گزارش «شهروند» درباره رقابت کمدی‌ها در گیشه

جهان با سینما بخند!

[شهروند] اضافه شدن فیلم «هفتاد سی» نخستین فیلم کارنامه بهرام افشاری به ترکیب فیلم‌های روی پرده اگر چه سیطره سینمای کمدی بر سالن‌های سینما را تکمیل کرده و از این منظر انتقادات فراوانی می‌تواند متوجه‌اش باشد؛ ولی در عین حال با تحرکی که در گیشه‌های سینمای ایران به وجود آورده (این فیلم با اختلاف قابل توجهی صدرنشین جدول فروش هفتگی است)؛ رسیدن به هدف فروش دوهزار میلیارد تومان تا پایان سال جاری را در دسترس‌تر جلوه می‌کند. به خصوص در شرایطی که پیش از اکران «هفتاد سی» نیز فیلم‌هایی مانند «زودپز»، «صبحانه با زرافه‌ها» و البته آثار کودک و نوجوان فروش خوبی را داشتند تجربه می‌کردند و حالا آغاز اکران «هفتاد سی» رقابت برای صدرنشینی در جدول فروش هفتگی را تشدید کرده است...

گزارش «شهروند« درباره تبعات طرح ادغام کانون پرورش فکری با آموزش و پرورش- و ورود رئیس‌جمهور به این…

کانون بحران‌زده در آستانه نابودی؟!

[شهروند] انتشار خبر دستور روز گذشته رئیس‌جمهور برای رفع نگرانی‌های ایجادشده درباره‌ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یک‌بار دیگر نگرانی اهالی فرهنگ و هنر درباره آینده و سرنوشت این نهاد فرهنگی را تشدید کرده است. در حقیقت رسیدگی مقامی در حد و اندازه رئیس‌جمهور به درگیری‌های کانون پرورش فکری- که البته با هر متر و معیاری، چه در جغرافیای وطن و چه در سطحی فراتر از مرزها یکی از موفق‌ترین نهادهای فرهنگی این سرزمین در تمام این سال‌ها بوده- حکایت از جدی بودن بحران‌هایی می‌کند که نهادی مانند کانون را، با تمام ارزش و اهمیت کتمان‌ناپذیرش، به آستانه تعطیلی و نابودی کشانده است. این خطر که در هفته‌های اخیر، بعد از مطرح شدن «طرح تجمیع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با واحدهای استانی آموزش و پرورش» عریان‌تر و عیان‌تر از همیشه خود را به رخ کشیده؛ حالا با ورود آقای رئیس‌جمهور، برجسته‌تر از همیشه به خودنمایی نشسته است...

«شهروند» بررسی می‌کند: آسیب‌شناسی برنامه‌سازی کمدی به بهانه «جوکر»

نمایشی طعنه‌آمیز از سطح نازل و رقت‌انگیز کمدی در سینما و تلویزیون

[شهروند] فصل دوم برنامه «جوکر» با این که هم‌چنان بیشتر از دیگر برنامه‌های تولید شده در شبکه نمایش خانگی سروصدا و مخاطب داشته؛ اما در عین حال یکی از پرانتقادترین برنامه‌های تولید شده در تمام سالیان اخیر نیز بوده است. برنامه‌ای با تهیه‌کنندگی و اجرای احسان علیخانی که با الگوبرداری از یک رئالیتی‌شوی ژاپنی ساخته شده و روند حاکم بر آن هم به این صورت است که شماری از هنرمندان به‌خصوص کمدین‌های معروف در یک اتاق دربسته کنار هم گرد آمده و باید برای خنداندن یکدیگر رقابت کنند. با این حال چالش اصلی برنامه این‌جاست که خود این کمدین‌هایی که برای خنداندن بقیه تلاش می‌کنند، باید جلوی خنده خود را بگیرند و در غیر این‌صورت حذف خواهند شد! «جوکر» اما همان‌طور که گفته شد، به‌رغم مخاطبان و تماشاگران به‌نسبت پرشماری که داشته؛ اما آماج انتقادات و اعتراضات گوناگونی نیز قرار گرفته است- که بیشتر ناظر به سطح گاهی واقعا نازل شوخی‌هایی است که در برنامه به نمایش درمی‌آیند. شوخی‌هایی اغلب فی‌البداهه و بدون هیچ سناریوی قبلی که در اغلب قسمت‌ها باعث شده‌اند نه تنها تلاش‌های سازندگان برنامه برای رعایت یک سری استانداردهای تولیدی- از صحنه به‌نسبت پرخرج و پرطمطراق برنامه گرفته تا تلاش‌های محسوسی که برای جمع آوردن یک دوجین بازیگر محبوب در هر قسمت از برنامه به عمل آمده- ابتر و بی‌نتیجه بماند؛ بلکه تمام کمبودها و محدودیت‌ها و ناتوانی‌های کمدین‌های این سامان را هم عریان و عیان پیش چشم تماشاگران افشا می‌کند...

