پرونده قتل دو دانشآموز گنبدی صبح دوشنبه برای همیشه بسته شد. پروندهای که سه سال پیش با مرگ مرموز عدنان و مهران گشوده شده بود. حالا رامین پسر جوانی که به علت اختلاف عشقی دست به این جنایت هولناک زده بود بامداد دوشنبهدام شد.
دو نوجوان پانزده و شانزده ساله به نامهای مهران پورقاضی و عدنان آقآتابای روز جمعه، ششم مرداد 96، هنگامی که برای تفریح به جنگل «چهلچای» مینودشت رفته بودند به طور مرموزی ناپدیده شدند تا اینکه اجساد دو پسرنوجوان گمشده پس از یک هفته در 12 کیلومتری محل زندگیشان، روستای آجیقوشان، پیدا شد. پس از انتقال اجساد قربانیان به پزشکی قانونی، تحقیقات تخصصی برای کشف علت اصلی و زمان مرگ قربانیان در دستور ویژه قرارگرفت. مدیرکل پزشکی قانونی استان گلستان در اینباره گفت: «با توجه به جراحتهایی که در بدن دو نوجوان کشف شد، دریافتیم آنها به مرگ طبیعی جان نداده و به احتمال قوی قربانی جنایتی شوم شدهاند.»
بدین ترتیب احتمال اینکه هر دو نفرشان قبل از به خاک سپردهشدن از سوی فرد یا افرادی هدف قرار گرفته باشند، مطرح شد. همچنین معاینات متخصصان پزشکی قانونی نشان داد که دو نوجوان، 3 تا 6 روز قبل از پیداشدن اجسادشان از پا درآمدهاند.» از سوی دیگر در تحقیقات کارآگاهان مشخص شد که قربانیان جانباخته، روز جمعه ششم مرداد 96 برای آخرینبار با خانوادههای خود تماس گرفته و اعلام کرده بودند که در حال بازگشت به خانه هستند، اما پس از آن تلفنهایشان به طرز مرموزی قطع شده بود.
با اعترافات متهم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه رفت و متهم با رأی قضات دادگاه به دو بار قصاص محکوم شد. دو همدست قاتل نیز هر کدام به اتهام معاونت در قتل به ۱۵ سال حبس و به اتهام آدمربایی به ۱۰ سال حبس محکوم شدند.
همزمان با ناپدیدشدن این دو پسر، یك چوپان هنگام چرای گوسفندانش در تپه ماهورهاي اطراف روستاي حاجي قوشان با صحنه عجيبي روبهرو شد. زير يكي از تپهها گودالي حفر شده و بر اثر شستهشدن خاك به وسیله باران دستي از زير خاك بيرون زده بود.
در پی اعلام اهالی روستا آجیقوشان گنبدکاووس مبنی بر کشف دو جسد در تپه ماهورهای اطراف روستا، بلافاصله تیم جنایی به محل مورد نظر اعزام شد. عوامل بررسی صحنه جرم و بازپرس ویژه قتل محل حادثه را بررسی کردند و اجساد را برای بررسی علت و زمان دقیق مرگ به پزشکی قانونی انتقال دادند.
پس از اعلام پزشکی قانونی مبنی بر اینکه دو نوجوان با اصابت ضربات چاقو به قتل رسیدهاند، شناسایی و دستگیری قاتل یا عاملان جنایت به صورت ویژه در دستور کار پلیس جنایی قرار گرفت. بررسیها نشان میداد که مقتولان آخرينبار در جنگلهاي چهلچاي ديده شدهاند ولی آنها تنها نبودند و جواني بیستویک ساله به نام رامين نيز همراهشان بود. در ادامه اطلاعاتي به دست آمد كه نشان ميداد يكي از مقتولان از مدتي قبل با رامين اختلاف شخصي داشته است.
بنابراين دستور بازداشت رامین صادر شد و مأموران با شناسايي محل زندگياش، او را دستگير كردند. پسر جوان در بازجوييها مدعي شد كه بيگناه است و از ماجراي جنايت خبر ندارد اما در ادامه سرنخهايي به دست آمد كه نشان ميداد او حقيقت را نميگويد و به اين ترتيب که لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنايت برداشت.
«از مدتي قبل با يكي از قربانيان به نام عدنان اختلاف داشتم. تصور ميكردم كه او مزاحم دختر مورد علاقهام شده و براي همين تصميم گرفتم با او صحبت كنم. روز حادثه با او تماس گرفتم و خواستم براي تفريح به جنگلهاي چهلچاي برويم. او تنها نيامد و دوستش را با خودش آورد. همگي راهي جنگل شديم. هنگام برگشت به ساختماني نيمهكاره رسيديم كه دو نفر از دوستانم در آنجا نگهبان بودند. از قبل به آنها گفته بودم كه ممكن است با كسي درگير بشوم و خواسته بودم كه به كمك بيايند. در مقابل ساختمان بود كه با پسر نوجوان درگير شدم و همان لحظه دوستانم هم آمدند؛ چون هيكلم بزرگتر از او بود، به راحتي با چاقويي كه به همراه داشتم به او ضربه زدم و او روي زمين افتاد. از آنجا كه دوستش مهران هم شاهد اين ماجرا بود و احتمال داشت مرا لو دهد، او را هم با ضربات چاقو به قتل رساندم.»
سپس با كمك دوستانم اجساد را داخل صندوق عقب پرايد انداختيم و با برداشتن بيل راهي تپهماهورهاي اطراف شديم. وقتي به محلي خلوت رسيديم، گودالي كنديم و جنازهها را دفن كرديم اما بارش باران باعث شستهشدن خاك و افشاي اين راز شد.
راز اين جنايت پس از 48 ساعت كار اطلاعاتي و تخصصي كارآگاهان آگاهي فاش شد و در ادامه دو همدست متهم اصلي نيز دستگير شدند. با اعترافات صریح متهم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه رفت و متهم با رأی قضات دادگاه به دو بار قصاص محکوم شد. دو همدست قاتل نیز هر کدام به اتهام معاونت در قتل به ۱۵ سال حبس و به اتهام آدمربایی به ۱۰ سال حبس محکوم شدند.
حکم صادرشده بعد از تأیید دیوان عالی کشور به مرحله اجرا در آمد و صبح روز دوشنبه، هفتم مهر، قاتل برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت و پس از انجام تشریفات قانونی اعدام شد.
حالا مادر عدنان میگوید: «ما و خانواده مهران به اجرای حکم اصرار داشتیم. از خون فرزندم نمیگذرم چون او را به دلیل بیپایه و اساسی به قتل رساند. در این مدت خانواده قاتل بارها برای اخذ رضایت به ما مراجعه کردهاند اما ما نمیتوانستیم از قصاص گذشت کنیم. حتی دیروز -روز قبل از اعدام- هم باز مقابل خانه ما آمدند اما ما نمیخواستیم حتی با آنها حرف بزنیم و حتی آنها را به خانهمان راه ندادیم.»
انالله و اناالیه راجعون
تسلیت به خانواده داغدیده این دو نوجوان پرپرشده ♥
ما چی میتونیم بگیم وقتی نمیتونیم یک لحظه خودمون رو جای شما بزاریم
سلام. تسلیت فراوان به خانواده های محترم پورقاضی و آق آتابای. من هم اگر جای شما بودم هرگز رضایت نمیدادم
سلام واقعا دردناک بود خدا رحمتشون کنه این دو عزیز از دست رفته رو