نداری؛ خورهای که به جان مردان افتاده
گزارشی از وضعیت مردان و شهروندان در دورانی که تورم و افزایش قیمتها از هم سبقت میگیرند
یکجا بند نیست. سالن را بالاوپایین میکند. چشمهایش مضطرب است. از اطراف بیخبر زیرلب تندتند چیزهایی میگوید که ابروهایش را ناخواسته درهم میکشد. لباس یکدست سرمهای به تن دارد و گیریسهای زیر ناخنش نشان از آچار بهدست بودنش میدهد. مادر 70سالهاش مشکوک به کروناست. «کرونا ما را نکشد، گرانی راهی آن دنیایمان میکند.»
قبض درمانگاه رنگ گیریسهای روی دستش را به خود گرفته. «ببین تا الان شده یکمیلیون. چنتا کاپوت باید بالا بزنم تا دربیاد؟» با 35سال، شاگرد یکی از تعمیرگاههای مرکز شهر است. «از وقتی قَدم دراومده دارم کار میکنم شده یه خونه 60متری ته مهرشهر.»
دوماه پیش خبردار شد، قرار است پدر شود. خبری که زورش نرسید برای نشاندن خنده بر لبانش. «به خاطر خانومم الکی خوشحال شدم وگرنه شوک بزرگی برام بود. پدر شدن تو این گرونی آدم رو مضطرب میکنه تا خوشحال.»
دست از روغن و گیریس که میشوید تا رسیدن به آخرین کوچهها و خیابانهای مهرشهر قیمت پوشاک، شیرخشک، مخارج بیمارستان و … را در ذهنش چرتکه میاندازد. «با قیمتهایی که شب میخوابی صبح بالا رفته چه گِلی سرم بگیرم؟»
قرصهای زیرزبانی نباشد تپش قلب امانش را میبرد. «نداری، دردی نیست که بشه به کسی گفت.» دستهایش را با همان قبض درمانگاه جلوی صورتش میگیرد. «استرس از این بالاتر؟ 35سالمه لرزش دست دارم.»
فیش دیگری را از تهجیبش بیرون میکشد. سیبزمینی، یککیلو. پیاز، یککیلو. گوجهفرنگی، یککیلو. یک شانه تخممرغ. «به همین چهار قلم هشتادهزار تومن دادم. انصاف آخه؟ گوشت و مرغ میخریدم که قیمتش سر به فلک میزد.» نگاهی به اطراف میکند و کمی آرامتر میگوید. «نداری مثل خوره میمونه. میافته به جونت و تا زمانی که نفست رو نَبُره دست از سرت برنمیداره.»
زندگی بخور نمیر
«پنج ساعت بیشتر خونه نیستم اونم واسه خواب.» از 24ساعت شبانهروز، هشت ساعت از پاها و دستهایش کار میکشد. قفسهها را مرتب میکند و هر چندساعت یکبار خودش را به انبار میرساند برای تکمیل قفسهها. یازده ساعت هم وقت نشستن دارد اما اینبار پاها کلاج و ترمز میگیرند و دستهایش گیر فرمان و دنده است.
چهرهاش نشانی از سال تولدش ندارد؛ 69. موهای ژولیده و چهرهای که خستگیاش را زیر ریش بلند پنهان کرده. شانهها هم از خستگی به سمت فرمان خم شدهاند. ساعت 12و نیم شب است و در بزرگراه همت دنده تعویض میکند. «تا 40دقیقه دیگه میرسم.» مکالمه کوتاه اوست با همسری که از پشت تلفن جویای حالش است. «زندگیمون شده همین مکالمههای کوتاه پشت تلفن.»
کرونا همسرش را بیکار و خانهنشین کرده و مرد حالا برای جبران، شبها اسنپ کار میکند. «از 6صبح کار میکنم تا یک نیمهشب برای زندگی بخور نمیر.» چشمهایش را تنگ کرده برای تشخیص درست مسیر. دنده را جا میاندازد و زیر لب از زمانه گلایه میکند. «مستاصل شدم. کاش زودتر به آخرش برسم.»
نرخ تورم در مهر 1400 برای خانوارهای کشور به 45.4درصد رسید. طبق گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه نرخ فقر در سال 98 حدود 32درصد گزارش شده است. نرخی که نشان میدهد در این سال از هر سه ایرانی یک نفر زیر خطفقر زندگی میکنند. این بدان معناست که از جمعیت 84میلیون ایرانی بیش از 26میلیون نفر زیر خطفقر زندگی میکنند.