«شهروند» گزارش می‌دهد؛ «قهوه پدری» چرا موفق نشد؟!

یک مهران مدیری گم شده است!

مهران مدیری که چند روز پیش در جشن حافظ تندیس چهره سال را به خانه برد؛ در «قهوه پدری» حتی گامی فراتر از آثار سابقش برنداشته و کماکان بر مدار شکست حرکت کرده است...

خلق اپرای عروسکی «مولوی» به روایت بهروز غریب‌پور

پنجاه سال نبرد برای روایت زندگی بزرگان!

  [ شهروند ]  چند روزی است که تالار فردوسی بنیاد فرهنگی هنری رودکی میزبان اپرای عروسکی «مولوی» به نویسندگی و کارگردانی بهروز غریب‌پور است. این اپرای عروسکی که قرار است تا ٢٢ آذر همه‌روزه ساعت ١٨ در تالار فردوسی روی صحنه برود، با استفاده از بیش از ۱۰۰ عروسک ریسمانی، داستانی را بر اساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس روایت می‌کند. اپرای عروسکی «مولوی» که از بهمن‌ماه ١٣٨٨ به بعد- که برای اولین بار روی صحنه رفت- بارها و بارها در کشورهایی چون گرجستان و امارات متحده عربی اجرا شده؛ موضوع صحبت‌های بهروز غریب‌پور با نگار امیری- و بخشی نیز هادی عیار- است که به نظر می‌رسد از وضعیت تحقیرآمیزی که نمایش عروسکی در آن گرفتار آمده، دل‌خون و نگران است...

گزارش «شهروند» از دور جدید هجمه کمدی‌سازها به سینمای ایران

سینما به شرط خنده!

  [ رضا فرج‌پور]  در سال‌های اخیر یکی از پرتکرارترین بحث‌های سینمای ایران خفگی و بی‌نفسی فیلم‌های جدی اجتماعی و در کل تمام فیلم‌های غیرکمدی در رقابت با فیلم‌های کمدی و کمدی‌سازهایی بوده که عملا سینمای ایران را در اختیار گرفته و موانع پرشماری در مقابل فیلم‌های جدی به‌خصوص آثار منتقد و معترض به وجود آورده‌اند. مروری گذرا بر جدول فیلم‌های پرفروش و حتی اسامی فیلم‌هایی که در این سال‌ها به نمایش درآمده‌اند، خود بهترین شاهد این مثال است- و به راحتی نشان می‌دهد که چگونه در هر برهه‌ای از سال سینمایی دست‌کم دو یا سه کمدی در رقابت با هم بازی اکران را سامان داده و فرصتی برای درخشش و جلا در اختیار تقریبا هیچ فیلم غیرکمدی باقی نگذاشته‌اند. جالب‌تر هم این‌که هر گاه این رقابت گاه صوری فروکش کرده و فرصتی حداقلی در دسترس انگشت‌شمار فیلم‌هایی قرار گرفته که با استفاده از عوامل مختلف- از درخشش جشنواره‌ای تا ترکیب پروپیمان بازیگران و حتی حواشی سیاسی و اجتماعی- امکان فروش و درخشش یافته‌اند؛ دوباره شاهد آغاز دور جدیدی از این بازی بوده‌ایم و شورای صنفی نمایش یا سینماداران یا هر نهاد ذی‌دخل و ذی‌نفع دیگری با آغاز اکران چند فیلم کمدی جدید پاتک زده و دوباره فضای رقابت را یک‌سر در اختیار سینمای کمدی قرار داده است. جلوه‌ای جدید از این نمایش تکراری را این روزها یک‌بار دیگر در فضای سینمای ایران شاهدیم. در روزهایی که فروکش کردن رقابت کمدی‌هایی مانند «تگزاس۳»، «زودپز»، «مفت‌بر»، «قیف» و «تمساح خونی» فرصت نسبی درخشش و موفقیت را در اختیار «باغ کیانوش» قرار داده بود که آغاز اکران «صبحانه با زرافه‌ها» و چندی بعد نیز آغاز پیش‌فروش فیلم «۷۰سی» بهرام افشاری بازی را دوباره در کنترل کمدی قرار داد. این مطلب می‌کوشد نگاهی داشته باشد به این بازی عجیب...

