جادوی سبد، توپ و عصا برای ثبت رکورد گینس

مرد 48 ساله اصفهانی بعد از 11 سال پیگیری و ممارست موفق به ثبت رکورد خود در گینس شد

علیرضا صادقی می‌گوید برای ثبت رکورد خود در گینس نزد خیلی از مسئولان رفته، اما نتیجه نگرفته و درنهایت این گینس بوده که حاضر شده بدون هزینه مهارت این مرد ایرانی را جاودانه کند.

اگر اینستاگرام را دنبال می‌کنید و علاقه‌ای هم به اتفاقات ورزشی دارید، احتمالا تا به حال هنرنمایی مرد معلول اصفهانی را با توپ تماشا کرده‌اید. این مرد 48 ساله بعد از 11 سال تلاش و پیگیری موفق شد نام خود را با ثبت در کتاب گینس جاودانه کند. او البته مسیر سخت و دشواری را برای رسیدن به این رکورد طی کرده و درنهایت به آرزوی دیرینه خود دست یافته است؛ اتفاقی که زندگی او را در سال‌های اخیر تحت تاثیر قرار داده بود.

علیرضا صادقی که از عدم حمایت‌های داخلی هم گلایه‌های زیادی دارد، می‌گوید حتی بعد از ثبت رکورد بلندترین پرتاب توپ به داخل سبد بسکتبال از روی زمین هم آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است.

در ادامه مشروح گفت‌وگوی «شهروند» با این مرد باپشتکار بسیار را که تبحر خاصی هم در کنترل توپ با عصا دارد، می‌خوانید:

* علاقه شما به کار با توپ از کجا شروع شد و چطور با عصا اینقدر روی توپ مسلط شدید؟

متاسفانه در کودکی به خاطر زدن آمپول اشتباهی از ناحیه دوپا دچار معلولیت شدم. با این وجود از همان کودکی به بازی با توپ علاقه داشتم و کم‌کم توانستم به جای پا از عصاهایم برای کنترل توپ استفاده کنم. حتی با دوستانم به سالن فوتبال می‌رفتم و با آنها بازی می‌کردم.

* چه اتفاقی افتاد که این مهارت شما به شکل دیگری برای ثبت رکورد نمایان شد؟

همانطور که گفتم من با دوستانم فوتبال بازی می‌کردم. از سوی دیگر با دستانم نیز هدف‌گیری خوبی داشتم. یک روز که در سالن بودیم، ضربه به تیر دروازه را تمرین کردم. وقتی دوستانم دیدند من مهارت خوبی دارم، پیشنهاد دادند به سالن بسکتبال بروم و همان توپ فوتبال را وارد سبد کنم. من هم خوشم آمد و پیگیر ماجرا شدم. چند فیلم از خودم منتشر کردم و دیدم که خیلی راحت می‌توانم توپ را وارد سبد کنم.

* اما ماجرای ثبت رکورد در گینس از کجا کلید خورد؟

وقتی دیدم که می‌توانم توپ را از فاصله دور و از روی زمین وارد سبد کنم، به پیشنهاد یکی از دوستانم به گینس درخواست دادیم که رکوردمان را ثبت کنیم، اما درخواست ما خیلی زود رد شد. همین امر باعث شد تا من انگیزه بیشتری پیدا کنم و دنبال راه درستی باشم که بتوانم رکوردم را حتما ثبت کنم، چون قبلا هیچ کسی چنین کاری را انجام نداده بود. من در اصفهان زندگی می‌کنم و در آن دوره به واسطه ارتباطم با آقای ساکت که مدیرعامل باشگاه فولاد ماهان بود، قرار شد از طریق این باشگاه کارهایم را پیش ببرم، چون برای ثبت رکورد هزینه زیادی هم باید انجام می‌شد.

* هزینه ثبت رکورد در گینس چقدر است؟

دو نوع رکورد داریم. یکسری از رکوردها به درخواست افراد ثبت می‌شود که باید هزینه آن را خود فرد بپردازد. فکر می‌کنم فقط 10هزار پوند هزینه اولیه است و برای ایرانی‌ها که باید به یک کشور دیگر برای ثبت رکورد بروند، هزینه‌های دیگری هم تراشیده می‌شود. شاید بیراه نباشد اگر بگویم با قیمت‌های فعلی ثبت این رکوردها برای ما یک میلیارد آب می‌خورد. یکسری رکورد دیگر هم با حمایت خود گینس ثبت می‌شود. این نوع رکوردها به این شکل است که فرد باید مهارتی داشته باشد که آن مهارت از سوی گینس تایید شود.

