راننده زن است، برگردیم!
کاپیتان سعیده شیاسی، راننده تریلی و اتوبوسی که در ناامنترین جادهها رانده است
بهناز مقدسی| فارغ از نگاه جنسیتی، نشستن پشت فرمان تریلی یخچالی طبعا شغل مردانه ای به حساب میآید. اما سعیده شیاسی که حالا مرز 47 سالگی را رد کرده، یکی از کسانی است که موادغذایی و خوراکیهای یخچالی را بار تریلیاش میکند و راهی جادهها میشود. او عاشق کارش است و وقتی میخواهد خودش را معرفی کند، میگوید: «راننده تریلی یخچال، اولین خانم یخچالی در ایران، شبرو و تنها.» با او درباره همینها حرف زدم. اینکه اساسا راندن یک تریلی برایش چه حسی دارد؟ جادهها چقدر برای یک زن راننده تریلی امنیت دارند و اصلا مردم زنی را که پشت فرمان تریلی نشسته چقدر باور دارند؟ هرچند که او همه خطرات این شغل را به جانش خریده، اما هنوز هم پشت صدای قوی و محکمش دلهرههای زنانهای دارد که ای کاش صدایش نماینده زنانی باشد که هر روز به تعدادشان افزوده میشود. اما هنوز آنقدرها مشکلات و مصائب و نیازهایشان جدی گرفته نشده است.
خانم شیاسی پشت فرمان ماشین سنگین نشستن و راندن تریلی سخت نیست؟
برای یک خانم که واقعا سخت است. شغل خیلی سختی است، ولی عشق و علاقهای که به کارت داری باعث میشود به کارت بچسبی.
شاید علاقه به رانندگی با ماشینهای سنگین حسی نباشد که در هر خانمی برانگیخته شود. چطور راننده تریلی شدید؟
پدرم خدا بیامرز در شرکت واحد تهران کار میکرد و انگار این علاقه در رگ و ریشهام بود، برای همین بعد از مدتی تصمیم گرفتم گواهینامه پایه یک بگیرم. البته آن موقع قصد کار کردن نداشتم. هفت سال مربی بدنسازی بودم و مدتی هم راننده سرویس مدارس. اما کمکم حس کردم که نگذارم گواهینامهام گوشه طاقچه خاک بخورد. آن موقع هم که پایه یک گرفتن مثل الان نبود، تکوتوک خانمی پیدا میشد که پشت تریلی بنشیند.
یعنی الان تعداد خانمهایی که ماشینهای سنگین برانند، زیاد شده؟
بله. الان خانمهای زیادی در حوزه حملونقل ماشینهای سنگین فعالیت میکنند، به خصوص رانندگان زن اتوبوس. من خودم چون ساکن اصفهان هستم میبینم که در این شهر رانندگان زن اتوبوس کولاک کردند.
یکی از مشکلات این است که وقتی میبینند راننده ماشین سنگین خانم است، احتمال اینکه بخواهند یواشکی بار قاچاقی را وارد ماشینش کنند، وجود دارد.
اتوبوس شهری یا اتوبوسهای مسافربری بینشهرها؟
بیشتر خانمها راننده اتوبوسهای جادهای هستند تا شهری. چون بعضی از شهرها اصلا به خانمها اجازه رانندگی با ماشین سنگین مثل اتوبوس را نمیدهند. خانمها باید راننده اتوبوسهای جاده باشند.
دلیلش چیست؟ محیط شهری که برای خانمها امنتر از جادههاست.
برخی از شهرها به خانمها مجوز میدهند، ولی مثلا خود من وقتی میخواستم برای رانندگی با اتوبوس شهری اقدام کنم، برای شهر اصفهان به خانمها مجوز نمیدادند. اتفاقا گفتیم که چطور یک زن میتواند بیرون از شهر با اتوبوس براند، داخل شهر نمیشود؟ که جوابی نگرفتیم. به هر حال اجازه ندادند و ما هم افتادیم کف جادهها و در خط همدان، تهران، مشهد، بندرعباس و آبادان مسافر میبردیم.
چطور راننده اتوبوس مسافربری بینشهری شدید؟
وقتی پایه یک گرفتم، به یکی از شرکتهای تعاونی رفتم. خود تعاونی اتوبوس داشت. یک اتوبوس به من تحویل دادند تا شیفتهایی با آن کار کنم، ولی از سال 95 یک کامیون 8 و نیم تن گرفتم و الان هم تریلی یخچالی خریدهام.
چه نوع باری با تریلی یخچالی جابهجا میکنید؟
معمولا ترهبار و مواد غذایی. الان هم در راه لطفآباد مرز بین ایران و ترکمنستان هستم و برای این منطقه فلفل دلمهای میبرم. خیلی هم سرد است. (میخندد)
تنهایی سفر میروید یا شاگرد دارید؟
بله. بیشتر سفرهایم در جاده تنها هستم. البته باز هم بستگی به بارم دارد. گاهی مسیرها طولانی است یا مثلا چند شهر و استان میخواهم بروم، آن زمان معمولا همراه دارم. مثل امروز که با یکی از دوستانم در جاده هستیم.