اختصاصی «شهروند»: درباره فیلم «سرزمین دیگری نیست» که نبرد دوربین مردم و اسلحه اسرائیلی‌ها را به…

اسکار در انتظار یک فیلم تکان‌دهنده!

[رضا فرج‌پور] در آستانه فرارسیدن فصل جوایز و جشنواره‌های سینمایی، آن‌هم در شرایطی که امسال اعتراض یک‌پارچه دنیای سینما به نسل‌کشی اسرائیل و ایفای نقش پررنگ (اگر چه ناکام) سینماگران در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا سال متفاوتی را برای سینمای جهان رقم زده، یکی از آثاری که به نظر می‌رسد روزگار خوشی را به رغم مخالفت احتمالی سردمداران استودیوها و فستیوال های سینمایی در  فصل جوایز سینمایی به تجربه خواهد نشست، فیلمی است به نام «سرزمین دیگری نیست» که توسط یک گروه کارگردانی عجیب- یکی فلسطینی و دیگری یهودی- ساخته شده است. یکی از تحسین‌برانگیزترین فیلم‌های مستند نه فقط سال ۲۰۲۴ بلکه چند سال اخیر که زندگی روزمره فلسطینی‌ها و در ادامه نیز تخریب روستای اشغالی مسافر یاتا در کرانه باختری به دست سربازان اسرائیلی را به نمایش می‌گذارد. مستندی تحسین‌شده به کارگردانی مشترک بازل آدرای فلسطینی و یووال آبراهام روزنامه‌نگار یهودی؛ که اگر چه به‌واسطه موضوع و مضمون حساسیت‌برانگیزش در بحبوحه جنگ اخیر خاورمیانه؛ به‌رغم موفقیت‌های جشنواره‌ای هم‌چنان تاکنون پخش‌کننده استخوان‌داری در آمریکا پیدا نکرده؛ اما با این حال تحسین‌های بین‌المللی نامش را در آستانه مراسم‌ها و جوایزی چون گلدن‌گلوب و اسکار بلندتر از دیگر رقبایش به عنوان یکی از شانس‌های اصلی جوایز امسال رسانه‌ای کرده است. مطلب زیر درباره این فیلم است که می‌کوشد واقعیت‌های زندگی تحت قوانین نظامی اسرائیل در روستای مسافر یاتا را که سال‌هاست محل درگیری‌ها و تنش‌های مداوم بین فلسطینیان و ارتش اسرائیل بوده به تصویر بکشد. محور اصلی روایت فیلم هم صدور حکم دادگاه است که در سال ۲۰۲۲ دست ارتش را در تخریب خانه‌ها و مدارس این روستا باز گذاشت- تا به قول بازل آدرا «تنها ابزار مردم روستا در برابر این اتفاقات دوربین باشد». در ادامه مطلب نیز، خلاصه‌ای از گفتگوی سازندگان این فیلم با نشریه سینمایی فیلم‌کامنت را خواهیم خواند- که هنوز و هم‌چنان، حتی در روزگار غلبه فضای مجازی بر فضای رسانه‌ای جدی، یکی از معتبرترین و مهم‌ترین و تاثیرگذارترین صداهای رسانه‌ای جهان است!

شهروند به دنبال پاسخ به یک پرسش

آیا جشنواره فجر به شکل بین‌المللی برگزار خواهد شد؟!

[شهروند] صدور و اعلام حکم دبیری بخش ملی جشنواره فیلم فجر به نام منوچهر شاهسواری یک بار دیگر بحث جدایی بخش‌های ملی و بین‌الملل جشنواره را در فضای رسانه‌ای ایران مطرح کرده است. حکمی که تنها چند روز بعد از معرفی رائد فریدزاده به عنوان رئیس سازمان سینمایی صادر شد- تا رئیس جدید سینمای ایران در تصمیمی جدید حکم به برگزاری مستقل بخش بین‌الملل جشنواره فیلم فجر داده باشد. اتفاقی که بعد از تنها دو سالی که از ادغام این دو بخش می‌گذشت، یک بار دیگر موجب صف‌آرایی موافقان و مخالفان برگزاری مستقل دو بخش اصلی مهم‌ترین و دیرپاترین جشنواره تاریخ جمهوری اسلامی شد که هنوز و هم‌چنان بر همان استدلال‌های قدیمی خود پای می‌فشرند؛ بدون توجه به این‌که هشت سال استقلال بخش بین‌الملل جشنواره پتانسیل‌های این بخش را برای تبدیل به یک اتفاق فرهنگی فرامرزی به خوبی به نمایش گذاشت...

