شبیه‌سازی حمله به اوکراین/ پوتین چگونه تصمیم می‌‌گیرد؟

با فرض شکست دیپلماسی، سه سناریو وجود دارد که می‌‌تواند به اجرا درآید. اینکه کدام‌‌یک محقق شود، تا حد زیادی به این بستگی دارد که پوتین چگونه تصمیم می‌‌گیرد تا بتواند به بهترین شکل به اهداف نهایی خود برسد

باوجود انبوهی از جلسات در هفته‌های اخیر، ایالات‌‌متحده، ناتو، اوکراین و روسیه به راه‌‌حل دیپلماتیک یا کاهش تنش در مرز اوکراین و روسیه نزدیک‌‌تر نشده‌‌اند. اگرچه روسیه به‌طور کامل تظاهر دیپلماتیک را کنار نگذاشته، اما شکاف بین انتظارات روسیه و غرب آشکار است. مقامات روسیه به‌‌صراحت اعلام کرده‌‌اند که علاقه‌‌ای به پیشنهاد‌‌های متمرکز بر ثبات استراتژیک یا مانورهای نظامی یا حتی تعلیق عضویت اوکراین در ناتو ندارند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌‌جمهور روسیه به دنبال برچیدن کامل ساختار امنیتی اروپا پس از جنگ سرد و عقب‌‌نشینی از توافق‌‌نامه‌های بین‌‌المللیِ بنیادینِ حاکم بر حقوق کشورها برای تعیین سرنوشت خود است؛ نتیجه‌‌ای که ایالات‌‌متحده و شرکا و متحدانش هرگز نمی‌‌پذیرند.

به گزارش دنیای اقتصاد، «الکساندر ویندمان» مدیر سابق امور اروپا در شورای امنیت ملی آمریکا و «دومینیک کروز باستیلوس» استادیار موسسه لوفر در تحلیل ۲۱ژانویه در مجله‌‌ی «فارن‌افرز» نوشتند: با وجود اطمینان‌‌هایی مبنی بر اینکه روسیه هیچ برنامه‌‌ای برای «تهاجم» به اوکراین ندارد – ارتش روسیه از سال۲۰۱۴ خاک اوکراین را اشغال و در خاک این کشور درگیر جنگ بوده است – اما تجمیع نظامی نیروهای روس در امتداد مرز اوکراین و روسیه بی‌‌وقفه ادامه دارد. به‌‌تازگی، تجهیزات نظامی از ناحیه نظامی شرقی روسیه به سمت غرب در حال حرکت است و همزمان بالگردهای تهاجمی و ترابری و همچنین واحدهای پشتیبانی برای یک حمله‌ تمام‌‌عیار عازم منطقه شده‌‌اند. روسیه همچنین با اعلام اینکه مانورهای نظامی مشترکی را با بلاروس برگزار خواهد کرد که تا ۲۰ فوریه ادامه خواهد داشت، تجمیع نظامی در شمال اوکراین را توجیه کرد. نیروهای روسیه در حال حاضر در نزدیکی مرزهای جنوبی و جنوب شرقی با اوکراین تمرکزیافته‌‌اند. گام‌‌های مضاعفی قبل از شروع عملیات باقی‌مانده اما مانورها و تمریناتی که در حال حاضر در حال انجام است و نیز ورود واحدهای لجستیکی نشان‌دهنده‌‌ آمادگی نیروهای روس برای اقدام است.