از هر 3 ایرانی، یک نفر زیر خط فقر
خط فقر؛ خطی که در سالهای اخیر جمعیت بیشتری را به خود ملحق کرده است. طبق اولین گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه خط فقر سرانه هر ایرانی معادل یکمیلیون و 254هزار تومان بوده؛ البته در سال 99. بر همین اساس خط فقر سرانه یک خانواده سه نفره 2میلیون و 758هزار تومان محاسبه شد. در همان برهه یعنی سال 99، خط فقر سرانه یک خانواده چهار نفره 3میلیون و 385هزار تومان برآورد شده بود.
این آمارها مربوط به سالی است که میانگین نرخ تورم 36.4درصد گزارش شده. نرخ تورمی که در مهر 1400 برای خانوارهای کشور به 45.4درصد رسید. طبق گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه نرخ فقر در سال 98 حدود 32درصد گزارش شده است. نرخی که نشان میدهد در این سال از هر سه ایرانی یک نفر زیر خط فقر زندگی میکنند. این بدان معناست که از جمعیت 84میلیون ایرانی بیش از 26میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
طبق گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه عامل اثرگذار بر معیشت خانوار و افزایش خط و نرخ فقر، تحولات کلان اقتصادی است. تحولاتی که طی یکدهه بهخصوص در سال 99 عرصه را بر خانوارهای ایرانی تنگ کردند. نگاهی به متغیرهای اقتصاد کلان پرده از دو واقعیت برمیدارد. اول کاهش رفاه و بدتر شــدن وضعیــت معیشــت خانوارهای ایرانی و دوم کاهش رفاه بیشــتر در گروههای پایین درآمــدی.
کرونا، تحولات اقتصادی و رفاهی که از دست رفته
سال 99 با کرونا شروع شد؛ شوکی که در کنار رفاه از دسترفته دهه 90 شرایط را برای معیشت سختتر کرد. طبق گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه تولید ناخالص داخلی در 9ماهه اول 99 برابر با 2.1-درصد بوده است. تولیدی که سهم 50درصدی در اشتغال دارد. با این تفاسیر در مجموع یک سال-99- حدود یک میلیون شغل از دست رفته است.
نگاهی به دادههای اشتغال روایتگر این مساله است که حدود صددرصد مشاغل از دسترفته سال 99 غیررسمی بودند. مشاغلی که اغلب دهکهای پایین درآمدی در آنها اشتغال داشتند. کاهش شغلی که تاثیر مستقیم بر کاهش رفاه و بدتر شدن وضعیت معیشت خانوار دارد.
گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه به دادههای شاپرک استناد کرده که نشان میدهد سهم هزینههای خوراک از کل هزینههای خانوار در سال 99 افزایش یافته است. به عبارتی خوراک سهم 23.4درصدی از کل هزینههای خانوار داشته است. این سهم در سال 98 حدود 22.1درصد بوده و مقایسه این دو سال نشان از کاهش سطح رفاه خانوار است.
طبق گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه نرخ محرومیت در سال 99 در کل کشور 31درصد بوده است. اگرچه سیستانوبلوچستان با نرخ 62درصدی محرومیت، صدرنشین است. خراسان شمالی با 46درصد، هرمزگان با 44درصد رتبههای بعدی را به خود اختصاص دادهاند.
سبد خوراک خانوارها در حال آب شدن
تورم حالا امنیت غذایی کشور را هم تهدید میکند. به روایت دادههای مرکز آمار ایران در دهه 90 سرانه مصرف آبزیان در کشور 50درصد و گوشت قرمز 46درصد کاهش داشتهاند. این در حالی است که سرانه مصرف برنج هم کاهشی بوده تا جایی که با افت سرانه مصرف 25درصدی روبهرو بوده.
وضعیت مصرف لبنیات هم افت 17درصدی داشته است. محاسبات از کاهش مصرف ماهانه گوشت مرغ، گوشت قرمز، لبنیات و برنج در سال 98 خبر میدهند. کاهش مصرفی که مربوط به قبل از کرونا و دردسرهای اقتصادی آن میشود. طبق این محاسبات گوشــت مرغ 11 درصد، گوشــت قرمز 52 درصد، لبنیات 35 درصد و برنج 34 درصد کاهش را تجربه کردند.
طبق گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه نرخ محرومیت در سال 99 در کل کشور 31درصد بوده است. اگرچه سیستانوبلوچستان با نرخ 62درصدی محرومیت، صدرنشین است. خراسان شمالی با 46درصد، هرمزگان با 44درصد رتبههای بعدی را به خود اختصاص دادهاند. البته گلستان، آذربایجان غربی و کهگیلویه و بویراحمد هرکدام با 42درصد در ردههای بعدی قرار میگیرند. کردستان اما سهم 40درصدی و لرستان هم با سهم 41درصدی از نرخ محرومیت را به خود اختصاص دادهاند.