سالروز خاموشی خالق «از خون جوانان وطن…»
عارف قزوینی، شاعر شهیر ایرانی، 2 بهمن 1312 خورشیدی در همدان درگذشت
اشعار عارف برای سالیان متمادی ورد زبان مبارزان راه آزادی علیالخصوص در دوران مبارزات مشروطه بود.
شششهروند آنلاین| «هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد/دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد/از ابر کرم خطه ری رشگ ختن شد/دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد||از خون جوانان وطن لاله دمیده/از ماتم سرو قدشان سرو خمیده/در سایه گل بلبل ازین غصه خزیده/گل نیز چو من در غمشان جامه دریده||خوابند وکیلان و خرابند وزیران/بردند به سرقت همه سیم و زر ایران/ما را نگذارند به یک خانه ویران/یا رب بستان داد فقیران ز امیران||از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن/مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن/غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن/اندر جلو تیر عدو سینه سپر کن||از دست عدو ناله من از سر درد است/اندیشه هر آن کس کند از مرگ، نه مرد است/جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است/مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است||عارف ز ازل تکیه بر ایام ندادهست/جز جام به کس دست چو خیام ندادهست/دل جز به سر زلف دلارام ندادهست/صد زندگی ننگ به یک نام ندادهست||چه کج رفتاری ای چرخ، چه بد کرداری ای چرخ، سر کین داری ای چرخ، نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ.»
88 سال پیش در چنین روزی، برابر 2 بهمن 1312 خورشیدی، ابوالقاسم عارف قزوینی، شاعر و تصنیفسرای بزرگ ایرانی پس از مدتها تحمل بیماری، در 54 سالگی درگذشت و در آرامگاه بوعلی سینا به خاک سپرده شد. اشعار و تصنیفهای عارف برای سالیان متمادی ورد زبان مبارزان راه آزادی علیالخصوص در دوران مبارزات مشروطه بود که از آن جمله میتوان به تصنیف مشهور «از خون جوانان وطن لاله دمیده…» که در ابتدای این متن آمده است اشاره کرد. نخستین اجرای این تصنیف، با صدای خود عارف بود که آن را با یک سه تار اجراکرد. عارف همچنین از نخستین کسانی بود که در ایران کنسرت برگزار کرد و به جنبه غیرمجلسی بودن و مردمی بودن آن تاکید میورزید، کما این که کنسرتهای او همیشه پر رونق و شلوغ بود.
شوربختانه در حال حاضر از اجراهای عارف هیچ نسخه صوتی وجود ندارد اما بر بسیاری از اشعار او آهنگ موسیقی ساخته شده است. مشهورترین اجرای اثر «از خون جوانان وطن…» مربوط به سال 1351 و با صدای محمدرضا شجریان و همکاری گروه شیداست. سال 1358 این اثر با تنظیمی دیگر از فرامرز پایور و صدای شجریان بازخوانی و در آلبوم «راز دل» منتشر شد. عارف قزوینی سالهای آخر عمر را در شهر همدان و در تنگدستی به سر برد. او که صدایی بسیار خوش داشت، آن را در پی بیماری حنجره از دست داد و چنانچه خود نوشت: «به که میتوان گفت سینه من گرفت و استطاعت معالجه آن را نداشتم تا اینکه به کلی از بین رفت.»