در اوایل هفته‌ جاری [تاریخ این مقاله ۲۱ ژانویه برابر با یک بهمن‌‌ماه ۱۴۰۰ بوده است] جو بایدن، رئیس‌‌جمهور ایالات‌‌متحده پیش‌‌بینی کرد که پوتین درنهایت درباره نوعی تهاجم یا حمله تصمیم‌‌گیری خواهد کرد. بایدن گفت: «آیا پوتین غرب، ایالات‌‌متحده و ناتو را تا جایی که می‌‌تواند مورد آزمایش قرار خواهد داد؟» رئیس‌‌جمهور که در یک کنفرانس مطبوعاتی سخن می‌‌گفت، افزود: «بله، فکر می‌‌کنم او این کار را خواهد کرد. حدس من این است که او وارد اوکراین خواهد شد.» یک درگیری نظامی بزرگ در اوکراین فاجعه خواهد بود. این نتیجه‌‌ای است که هیچ‌‌کس نباید آرزوی آن را داشته باشد؛ اما اکنون این احتمالی است که ایالات‌‌متحده باید برای آن آماده شود.

حال چه اتفاقی می‌‌افتد؟

با فرض شکست دیپلماسی، سه سناریو وجود دارد که می‌‌تواند به اجرا درآید. اینکه کدام‌‌یک محقق شود، تا حد زیادی به این بستگی دارد که پوتین چگونه تصمیم می‌‌گیرد تا بتواند به بهترین شکل به اهداف نهایی خود برسد: فلج کردن قابلیت‌‌های نظامی اوکراین، ایجاد آشفتگی در دولت اوکراین و درنهایت، تبدیل اوکراین به یک کشور شکست‌‌خورده و ناکام (Failed State)؛ این نتیجه‌‌ای است که پوتین به دنبال آن است؛ زیرا این امر به تهدید اوکراین به‌عنوان یک دشمن چموش و رام نشدنی و چالش امنیتی بسیار جدی پایان خواهد داد. پوتین از چشم‌‌انداز یک مدل دموکراتیک شکوفا و مترقی در گهواره تمدنی اسلاو شرقی متنفر است؛ تحولی که می‌‌تواند برای شهروندان روسیه چارچوبی دلپذیر و الهام‌‌بخش برای گذار دموکراتیک در کشورشان فراهم کند. کرملین در مواجهه با کاهش نفوذ و کنترل بر سیاست داخلی و خارجی اوکراین، تنها با نیروی نظامی می‌‌تواند به اهداف خود دست یابد.

سناریوی اول شامل یک ‌‌راه‌‌حل دیپلماتیک اجبارآمیز برای بحران کنونی است. روسیه می‌‌تواند به‌طور رسمی منطقه‌‌ دونباس در شرق اوکراین را مورد شناسایی قرار دهد یا آن را به سرزمین خود الحاق کند. حزب کمونیست فدراسیون روسیه، پیش‌‌ازاین، اقدام به ارائه لایحه‌‌ای به دومای دولتی روسیه کرده بود که هدف از آن به رسمیت شناختن «خُرده دولت»های جدایی‌‌طلب در دونباس بود، مشابه روشی که روسیه در قبال آبخازیا و اوستیای جنوبی، دو منطقه‌‌ جداشده از گرجستان، در پیش گرفت و آنها را به رسمیت شناخت. این به کرملین اجازه می‌‌دهد تا از تنش نظامی بیشتر اجتناب کند؛ اما همچنان کارت «برنده» را در دست داشته باشد. رهبری روسیه همچنین ممکن است امیدوار باشد که اوکراین را به اشتباه محاسباتی مشابه آنچه در سال ۲۰۰۸ توسط میخائیل ساکاشویلی، رئیس‌‌جمهور گرجستان، انجام گرفت سوق دهد؛ آنجا که ساکاشویلی تصمیم گرفت با جدایی‌‌طلبان مورد حمایت روسیه در آبخازیا و اوستیای جنوبی بجنگد و به‌‌این‌‌ترتیب به کرملین بهانه لازم هم برای اقدام نظامی بیشتر و هم انکار منطقی برای هرگونه پذیرش تقصیر را داد. با این‌‌حال، چنین اقداماتی دستاورد چندانی برای روسیه نخواهد داشت. روس‌‌ها فقط وضعیت موجود را بیشتر تثبیت می‌‌کنند و پتانسیل واردکردن «ستون پنجمِ» طرفدار کرملین در سیاست داخلی اوکراین را از دست می‌‌دهند. اگر پوتین این مسیر را انتخاب کند، ایالات‌‌متحده و ناتو ممکن است با استقرارهای نیروهای مضاعف در امتداد جناح شرقی ناتو پاسخ دهند که نوعی معضل امنیتی را ایجاد می‌‌کند که کرملین خواهان اجتناب از آن است.

