دستهایشان گره خورده با دسته گاریهای چوبی. گاریهای مربعشکل که از سویی به سویی دیگر خودشان را میرسانند برای زائرانی که خستگی تاب راه رفتن برایشان نگذاشته.
لیلا مهداد| همهجا هستند. حتی تا نزدیکی حریم میروند، اما خبری از دیدن ضریح و زیارت نیست. در میانه هیاهوی اربعین، عزاداری، شیوه و ناله برای حضرت عباس بیصدا از جایی به جای دیگر میروند.
اربعین از ایران، عراق، لبنان، پاکستان و …. زائرانی را دعوت کرده برای عزاداری باشکوه. اینجا زبان مشترکی میان زائران جاری است؛ لبیک یا حسین. پای پیاده هرکدام از جایی خودشان را به اینجا رساندهاند برای تجدید میثاق با آقایشان حسین. فرقی ندارد حرم حسین باشد یا حرم عباس یا حتی در بینالحرمین همهجا و همه کس سیاهپوشاند. در میانه شیونهای عزاداری اما عدهای دیگر تاب قدمزدن ندارند برای رسیدن به مقصد.
عدهای که کهولت سن تابشان را بریده یا سن کم قدرت یاری پاهایشان را ندارد. «مادر، درد پا امانم را بریده. دیگر توان قدم برداشتن ندارم برای همین گاری کرایه کردم برای رسیدن به حرم.» مرد میانسال ریزنقشی گاری را به جلو حل میدهد برای رسیدن به حرم. جمعیت در هم گره خورده رو راه به جایی نیست. مرد میانسال اما صبور است. دستهایشان دسته را رها نمیکنند، اما سرش رو به آسمان است. چشمهایش تَر شده و لباهایش چیزی را زمزمه میکند. «لبیک یا حسین».
حسین برکت، رحمت
«حاجخانم حرم.» گوشه خیابان ایستاده به انتظار زائری که میخواهد دَمی نفس تازه کند. کم سن و سال است و شاید دوسالگی را پر نکرده باشد. از اهالی کربلا نیست. «نجف. امیرالمومنین.» به هر زحمتی است میگوید که از نجف برای کارکردن خودش را رسانده به نجف. به روایت اهالی و آنانی که کمی فارسی میدانند؛ اربعین فرصت خوبی است برای درآمدزایی صاحبان این گاریها. «حسین برکت، رحمت.» هم شاد هستند از اینکه میبینند زائران حسین بسیارند، هم خشنود از نانی که بیش از قبل سر سفرهایشان مینشیند.
صدای اذان که میپیچد در کربلا چشم باز میکنند و آستین بالا میزنند برای لقمهای نان. «الله یبارک». زمانی در بینالحرمین چشم میدوزند به زائران و وقتی در سایه حرم حسین و زمانی دیگر در حریم حرم عباس. با فارسی غریبهاند، اما گاری زبان مشترکشان است میان زائر و آنها. چند عراقی سهم آنها میشود برای شکافتن راه و رسیدن به مقصد. دمی آساییدن هم روزی زائرانی است که گرما نفسشان را تنگ کرده.
به وقت اذان ظهر آستین بالا میزنند برای اقامه سلام به درگاه حق. فرقی ندارد کجا باشند و در چه حالی روبه قبله قامت میگیرند و اقامه میکنند. چای عربی یکی از موکبها هم گلویشان را تازه میکند. لقمهای از یکی از موکبها میشود قوتشان تا قوت بگیرند برای شروع کار دوباره. «نعمل حتی اللیل.» به وقت خوابیدن هم چند ساعتی در میانه همان گاری چوبی آرام میگیرند بدون متکا یا حتی رواندازی.
//انتهای پیام