گوید: ما در بازجویی‌ها می‌خواستیم یک پرونده قضائی برای محاکمه رژیم پهلوی درست کنیم و به دنبال این بودیم که دادگاه هویدا، دادگاه محاکمه پهلوی باشد. شاید همین عجله تیم خلخالی باعث شد در سال‌های بعدی غبار بسیاری در موضوع امیرعباس هویدا به وجود آید، به ‌صورتی که حتی کار به افسانه‌سازی هم رسید؛ جایی که مثلا او در دادگاه گفته است قیمت خودکار در دولتش تغییر نیافته و مسائلی از این دست که در مقایسه تاریخی دیروز و امروز تاریخ در نزد افکارعمومی بسیار مرسوم است. یکی دیگر از ماجراهایی که در مستند به دنبالش بودیم، اینکه قبر هویدا کجاست؟! غفاری بدون سند می‌گوید که جنازه او را به مرکز بهاییت در حیفا برده‌اند.
امروز می‌دانیم که جنازه هویدا در حدود ۲ماه در سردخانه ماند تا اینکه فرشته انشاء یکی از بستگان او، جنازه را در قبرستان بهشت‌زهرای تهران دفن کرد. محمد توسلی، شهردار وقت تهران می‌گوید که او باید در همین‌جا دفن شده باشد. یکی از نکات بسیار مهم در شناخت فضای آن روزها استقبال مردمی از اعدام هویداست. بسیاری در گفت‌وگو با تلویزیون از این ماجرا اظهار خوشحالی می‌کردند. از سوی دیگر، جریان‌هایی مثل حزب توده و گروه‌های چپ نیز از دادگاه‌های انقلاب به‌شدت حمایت می‌کردند و حتی بر گزارش‌هایی در دادگاه‌های انقلاب نمایندگانی به‌عنوان دادیار نفوذ کرده بودند. دامنه این حمایت تا جایی است که حزب توده در انتخابات خبرگان از خلخالی حمایت کرد.

***

مطلبی که خواندید، شمه‌ای از تلاش تحریریه روزنامه شهروند است که در قالب ویژه‌نامه «صد چهره سده» منتشر شد و نوروز 1400 خورشیدی روی پیشخوان کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفت. ویژه‌نامه‌ای که معرفی 100 چهره موثر یکصد سال اخیر تاریخ ایران زمین را که لزوما نه همه‌شان محبوب بودند و نه قهرمان -اما مهم و تاثیرگذار- در دستور کار خود قرار داده است. در تهیه این ویژه‌نامه وجه «شهرت» و شناخته‌شدگی به‌عنوان یکی از معیارهای انتخاب «چهره‌»ها مورد توجه قرار داشت و با توجه به محدودیتی که عدد «100» برایمان رقم زد، بسیار محتمل است که چهره یا چهره‌هایی از قلم افتاده باشند. البته دلیل این «نبود»، قطعا اهمال و نسیان گردآورندگان ویژه‌نامه نیست چه آنکه 100 نفر حاضر از میان صدها چهره گلچین و سعی شده است حتی‌المقدور موثرترین‌ها در هر حوزه از قلم نیفتند. به تناوب، مطالب ویژه‌نامه «صد چهره سده» در سایت «شهروندآنلاین» قابل مشاهده و همزمان در اینستاگرام و توییتر «شهروندآنلاین» نیز مطالب صوتی و تصویری جذاب و مرتبط با «چهره» موردنظر منتشر خواهد شد.
[علاقه‌مندانی که مایل به تهیه نسخه چاپی ویژه‌نامه «صد چهره سده» هستند می‌توانند با ارسال عدد یک به شماره 5000262662 از شرایط خرید پستی آن مطلع شوند.]

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.