سناریوی دوم شامل حمله محدود روسیه، با نیروی هوایی محدود، برای تصرف قلمروهایی در شرق اوکراین و در دونباس است، شاید به‌عنوان بهانه‌‌ای برای تعمیم مساله شناسایی یا الحاق کامل. در این سناریو، روسیه «ماریوپل»، بندر اصلی اوکراین در دریای آزوف و همچنین «خارکف» شهری بزرگ با اهمیت نمادین به‌عنوان پایتخت جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین در فاصله‌‌ی دو جنگ جهانی را تصرف خواهد کرد. روسیه همچنین می‌‌تواند با انجام یک حرکت گازانبری از شرق و جنوب با نیروی زمینی، هوایی و دریایی، یک نسخه‌ بلندپروازانه‌تر و گسترده‌‌تر از این حمله را انجام دهد. از جنوب، روسیه می‌‌تواند یک «پل زمینی» ایجاد کند که کریمه را به سرزمین اصلی روسیه متصل می‌‌سازد. همچنین می‌‌تواند عملیات آبی-خاکی را برای تصرف «اودسا» مهم‌ترین بندر اوکراین، آغاز کند و سپس به‌‌سوی نیروهای روسی مستقر در «ترانس‌‌نیستریا» منطقه‌ جداشده از مولداوی حرکت کند و به آنجا فشار بیاورد.

چنین اقدامی اوکراین را از داشتن بنادر اقتصادی حیاتی در امتداد سواحل جنوبی محروم، اوکراین را در خشکی محصور و مشکلات لجستیکی طولانی‌‌مدت روسیه در تامین منابع، از جمله آب، به کریمه را حل می‌‌کند. این یک عملیات عظیم خواهد بود که نیازمند تمام نیروهایی است که روسیه در کریمه و در امتداد مرزهای شرقی و شمالی اوکراین جمع‌‌آوری کرده است. این اقدام همچنین مستلزم تصرف و نگهداری قلمروهای مورد مناقشه است. روسیه مجبور خواهد شد برای اشغال شهرهای بزرگ اوکراین دست به تلاشی پرهزینه بزند و نیروهای خود را در معرض جنگ شهری دشوار، یک قشون‌‌کشی طولانی‌‌مدت و یک طغیان و شورش پرهزینه قرار دهد. علاوه بر این، تصرف و نگهداری این قلمرو برای یک اشغال طولانی‌‌مدت، اوکراین را تضعیف می‌‌کند؛ اما منجر به یک کشور شکست‌‌خورده و ناکام نمی‌‌شود.