نخستین پیامدهای فرهنگی انتخاب ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا

آمریکا در هراس از فاشیسم، دیکتاتوری و سانسور!

 [ شهروند ]  انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آینده آمریکا باعث رشد و افزایش فروش کتاب‌های دیستوپیایی(ویران شهر)، نژادپرستی، استبداد، فاشیسم و دیکتاتوری‌های راست‌گرا شده است. این خبری است که «اکسیوس» دو روز بعد از پیروزی انتخاباتی ترامپ در خروجی خود قرار داده است. «اکسیوس» البته تنها رسانه‌ای نیست که به این نکته ظریف آماری اشاره کرده است. روزنامه گاردین نیز روز گذشته در گزارشی مفصل به این موضوع پرداخت و نوشت که بازگشت ترامپ به کاخ سفید باعث شده فروش و جایگاه کتاب‌هایی درباره دیکتاتوری و توتالیتاریسم، استبداد و دیستوپیا یا همان پادآرمانشهر به سرعت در رتبه‌بندی آمازون بالا رفته و چنین آثاری در فهرست پرفروش‌ترین آثار قرار گرفته‌اند. این روزنامه با نام بردن از آثار نویسندگانی مانند مارگارت اتوود و جورج اورول فروش چنین آثاری را مدیون و معلول انتظاراتی می‌داند که ریاست‌جمهوری شخصی مانند ترامپ در جامعه آمریکا ایجاد کرده است. این به نوعی تائید همان گزاره‌ای است که «اکسیوس» نیز روی آن تاکید کرده و نوشته که افزایش فروش آثار فاشیستی و دیکتاتوری- که فضای جامعه را سیاه نشان داده و آینده تاریکی برای جهان پیش‌بینی می‌کند- از این رو اهمیت دارد که این پدیده پس از انتخاب ترامپ در سال ٢٠١٦ نیز رخ داده بود و دلیل اصلی‌اش هم این بود که دورنمای ریاست‌جمهوری او باعث ترس از حکومت استبدادی شده بود و حالا ترامپ که در مبارزات انتخاباتی خود قول داده بود که از همان روز اول «دیکتاتور» خواهد بود، یک بار دیگر چنین حال و هوایی را در میان اهل کتاب و مطالعه به وجود آورده است. این مطلب مروری دارد بر چنین آثاری...

«شهروند» بررسی می‌کند؛ پیروزی ترامپ و یادآوری یک پیش‌بینی هولناک

آمریکای آشوب‌زده در یک آینده آخرالزمانی!

  [ امین فرج‌پور]  پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا جامعه‌شناسان و در کل آن‌هایی را که به مطالعه اجتماع از طریق هنر و سینما علاقه دارند، با وحشت یاد فیلم هشداردهنده و آینده‌نگرانه‌ای انداخته است که همین چند ماه پیش بحث‌های بسیاری را در مورد شکاف‌های ترمیم‌نشدنی اجتماعی و طبقاتی در ایالات متحده آمریکا به راه انداخته بود. این فیلم که در تصویری آخرالزمانی که از آینده ارائه می‌داد، در حاشیه نمایش اتحاد گروهی از مردم آمریکا علیه یک رئیس‌جمهور فاشیست، آینده‌ نزدیکی را پیش‌بینی می‌کرد که ایالات متحده در آن به ورطه آشوب کشیده شده است؛ حالا به عقیده بسیاری پیش‌بینی هنرمندانه دوران رئیس‌جمهوری لقب گرفته شده که در عین این‌که از نگاه بسیاری از کارشناسان خالق و موجد شکاف‌های اجتماعی فراوانی می‌تواند باشد، خود به نوعی معلول این شکاف‌ها نیز هست. این دراماتیک‌ترین وجه ورود مردی به کاخ سفید است که در دوره قبل زمامداری خود نیز اتفاقاتی مانند حمله هوادارانش به کنگره را موجب شده بود.  نکته مهم ولی این‌جاست که این تنها فیلمی نیست که دست روی زخم‌ها و شکاف‌های اجتماعی آمریکا گذاشته و این کشور را در آستانه تجربه مخاطراتی ژرف نمایش داده است. این مطلب می‌کوشد این نوع پرداخت اجتماعی- با کارکرد سیاسی- را در سینمای سال‌های اخیر آمریکا به مرور و بررسی نشیند. سینمایی هشداردهنده که آمریکا و مردمانش را- در صورت طی روندی که بسیار بسیار شبیه امروز آمریکا نیز هست- محکوم به تکرار تجربیاتی تکان‌دهنده و سرتاسر ویرانی و مرگ به تصویر کشیده است...