* بعد از گرفتن اسپانسر چرا نتوانستید رکورد را ثبت کنید؟

متاسفانه بازهم درخواست ما رد شد و باشگاه فولاد ماهان نیز در آن مقطع منحل شد. چند سالی بازهم تصمیم گرفتم خودم مکاتبه کنم. تمریناتم را بیشتر کردم و حتی در سالن بسکتبال آزادی از ضرباتم فیلم گرفتم و برای گینس فرستادم. سال 94 بود که تصمیم گرفتم خودم به دفتر گینس در دوبی بروم. کسی را به عنوان مترجم هم کنار خودم نداشتم، به سختی می‌توانستم حرف‌هایم را به مسئولان گینس بفهمانم. هر چه گفتم، آنجا به من گفتند به ایران برو و به شما خبر می‌دهیم، اما سه ماه بعد از بازگشتم، ایمیل آمد که درخواست شما رد شده. این اتفاقات باعث شد تا همسرم به کلاس زبان برود تا بتواند مرا در مسیر ثبت رکورد کمک کند. او الان دیگر راحت انگلیسی صحبت می‌کند و حداقل از این نظر برای ما خوب شد.

* گام بعدی شما چه بود؟ بازهم ناامید نشدید؟

ناامیدی در کار من نبود. می‌خواستم هر طور شده رکوردم را ثبت کنم و تمریناتم را هم رها نکرده بودم. در اینستاگرام هم افرادی بودند که به من روحیه می‌دادند. به سال 98 رسیدیم تا از طریق یکی از دوستان اسپانسر جدیدی پیدا کردیم و با همسرم به دفتر گینس در امارات رفتیم. این بار راحت‌تر گفت‌وگو کردیم و همین امر باعث شد تا ایراد کارمان را بفهمیم. آنها گفتند باید این پرتاب توپ را با توپ بسکتبال انجام بدهی، نه فوتبال. من برگشتم و تمریناتم را با توپ بسکتبال آغاز کردم. هیچ مشکلی هم نداشتم و بازهم موفق بودم. کار به جایی رسید که راحت از فاصله بالای 20 ضربات موفق داشتم. متاسفانه اواخر سال 98 کرونا آمد و مرزها بسته شد. در این میان اسپانسر جدید هم به خاطر گران شدن دلار جا زد!

*‌ و درنهایت چه شد که در سال 1400 طلسم شکست و رکوردتان را ثبت کردید؟

باور کنید دایی من حاضر شد هزینه‌هایم را بدهد تا رکوردم را ثبت کنم، اما خودم قبول نکردم. در شرایطی که فکرش را هم نمی‌کردم، گینس ما را سورپرایز کرد و ایمیل زد که خودش حاضر شده هزینه‌های ثبت رکورد مرا بدهد. آنها می‌خواستند ثبت رکورد مرا همزمان با روز جهانی گینس اعلام کنند؛ اگرچه تمامی بحث‌های تبلیغاتی و ویدیویی آن هم برعهده خودشان بود. یعنی من حتی حق گرفتن فیلم هم از ثبت رکوردم نداشتم. من هم که در این سال‌ها پیش همه مسئولان ورزش و خیلی از اسپانسرها رفته بودم و هیچ جوابی نگرفته بودم، راهی نداشتم و پیشنهاد گینس را پذیرفتم.

* از روز ثبت رکوردتان برایمان بگویید؟

تقریبا دو ماه قبل بود که به دوبی رفتیم و تمامی شرایط را برای ما توضیح دادند. یک ساعت وقت داشتم تا توپ را وارد سبد کنم. خیالم راحت بود، چون در تمرینات از فاصله 21، 22 متری در طول یک ساعت چندین بار توپم وارد سبد می‌شد. آن روز اما روز من نبود. هر چه زمان گذشت، استرس من بیشتر شد. هر چه می‌زدم، توپ به تخته می‌خورد یا دور سبد می‌چرخید و داخل نمی‌رفت. چند دقیقه از تایم بیشتر باقی نمانده بود که بغضم گرفته بود،‌ اما درنهایت یک ساعت تمام شد و هیچ توپی داخل نرفت. مسئولان گینس هم وقتی دیدند من مهارت لازم را دارم، نیم ساعت به تایم اضافه کردند و من هم کمی جلوتر آمدم و از فاصله 15 متری ضربه زدم که دومین ضربه‌ام داخل سبد رفت. نمی‌دانید چه شرایطی بود و چقدر زیر فشار بودم. واقعا صحنه‌های احساسی و پرالتهابی را سپری کردم، اما بالاخره به آرزویم رسیدم.

* و اینکه حالا به عنوان یکی از رکوردداران گینس چه صحبتی دارید؟

من 11 سال برای رسیدن به این رکورد سختی کشیدم و افراد زیادی حمایتم کردند. بیشترین حمایت را خانواده و همسرم از من داشتند و می‌توانم بگویم هیچ مسئولی به من کمک نکرد. حالا هم کارم تمام نشده و اهداف بزرگ‌تری دارم. می‌خواهم با زدن توپ با عصا یک رکورد جدید ثبت کنم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.