الهام پاوهنژاد: «هنرمندان گنج قارون ندارند!»
الهام پاوهنژاد هم که مانند بسیاری از همکارانش از تعطیلی دوباره تئاتر و سینما گلهمند است
الهام پاوهنژاد نسبت به برخی از بی فرهنگیها در جامعه هشدار جدی میدهد و از ماجرایی تاسفانگیز سخن میگوید که طی آن، برخی از افراد در پیامهای خصوصی بر صفحات مجازی هنرمندان، خود را نیازمند جا میزنند و از آنان تقاضای کمک مالی میکنند.
الهام پاوهنژاد در گفتوگویی با ایسنا از وضعیت بلاتکلیف تئاتر و تعطیلات مقطعی آن انتقاد میکند، نسبت به برخی از بی فرهنگیها در جامعه هشدار جدی میدهد و از ماجرایی تاسفانگیز سخن میگوید که طی آن، برخی از افراد در پیامهای خصوصی بر صفحات مجازی هنرمندان، خود را نیازمند جا میزنند و از آنان تقاضای کمک مالی میکنند. او که قرار است در اجرای آنلاین نمایش «مرجان» بازی داشته باشد، درباره حضور خود در این نمایش نیز توضیحاتی داده. در ادامه بخشهایی از این گفتوگو را انتخاب کردهایم که میخوانید:
* همانطور که همیشه گفتهاند، محدودیت به خلاقیت منجر میشود. ما هم فکر میکنیم در این دوران کرونا چگونه بر محدودیتهای کاریمان چیره شویم. در این مدت بارها به این فکر کردهایم چگونه چراغ تئاتر را روشن نگه داریم . البته که مساله ما فقط آسیبهای روانی ناشی از بیکاری نیست بلکه مشکل بزرگتری به نام تنگناهای اقتصادی هم هست و با وجود گرانیهای اخیر، حتی اگر یک چاه پر از پول هم داشتیم، به ته آن رسیده بودیم!
* تنها صنفی هستیم که مدام تعطیل میشویم درحالیکه همه مشاغل به فعالیت خود ادامه میدهند؛ باشگاهها، آرایشگاهها و … هر یک به طریقی راه فعالیت را مییابند و کسی هم نمیتواند جلوی آنان را بگیرد چون مسأله نان شب، شوخی نیست ولی تنها جایی که همیشه زورشان به آن میرسد، تئاتر و سینماست.» او یادآوری می کند: «از اسفند سال گذشته که تئاتر تعطیل شد، حیات کاری بسیاری از فعالان آن ساقط شده است.
* اجرای آنلاین نمایش «مرجان»، سومین اجرای آنلاین آریان رضایی (نویسنده و کارگردان نمایش) است و همه تلاشمان را به کار میگیریم تا کار متفاوتی باشد. به هر حال کرونا ادامه دارد و باید به تجربه، راههای تازهای برای کار و درآمدزایی پیدا کنیم.
* برادوی مشخص کرده تا پایان سال میلادی تعطیل است و تکلیف همه روشن شده است. آنها میتوانند برنامهریزی کنند ولی ما همه بلاتکلیف ماندهایم و این وضعیت دیوانهکننده شده است. به هر حال بخش تولید سینما و تلویزیون در حال فعالیت است ولی تئاتر همین را هم ندارد و رسما در صدر بیچارگیهاست، بدون هیچ تعارفی.
* در پیامهای خصوصیام بارها دیدهام افرادی به عنوان نیازمند تقاضای کمک مالی کردهاند. جالب است که کمترین توقع برخی از افراد، تبلیغات رایگان است. همه اینها نشانگر این تصور نادرست و غیرواقعی است که هنرمندان ثروتهای آنچنانی و بادآورده دارند. این ماجرا در حاشیهسازیهایی ریشه دارد که برای تخریب هنرمندان انجام میشود. به این معنا که هنرمند کسی است که با کمترین کار، بیشترین درآمد را دارد! این پیامهای به ظاهر ساده که گاه حتی خندهدار به نظر میرسد، هشداری جدی در درون خود دارد و نشانگر سقوط فرهنگی ماست. این تقاضاها نمایانگر آن است که عدهای مناعت طبع و عزت انسانی را فراموش کردهاند و میخواهند بدون زحمت و تلاش، پول به دست بیاورند.
* غرورمان چه شد، عزت نفسمان کجا رفت. این در حالی است که نیازمندان واقعی آنقدر شرم و مناعت طبع دارند که هرگز دوست ندارند کسی از ضعف مالیشان باخبر شود. نمونه این افراد را در زلزله روستاهای کرمانشاه از نزدیک دیدهام، با اینکه زندگیشان نابود شده بود، عزت نفسشان همچنان پابرجا بود. فرهنگمان دارد نابود میشود، رواج فرهنگ گداپروری و طلبکاری، هولناک و فاجعهای است که باید برایش راه حل عاجلی بیندیشیم.