سکانسهای سیاه تازهای از خانه وحشت
روایت یکی دیگر از قربانیان ترسناکترین مرد پایتخت از 7 روز شکنجه در خیابان کمیل
هنوز هم از سعید میترسد. او یکی دیگر از شاکیان تکاندهندهترین پرونده جنایی پایتخت است که حالا با اظهارات تازهاش، رازهای بیشتری از این پرونده مخوف را فاش کرد. زن جوانی که به همراه دخترش گرفتار خانه وحشت شده بود. او روزهای ترسناک در این خانه را روایت کرد و از شکنجههای سعید گفت. از اینکه هفت روز تمام خودش و دخترش ثانیههای ترسناکی را تجربه کردند. تا اینکه شوهر این زن رسید. او از ترسش تمام این رازهای وحشتناک را در آن خانه گذاشت و بدون اینکه حرفی به پلیس و شوهرش بزند، سر خانه و زندگیاش رفت. حرفهای او حالا مهر تاییدی است بر صحبتهای دو قربانی اصلی این خانه؛ این در حالی است که بازپرس دادسرای جنایی دستور بررسی دقیقتر برای یافتن فیلمهای سیاهی که سعید از دختران میگرفت، را صادر کرده است.
زن جوانی که به همراه دختر چهار سالهاش در خانه وحشت گرفتار شده بود، حالا با حضور در دادسرا جزئیات بیشتری از ماجرای شکنجههایش را روایت کرد. این زن که از شاهرود به تهران آمده بود، قصد داشت به خانه دوستش برود، اما از آنجاییکه نتوانست با دوستش تماس بگیرد، گرفتار سعید شد. مرد خطرناک پایتخت او را هم به تله شوم خود کشاند. این زن رفت و به یکی دیگر از قربانیان سیاه این خانه تبدیل شد.
آشنایی در پارک
او ماجرای هفت روز زندگی در آن خانه را اینطور روایت کرد: «من با دختر چهار سالهام از شاهرود به تهران آمدم. میخواستم به خانه دوستم بروم. مدت زیادی بود که او را ندیده بودم. برای همین تصمیم گرفتم بروم و چند روز آنجا بمانم. وقتی به تهران رسیدم هرچه با دوستم تماس گرفتم جواب نداد. نمیدانم چرا جواب نمیداد.
من هم به پارک رفتم و با دخترم در آنجا ماندیم تا بتوانم دوستم را پیدا کنم. همانجا بود که سعید را دیدم. خودش سر صحبت را باز کرد. من هم بهخاطر حرفهای فریبندهاش، به او اعتماد کردم. او گفت اگر جایی ندارم میتوانم به خانهاش بروم. میگفت سرهنگ است و با خواهرش زندگی میکند. همانجا با خواهرش تماس گرفت و من وقتی با او صحبت کردم بیشتر اطمینان پیدا کردم. خواهرش خیلی خوشبرخورد بود و اصرار کرد که به آنجا بروم تا فردا بتوانم به خانه دوستم بروم.»
همچنان هم وقتی یاد آن روزها و رفتارهای سعید میافتد، به خود میلرزد. هنوز هم میترسد که سعید و خواهرش بلایی سر او یا فرزندش بیاورند: «روز اول سعید و خواهرش برخورد خوبی با من داشتند، اما فردای آن روز به محض اینکه میخواستم از آن خانه بروم، ناگهان رفتار سعید عوض شد. شروع کرد به پرخاشگری و مرا مورد تعرض قرار داد. با چاقو دختر چهارسالهام را تهدید کرد. مرا هم در دستشویی خانه حبس کرد. خواهرش هم رفتارش عوض شده بود. آنجا بود که فهمیدم این خواهر و برادر جنایتکارند. سعید وقتی به من تعرض کرد، فیلم گرفت. بعد از آن مرا مجبور کرد که حرفهای سیاسی بزنم. بعد با همان فیلمها مرا تهدید کرد. میگفت اگر بروی فیلمهایت را منتشر میکنم و آبرویت را میبرم.»
تهدیدهای ترسناک
همین تهدیدها، این زن را هم گرفتار آن خانه ترسناک کرد. این زن هفت روز در آنجا حبس بود. به همراه دخترش روزهای وحشتناکی را تجربه کردند. تااینکه شوهرش آنها را پیدا کرد: «خواهر سعید با کارت من از سوپرمارکت محل خرید کرده بود. برای همین هم مرا پیدا کردند. از آنجاییکه شوهرم موضوع ناپدید شدنم را به پلیس اطلاع داده بود، آنها نیز از طریق کارت عابربانکم به این خانه رسیدند. وقتی پلیس به همراه شوهرم به آنجا آمدند، من تنها بودم.
خودم در را باز کردم و از ترسم به کسی حرفی نزدم. حتی به شوهرم هم نگفتم که چه بلاهایی سرم آمده است. گفتم اینجا خانه دوستم است و من اینجا مانده بودم. حتی آدرس خواهر سعید را هم دادم و گفتم او دوستم بوده است. برای همین اجازه ندادم پلیس هم پیگیر شود و شوهرم هم متوجه این ماجرا نشد. چون میترسیدم آن فیلمها منتشر شود. از طرفی سعید و خواهرش میگفتند اگر حرفی بزنم مرا میکشند. از ترس جانم و دخترم حرفی به کسی نزدم تا این موضوع فاش نشود.»
این زن در مورد دختری که داخل کمد حبس بود، نیز به بازپرس گفت: «وقتی در آن خانه بودم، سعید مرتب مرا آزار میداد. کتکم میزد. در همان روزها متوجه صدای ناله از داخل کمد شدم. وقتی در را باز کردم با آن دختر مواجه شدم. او میگفت که چندین ماه در آن کمد حبس شده است. از آنجاییکه هر دو از سعید میترسیدیم، صدایمان در نیامد. من هنوز هم از سعید میترسم. میترسم اگر آزاد شود بلایی سر من یا بچهام بیاورد.»
دستور ویژه
اين اظهارات تاییدی بود بر صحبتهای دو قربانی اصلی این ماجرا؛ این در حالی است که قربانیان این پرونده همگی میگویند سعید با یک گوشی طلاییرنگ از آنها فیلم سیاه تهیه کرده بود. در صورتیکه وقتی سعید را دستگیر کردند، او یک گوشی قدیمی و معمولی داشت. حالا به دستور بازپرس، تحقیقات ویژه برای یاقتن این گوشی و فیلمهای سیاه آن خانه آغاز شده است. با پیدا شدن این فیلمها، رازهای زیادی از این پرونده جنجالی و معمایی، فاش خواهد شد. این در حالی است که مواجهه حضوری سعید و خواهرش با هم صورت گرفت. خواهر سعید همچنان صحبتهای قبلیاش را تکرار کرد و گفت که برادرش با پیچگوشتی آن دختر را به قتل رساند، اما سعید باز هم منکر ماجرا شد و گفت که دخترها دست به این جنایت زدهاند.