مربی امدادی، عضو تیم سحر، عضو تیم پشتیبانی عملیات، عضو کادر اداری شعب و … ازجمله سمتها و مسئولیتهای فتحشده در هلالاحمر به دست زنان است. با این حال هنوز حضور در بسیاری از مراحل امدادی برای زنان داوطلب جمعیت هلالاحمر قفل است و کمتر کسی توانسته از سد بزرگ آن عبور کند؛ ازجمله شیفتهای پایگاههای ثابت، حضور در عملیاتهای جاده، کوهستان و … .
زنان داوطلب که آموزشهای تخصصی امداد را از سر گذراندهاند، دغدغههای زیادی در جمعیت هلالاحمر دارند که مهمترین آنها، جدی گرفته شدن مهارتها و استفاده از آن در عملیاتهای امدادی است.
مرضیه موسوی- شهروند آنلاین؛ «ما داوطلبانه به جمعیت هلالاحمر آمدیم. کسی برای ما فرش قرمز پهن نکرده بود. برای همین توقعی جز احترام از کسی نداریم.» «لیلا مرشد بهبهانی» را با حضور 25 سالهاش در جمعیت میشناسند و قدمهای جسورانهای که در این سالها در هلالاحمر برداشته؛ از حضور در اولین تیم امداد زنان استان خوزستان گرفته تا کمکرسانی در حوادث و بلایای مختلفی که در این سالها در گوشهوکنار کشور رخ داده است.
او که پیش از تشکیل تیم زنان امدادگر بهبهان، 10 سالی در تیم اورژانس زنان این شهرستان مشغول فعالیت بود، میگوید: «برای من و دیگر زنانی که داوطلبانه پا به عرصه امداد گذاشتیم، مهمترین هدف، انجام کار داوطلبانه و تخصصی است. همه آنچه ما انتظار داریم، حفظ احترام و شأن افراد، در هر جایگاهی است. عضو داوطلبی که رنجیدهخاطر شده باشد را چگونه میتوان به ادامه کار دلگرم کرد؟»
او رعایت حقوق فردی و انسانی زنان امدادگر را مهمترین مطالبه این قشر میداند و معتقد است برخی از ساختارهای داوطلبانه جمعیت هلالاحمر، هنوز برای فعالیت براساس درجهبندیها با چالش مواجه است.
بهبهانی میگوید: «من و بسیاری از زنان امدادگر، سالها تجربه کار در هلالاحمر را داریم و در دورههای آموزشی مختلف شرکت کردهایم به این امید که روزی در ماموریتهای امدادی و شرایط سخت بتوانیم به مردم کمک کنیم. اما تنها با این توضیح که «شرایط برای حضور زنان در ماموریتهای امدادی فراهم نیست» ما را از انجام ماموریت باز میدارند. در حالی که امدادگران مرد با سابقه کار و فعالیت بسیار کمتر، بهراحتی به عملیات اعزام میشوند؛ این مسأله پیامی ناخوشایند برای زنان امدادگر دارد: «شما توانایی انجام این ماموریت را ندارید. در حالی که بسیاری از زنان امدادگر، با ورزش مداوم و آمادگی جسمانی بالا، میتوانند با دیگر امدادگران رقابت و مهارت خود را اثبات کنند.»
سالها تلاشش برای تشکیل تیم امدادگران زن در بهبهان به نتیجه رسیده و تیمی با حضور زنان آموزشدیده جمعیت راهاندازی کرده بود، اما در چند سال گذشته به دلیل بسته شدن راههای ماموریت برای زنان در هلالاحمر، دوباره اعضای این تیم خانهنشین شدند و بسیاری از آنها، قید ادامه فعالیت و انجام تمرینها و مانورها را زدند.
بهبهانی میگوید: «بیش از 80 نفر از زنان امدادگر در بهبهان عضو تیم امدادی ما هستند. اما فقط 20 نفر از آنها هستند که حضوری مداوم و همیشگی دارند. تعداد این اعضا در حال ریزش کردن است چراکه با گذر زمان، احساس بیفایده بودن آموزشهای تخصصی گریبان افراد را میگیرد و بیانگیزه میشوند.»
گرچه در هلالاحمر آموزشهای لازم را دیده و حالا به عنوان مربی و همچنین مسئول تیم امداد زنان فعالیت میکند، اما از حضور در عملیاتها باز مانده. او میگوید: «اگر حادثهای هم اتفاق بیفتد، زنان را معمولا اعزام نمیکنند. برای همین در انفجاری که در واحدهای مسکونی در ایذه رخ داده بود، من بدون لباس هلالاحمر و به صورت شخصی سر صحنه حادثه رفتم و کاری که از دستم برمیآمد را انجام دادم.»
امدادگران خانهنشین
یکی از مهمترین دغدغههای زنان امدادگر، «جدی گرفته شدن» مهارت و تخصصشان است؛ اتفاقی که «زینب توانا»، امدادگر داوطلب و مربی هلالاحمری استان لرستان دست روی آن میگذارد و گلههای زیادی از آن دارد.