بنابراین، سومین و محتمل‌‌ترین نتیجه، حمله‌ تمام‌‌عیار روسیه با استفاده از نیروی زمینی، هوایی و دریایی در تمامی محورهای حمله است. در این سناریو، روسیه برتری هوایی و دریایی را در سریع‌‌ترین زمان ممکن به‌دست خواهد آورد. برخی از نیروهای زمینی روسیه سپس به سمت «خارکف» و «سیمی» در شمال شرقی پیشروی خواهند کرد و برخی دیگر که اکنون در کریمه و دونباس مستقر هستند به ترتیب از جنوب و شرق پیشروی خواهند کرد. در همین حال، نیروهای روسیه در بلاروس می‌‌توانند به‌طور مستقیم «کی‌یف» را تهدید کنند و به این‌‌ وسیله نیروهای اوکراینی را که ممکن است برای تقویت جبهه شرق و جنوب حرکت کنند، تحت ‌‌فشار قرار دهند و آچمز کنند. این نیروها می‌‌توانند برای تسریع در تسلیم شدن دولت اوکراین به‌‌سوی «کی‌یف» پیشروی کنند. در این سناریو، اشغال طولانی‌‌مدت بعید است. یورش توفانی و [سپس] آرام کردن شهرهای بزرگ مستلزم سطحی از جنگ شهری و تلفات مضاعف است که احتمالا ارتش روسیه خواهان اجتناب از آن است. احتمال بیشتری که وجود دارد این است که نیروهای روسیه سرزمینی را برای ایجاد و حفاظت از خطوط تدارکاتی خود «تصرف» و «حفظ» کنند و پس از دستیابی به یک توافق دیپلماتیک مطلوب یا واردکردن خسارت کافی، عقب‌‌نشینی کنند. پس‌‌ از آن اوکراین و غرب به حال خود رها می‌‌شوند تا دست به انتخاب قطعات و گزینه‌ها بزنند. این عملیات بر حملات تنبیهی علیه دولت اوکراین، ارتش، زیرساخت‌‌های حیاتی و مکان‌‌های مهم برای هویت ملی و روحیه اوکراینی‌‌ها متمرکز خواهد بود.

روسیه بمب‌‌ها، راکت‌‌ها، توپخانه، موشک‌‌های کروز و موشک‌‌های بالستیک کوتاه‌‌برد خود را به سمت اهدافی مانند کاخ ریاست‌‌جمهوری، ساختمان‌های اداری ریاست‌‌جمهوری، «ورخونا رادا» (مجلس قانون‌‌گذاری اوکراین)، وزارت امور داخلی، وزارت دفاع، مقر سرویس امنیتی اوکراین و میدان نزاله‌‌ژنوستی (میدان مرکزی کی‌یف و محل وقوع انقلاب‌‌های متعدد حامی دموکراسی) علاوه بر ارگان‌ها و مکان‌‌های مهم تصمیم‌‌گیری دیگر، نشانه خواهد رفت. حملات سایبری به زیرساخت‌‌های حیاتی مانند شبکه برق اوکراین ضربه می‌‌زند و این می‌‌تواند دولت اوکراین را بیشتر فلج کند. روسیه همچنین نابودی سازندگان و تولیدکنندگان سلاح در اوکراین را در اولویت قرار خواهد داد. روسیه با از میان بردن ظرفیت اوکراین برای توسعه و تولید موشک‌‌های کروز نپتون، سامانه‌های موشکی ساپسان و موشک‌‌های بالستیک کوتاه‌‌بردِ «هریم ۲ Hrim» می‌‌تواند تهدید احتمالی بازدارندگی متعارف اوکراین را در آینده نزدیک از بین ببرد.

تهاجم زمینی و دریایی برای محاصره و تار و مار کردن نیروهای مسلح اوکراین، نگه‌‌داشتن صرف قلمروهای حیاتی ضروری و استفاده از نیروی هوایی و قدرت آتش دوربرد برای دستیابی به اهداف نظامی و سیاسی روسیه طراحی خواهد شد. این حملات ده‌ها هزار تلفات به همراه خواهد داشت و فاجعه‌‌ای انسانی را رقم خواهد زد و باعث هرج‌‌ومرج در زنجیره فرماندهی غیرنظامی و نظامی می‌‌شود و احتمالا «سرِ» نظام رهبری اوکراین را قطع خواهد کرد [به‌‌عبارت‌‌دیگر، «مغز فرماندهی» و نظام رهبری اوکراین را از بین می‌‌برد].اگر همه‌‌چیز طبق برنامه روسیه پیش برود، این حملات باعث فلج شدن دولت، زیرساخت‌‌های نظامی و اقتصادی اوکراین می‌‌شود که همگی گام‌‌های مهمی در راستای هدف تبدیل اوکراین به یک کشور شکست‌‌خورده، ناکام و ویران است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.