خانم شیاسی هرچند در چند سال اخیر تعداد رانندگان زن که پشت ماشینهای سنگین بنشینند، نسبت به گذشته بیشتر شده، اما قطعا هنوز هم خیلی از مردم با دیدن یک خانم که پشت فرمان اتوبوس یا تریلی نشسته، تعجب میکنند. مردم چه برخوردی با شما دارند؟
چون بار قاچاق وجود دارد، این کار برای خانمها سخت است. در ایست بازرسیها هم معمولا همین را به ما میگویند که چرا یک خانم باید بار ببرد؟ به هر حال برای مردم هم گاهی خیلی عجیب بود وقتی میدیدند راننده زن است. موردهایی را به خاطر دارم که مسافر وقتی میرسید پای اتوبوس و میدید که من راننده هستم، عقب میرفت و میگفت راننده خانم است! بعضیها هم سوار نمیشدند. یادم هست یک بار مادر و پسری در خط همدان مسافرم بودند و مادر تا مرا دید به پسرش گفت: «بیا بریم رانندهاش خانم است، من سوار نمیشم.»
در این مواقع چه عکسالعملی دارید؟
معمولا به روی خودم نمیآورم که حرفشان را شنیدیم. آن روز هم به این خانم چیزی نگفتم و فقط حرفهایشان را میشنیدم. بالاخره هم سوار شدند و آخرش هم که پیاده شد، گفت: «اینجوری که شما رانندگی کردید، حتی یک آقا هم رانندگی نمیکند.» یعنی کیف کرده بود.
به عنوان یک راننده ماشین سنگین در جاده، چه چالشهایی دارید؟
من تجربههای زیادی کسب کردم که اگر حواسم به یکی از آنها نباشد، ممکن است برایم مشکلساز شود. یکی از مشکلات این است که وقتی میبینند راننده ماشین سنگین خانم است، احتمال اینکه بخواهند یواشکی بار قاچاقی را وارد ماشینش کنند، وجود دارد. برای همین همیشه باید موقع بارگیری و حتی توقفهایی که دارم حواسم جمع باشد که یک وقت چیزی به ماشینم نچسبانند یا جنس قاچاق داخل بارم نگذارند.
امنیت جاده برای خانم و آقا چندان فرقی نمیکند. به هر حال باید حواست باشد کنار جادههای خلوت یا در بیابان توقف نکنی. در مسیرهای دور یا جادههای کمرفتوآمد یک همراه داشته باشی و…..
امنیت جادهها برای یک زن چطور است؟ مخصوصا شما که بیشتر شبرو هستید؟
راستش من خودم وقتی در جاده میروم بیشتر سعی میکنم مطرح نشوم. یعنی کسی به آن صورت نفهمد که راننده تریلی خانم است. حتی جلوی ماشینم پرده چسباندم که نبینند.
تا به حال اتفاقی برایتان افتاده که این کار را میکنید؟ مزاحمت یا مشکلی؟
نه، خودم احساس امنیت بیشتری میکنم. یک موقع در جاده، راننده تریلی یا کامیون و اتوبوسهای یکه از روبهرو میآیند. وقتی یک لحظه خانم را پشت فرمان میبینند ممکن است متعجب شوند و همین خودش یک تصادف رقم بزند. به طور کلی اما معتقدم که امنیت جاده برای خانم و آقا چندان فرقی نمیکند. به هر حال باید حواست باشد کنار جادههای خلوت یا در بیابان توقف نکنی. در مسیرهای دور یا جادههای کمرفتوآمد یک همراه داشته باشی. خود من هرچند بیشتر شبرو هستم، اما سعی میکنم اگر مجبور نباشم جادههایی را که امنیت کمتری دارند، مثل جادههای منتهی به چابهار را در روز بروم. اگر هم مجبور شوم که شب بروم باز سعی میکنم که تا میتوانم نفهمند راننده خانم است و توقف هم ندارم.
ناامنی که از آن حرف میزنید، بیشتر چه حوادثی است؟
گاهی در برخی از جادهها میگویند که اشرار و راهزن وجود دارد. بیشتر هم برای غارتکردن بار سر راه ماشینهای باری قرار میگیرند. البته خدا را شکر تا به حال برای من مشکلی پیش نیامده. اما به هر حال گاها شنیدهام که مثلا فلان راننده یا همکارم در یکی از جادهها با اشرار و راهزنها درگیر شده، حتی رانندههایی بودند که کشته شدند.
اگر در این جادهها ماشینتان خراب شود، چه کار میکنید؟
برایم پیش آمده که ماشینم خراب شود، ولی به هر حال بلدم که خودم را برسانم به یک جایی. خط و نت هم در این جادهها به هیچ عنوان جواب نمیدهد. یعنی هیچ آنتنی نداری که زنگ بزنی و کمک بگیری. ولی به هر حال ما گروه هم داریم، مثلا من خودم عضو گروه یخچالیها هستم و وقتی به جاده میرویم به یکدیگر اطلاع میدهیم که اگر هم مشکلی پیش آمد، حداقل همصنفیها در جریان حال هم باشند.