فریاد بیصدای قربانیان خانه وحشت
کارشناسان اجتماعی در گفتوگو با «شهروندآنلاین» پرونده دخترانی را که در مقابل آسیبها سکوت میکنند، بررسی کردند
شکنجه میشوند، جنایت میبینند، تهدید میشوند و مورد تعرض قرار میگیرند. اما سکوت میکنند. اعتراضی ندارند. تصور میکنند که این بخشی از زندگی آنهاست. خشونت آنها را وادار به اعتراض، فرار و شکایت نمیکند. دخترانی که به آنها تجاوز میشود، خانواده اکبر خرمدین و حالا هم دختران خانه وحشت، سالهاست که سکوت کردهاند. سکوتشان را شاید مرهمی برای زخمهایشان میدانند. زخمهایی که روزها و ماهها روی تنهای خسته و روح آزاردیدهشان نقش میبندد. اما دم برنمیآورند تا به خیال خودشان از زخمهای عمیقتری دور باشند.
در مواجهه با آسیب و خشونت صدایشان درنمیآید تا مبادا فریادشان به مرگ و بیآبرویی ختم شود. بیصدا منتظر میمانند تا شاید معجزهای رخ دهد. کسی فرشته نجاتشان شود. چون خودشان را بیسلاح میدانند. سکوت این دختران جنایتها و خشونتهایی خاموش در جامعه را افزایش داده است. آنهایی که حرف نمیزنند و این عدماعتراضشان به مجرمان خطرناک میدان بیشتری میدهد. اما چرا این دختران آسیبدیده، تحمل درد و رنج را بر اعتراض ترجیح میدهند.
به گزارش شهروند آنلاین؛ شریفی یزدی، آسیبشناسی است که بیشتر این مشکلات را درون خانوادهها میبیند. خانوادههایی که از همان دوران کودکی، دخترانی آسیبدیده و با عزت نفس پایین تحویل جامعه میدهند: «معمولا در جامعه ما، خانوادهها از همان دوران بچگی به دختران یاد میدهند که مطیع و فرمانبردار باشند. به آنها القا میشود که دختر خوب کسی است که به همه چشم بگوید. وقتی به او بگویند کاری انجام بده و او انجام ندهد، به او میگویند که مثل پسرها عصیانگری میکنی.
همین است که این دختران از همان دوران کودکی مطیعبودن را بخشی از زندگی خود میدانند. در واقع این مطیعبودن بخشی از ساختار تربیتی برای دختران در بعضی از خانوادهها به شمار میرود. پس اگر دختری که در خانه این مسأله را یاد گرفت، در اجتماع هم همین کار را انجام میدهد. او دیگر مهارت نه گفتن را بلد نیست. دختری که مهارت نه گفتن را بلد نیست، نمیتوان از او توقع داشت که در جامعه و مواجهه با چنین آسیبهایی از خود دفاع کند و بتواند نه بگوید.»
مهارت نه گفتن
این کارشناس مهارت نه گفتن را یکی از نکات مهم زندگی میداند. به اعتقاد او دخترانی که در معرض چنین آسیبهایی قرار میگیرند، مهارت نه گفتن ندارند و به راحتی در تله این مردان خطرناک قرار میگیرند: «نکته بعدی اعتمادبهنفس است. معمولا دخترانی گرفتار این آسیبها میشوند که اعتمادبهنفس و عزتنفس پایینی دارند. ما از کودکی باید به دخترانمان به اندازه پسرهایمان بها و میدان بدهیم. آنها باید یاد بگیرند که خواستههایشان را درست و صریح بگویند و برای خواستههایشان پافشاری داشته باشند. راهحل بعدی این است که پدر و مادرها باید یاد بگیرند که شنونده دخترانشان باشند. یعنی در دوره کودکی و نوجوانی دختران بیشتر باید گوینده باشند، نه شنونده.
بنابراین اعتمادبهنفس بالا و قضاوتنکردن و میدان دادن منطقی به دخترانمان باعث میشود آنها کمتر دچار چنین آسیبهایی شوند. دخترانی که در این خانه حبس شده بودند، طبیعتا اعتمادبهنفس پایینی داشتند و از نه گفتن هراس بسیار زیادی داشتند. آنها از یک تربیت غلط در خانواده، وارد جامعه شدند و به اولین فردی که احساس کردند میتوانند به او تکیه کنند، پناه بردند. اگر آنها کمی عزتنفس داشتند و میتوانستند با مهارت نه گفتن از خودشان دفاع کنند، طبیعتا در چنین زندانی سالها حبس نمیشدند. مانند همان دخترانی که بلافاصله بعد از گرفتاری در آن خانه فرار را بر قرار ترجیح دادند.»
تحمل و سکوت
او در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید: «از طرف دیگر وقتی تنبیه کلامی و بدنی در خانوادهها صورت میگیرد، کودکان دچار آسیبهای بسیار زیادی میشوند. مخصوصا که در برخی از خانوادهها این تنبیه را فقط مختص دختران میدانند. در صورتی که خانوادهها باید با تنبیهنکردن، قضاوت بیجا نکردن و میدان دادن در دوران نوجوانی به دختران، اعتمادبهنفس آنها را بالا ببرند. به آنها اطمینان دهند که تو با دختر و هیچ پسر دیگری تفاوت نداری. تو به اندازه خودت ارزشمندی.
همین ارزشمندی باعث میشود که دختران در جامعه بتوانند خود را ارزشمند بدانند و برخی از آسیبها را حق خود ندانند. به عنوان مثال تنبیه بدنی در خانواده باعث میشود فرزند در جامعه نیز اگر مورد خشونت قرار گرفت، آن را یک امر طبیعی و عادی بداند. برای همین هیچ کاری برای دفاع از خودش انجام ندهد. مثل همین دخترانی که سالها در خانه وحشت، انواع شکنجهها را تحمل کردند و حرفی نزدند.»
افزایش سواد رسانهای
سکوت دختران در مقابل جنایتها و تعرضها، یکی از معضلات بسیار مهم اجتماعی به شمار میرود. سکوتی که از روی ترس و عدماعتمادبهنفس صورت میگیرد: «به نظر من باید سواد رسانهای بچههایمان را افزایش دهیم که اگر فیلمی خصوصی منتشر شود، خلاف قانون است و او میتواند با شکایت جلوی انتشار این فیلم را بگیرد و انتشاردهنده را نیز مجازات کند. او باید از همان دوران کودکی بداند که در مواجهه با اینگونه موارد نباید سکوت کند. مثلا در بسیاری از پروندههای تجاوز، دختران از ترس آبرو و خانوادههایشان حرفی نمیزنند. در صورتی که آنها باید بدانند که میتوانند شکایت کنند و فرد متجاوز را به اشد مجازاتش برسانند.
برای همین خانوادهها باید به دخترانشان یاد بدهند که اگر جایی مورد تجاوز و آسیب قرار گرفتند، نترسند و آن را بیان کنند. افرادی سکوت میکنند که در خانواده خود نیز مورد ظلم و خشونت واقع شده و ترس بیان حقایق را دارند. از طرف دیگر دخترانی از خانوادههایشان فرار میکنند که ارتباطاتشات با خانواده خدشه دارد. باید روابط در خانواده دوستانه باشد و من معتقدم که بسیاری از این آسیبها روی سبک فرزندپروری غلط خانواده شکل میگیرد و بخش دیگری به مشکلات اقتصادی و فرهنگی و فقر در جامعه برمیگردد.»