رقم سیاه جرم در آزار زنان و کودکان
یک آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با «شهروندآنلاین» پرونده دختران خانه وحشت را بررسی کرد
اسرار خانه وحشت پایتخت، افکار عمومی جامعه را با شوکی بزرگ روبهرو کرده است. اسرار این خانه زمانی برملا شد که ماموران پلیس برای دستگیری یک سارق وارد آنجا شدند. آنها، اما بهجای سارق با جسد دختری جوان مواجه شدند که در ۲۱ نایلون پیچانده شده بود. آنها همچنین دو دختر دیگر را با دست و پای بسته و عریان درحالیکه یکی از آنها داخل کمد دیواری زندانیشده بود، نجات دادند.
تحقیقات اولیه نشان میداد مرد ۳۳ ساله به اسم سعید و با همدستی خواهرش، دختران فراری را در راهآهن شناسایی کرده و بعد از طرح دوستی آنها را به اسارتگاه مخوف خود کشانده و به آنها تعرض کرده است. او در جریان کارهای مخوف و پلید خود یکی از زنانی را که در دامش گرفتارشده به خاطر تهدید به افشاگری و فرار از خانه وحشت، به قتل رسانده است.
«شهروندآنلاین» در گفتوگو با سعید خراطها، آسیبشناس اسرار این خانه را بررسی کرده است. از چرایی فرار دختران از خانه و کاشانهشان تا سکوت میهمانان این خانه در مقابل شکنجههای رئیس خانه وحشت مواردی است که سعید خراطها، آسیبشناس اجتماعی به آن پاسخ میدهد.
3 عامل ترس دختران
سعيد خراطها از چگونگی سکوت دختران و زنان در مقابل آزار و اذیت و شکنجه میگوید: «سه عامل شناختهشده و اصلی وجود دارد. اول ترس از عملیکردن تهدیدهاست. ترس از تشدید تهدیدها و آزار و اذیتها در جایگاه دوم قرار دارد. مثلا دختری که در خانوادهای مورد آزار و اذیت و ضرب و شتم قرار میگیرد، از ترس اینکه حمایتگری ندارد، اعلام نمیکند. نهادهای رسمی هم هیچ سازوکاری ندارند که از فرد در مقابل آزار و اذیتهای خانوادگی حمایت کنند. در همین موردی که در خیابان ابوسعید رخ داده، ترس از تهدیدها یا تشدید آزار و اذیتها مهمترین گرایش این دختران به سکوت بوده است.»
او معتقد است: «ترس از آبروریزی یک علت شناختهشده و فراگیر است که در رتبه سوم قرار دارد. ترسی که باعث میشود این دختران شکایت و پیگیری نکنند و سکوت کنند.»
مصداق بارز سکوت در پروندههای جنایی در پرونده بابک خرمدین نمایان است. جایی که پدر، دامادش را در برابر چشمان دختر و همسرش به قتل میرساند، اما اعضای خانواده سکوت میکنند. جنایتهای این پدر تمامی ندارد، نوبتی است. داماد خانواده، دختر و در آخر بابک جانش را در برابر خشونت و قتلهای پدر میدهند. در حالی که اگر اعضای خانواده سکوت را میشکستند، این جنایتها ادامهدار نمیشد.
این آسیبشناس با اشاره به پنهانماندن آزار و اذیت زنان هم میگوید: «زنان و کودکان دو گروه آسیبپذیر هستند که در معرض آزار و اذیت قرار میگیرند. پروندههایی که به عنوان آزار و اذیت مطرح است و پیگیری میشود، 10درصد موارد هم نیست؛ یعنی 90درصد آزار و اذیتها به سکوت منتهی میشود. یکدرصد جزئی هم به انتقامگیریها ختم میشود، اما پروندهای تشکیل نمیشود. درواقع رقم سیاه جرم در کودکآزاری و آزار زنان بالاست که از ترس این سه عامل، آسیبدیدگان سکوت میکنند، بنابراین رقم سیاه جرم در این پروندهها وجود دارد.»
زیر پوست شهر
خراطها معتقد است که این مشکلات با توجه به خانه وحشت ابوسعید، ترمینالها و ایستگاههای راهآهن در شهرهای بزرگ رقم میخورد: «سالهای سال است که اینجا مقر و دپوی آدمهایی است که وارد شهر یا خارج میشوند. افرادی هستند که این مسافران را به چشم طعمه نگاه میکنند. دامی پهن میکنند. دستگاه انتظامی به طور کامل نتوانسته این مشکلات را حل کند. اساسا روند جامعه به دستگاه تولید آسیبها و مسائل تبدیل شده است. آسیبدیدگان اجتماعی روزبهروز افزایش پیدا میکنند و از آن طرف از توان نهادهای حمایتی هر روز کاسته میشود.»
او گفت: «مکانهایی در شهرها وجود دارد که کانونهای جرم و مجرم شدهاند؛ از جمله همین ایستگاههایی که همین فرد هم توانسته طعمههایش را پیدا کند.»
به عقیده خراطها تجاوز و جنایتی که در این شهر اتفاق افتاده، هزارویک داستان و مشکل زیر پوستش وجود دارد که هر کدام حلنشده باقیمانده و هر روز در حال افزایش است: فقر، بیکاری، بیماری، نداری، خشونت همه اینها رو به افزایش است که از بیعدالتی و تبعیض به وجود میآید.
به علایم کمکخواهی توجه شود
این آسیبشناس اجتماعی میگوید: «پلیس نباید در کشمکشهای سیاسی وارد گروهبندیها شود. پلیس باید مورد اعتماد عامه مردم باشد. پلیس امن و سالمی وجود داشته باشد که بتوان با خیال راحت به آن مراجعه کرد. البته پلیس پیش از این از آسیبدیدگان و کسانی که در معرض آزار و شکنجه هستند خواسته تا به نحوی اطلاع دهند.»
خراطها گفت: «علایمی در دنیا وجود دارد و بسیار کاربردی است. علامتِ دست یکی از آنهاست. علامت مشت گره کردهای که انگشت شست داخل مشت قرار میگیرد. این شکل از علامت را پلیس دنیا فراگیر کرده تا کسانی که تحت آزار قرار گرفتهاند، اطلاعرسانی کنند و از مخمصه رها شوند. باید به بچهها و زنان و کودکان که بیشتر از همه در معرض خطر هستند. آموزش داده شود تا از این نوع علایم استفاده کنند.»
این کارشناس اجتماعی در ادامه از راهحلهای مختلف برای برونرفت از شرایط خطر آزار و اذیت میگوید: «برخی از زنان در برابر آزار و اذیت بنا به هر دلیلی سکوت میکنند، اما برخیها هم هستند که باوجود داشتن شرایط بحرانی و ترس زیاد، راهحلهای جالبی را برای بیرونرفتن از آن شرایط پیدا میکنند. همانند زن قمی که در تماس با پلیس و درخواست پیتزا خبر از همسرآزاری شوهر سابقش داد. این زن با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ قم تماس میگیرد و سفارش پیتزا میدهد که هوشیاری اپراتور باعث میشود ماموران گشت کلانتری عامل مزاحمت را که همسر سابقش بوده، دستگیر و به کلانتری منتقل کنند.»