این امدادگر که کوهنوردی حرفهای و همچنین آتشنشان داوطلب بودن را هم در کارنامه خود دارد میگوید: «موضوع آمادگی زنان برای شرکت در فعالیتهای امدادی و ماموریتهای سخت، از یک تبعیض بزرگ فرهنگی نشأت میگیرد؛ اینکه زنان در جامعه و فرهنگ ما عرصههای ورزشی و توانافزایی را برای خود نمیبینند و تفکر اشتباهی، آنها را از این فضا دور میکند. طبیعی است که با چنین سبکی از زندگی، ما شاهد این باشیم که اکثریت جامعه زنان از اکثریت جامعه مردان قوای جسمانی ضعیفتری داشته باشند. تغذیه مناسب از دوران کودکی، ورزش کافی و سبک زندگی سالم میتواند هر فردی را با توجه به ویژگیهای ذاتی که دارد، به فردی قوی تبدیل کند. این فرد اگر آموزشهای تخصصی لازم را هم پشت سر بگذارد میتواند فردی موفق و موثر در عملیاتهای سخت امدادی باشد.»
سالهاست به زنان خرمآبادی دورههای امدادی را آموزش میدهد و اگر شانس با او یار باشد و از طرف مردم محلی فراخوانده شود، به کمک افراد گرفتار در کوهستان میرود. آخرین خاطرهاش از امداد با لباس هلالاحمر به سیل سال 98 برمیگردد.
او میگوید: «در سیل هم با اصرار و پافشاری بالاخره توانستم به امداد بپردازم، اما بعد از آن دیگر در هیچ ماموریتی به عنوان امدادگر هلالاحمر حضور نداشتم.» و گرفتاری گله یکی از چوپانها در منطقه صعبالعبوری از کوهستان را بهخاطر میآورد که توسط یکی از مردم محلی به گوش او رسید و به همراه گروهی از کوهنوردان به کمک این چوپان رفت.
توانا میگوید: «مردانی که در دورههای امداد شرکت میکنند خیلی زود میتوانند در شیفتهای پایگاهها حضور داشته باشند و بسیاری از مهارتها و تخصصها را در حین انجام عملیات تقویت میکنند، اما آموزشها برای زنان چندان جدی گرفته نمیشود. گاهی که به عنوان مربی سختگیریهایی میکنم، میشنوم که از من میخواهند کمی راحت بگیرم و این استدلال را به میان میآورند که: «حالا که قرار نیست در پایگاه شیفت بدهند! سخت نگیر.»
ولی افتاد مشکلها
گروه امدادگران زن در سوسنگرد را همه خوزستان میشناختند؛ زنانی که چند سالی شیفتهای امدادی را روی دست میگرداندند و مهارتهای مثالزدنی در پایگاه هلالاحمر، در حوادث مختلف داشتند. از این جمع حدود 40 نفری، حالا بیش از 4 نفر در هلالاحمر سوسنگرد باقی نمانده و اغلب اعضای تیم عطای فعالیت امدادی را به لقایش بخشیدهاند. «ایمان حیدری» یکی از زنان امدادگر سوسنگرد و از اعضای قدیمی این تیم است که هنوز هم با جمعیت هلالاحمر همکاری دارد.
او میگوید: «گروه ما از وقتی از هم گسسته شد که از فعالیتهای امدادی منع شدیم و فقط آموزش و گاهی پشتیبانی عملیات به دست ما سپرده شد. گروه امداد زنان سوسنگرد زمانی حرف اول را در شهرستان میزد اما حالا تنها 4 نفر از اعضا در گروه باقی ماندهاند و مابقی انگیزهای برای مشارکت در فعالیتها و دورههای هلال ندارند.»
حالا که در شیفتهای امدادی حضور ندارند، امکان استفاده از بیمه امدادی را هم از دست میدهند. همین مسأله باعث شده تا حضور برخی از امدادگران و مربیان زن در هلالاحمر کمرنگتر از قبل شود. حیدری میگوید: «تبعیضهای اینچنینی باعث میشود افرادی که شایستگیهای بالاتری دارند، نادیده گرفته شوند و به جای آنها فرد یا افرادی در عملیاتها باشند که آموزش لازم را ندیدهاند یا تجربه کافی برای این کار ندارند. آنچه من را به آینده فعالیت در هلالاحمر خوشبین کرده، صحبتهای رئیس جمعیت در ماههای گذشته بود که اعلام کرد شرایط را برای حضور زنان در پایگاهها و عملیاتهای امدادی فراهم میکند.»
حالا که حرف به تبعیضها و دغدغههای زنان امدادگر کشیده شده، او از برخی باورهای فرهنگی و عرفی هم گله میکند که عرصه را برای فعالیت زنان امدادگر تنگ کرده است. حیدری میگوید: «بارها شاهد این بودم که فرهنگ جامعه آمادگی حضور زنان در عرصههای امدادی را نداشته. حالا تصور کنید یک زن در چنین فرهنگی چقدر باید تلاش کند که خانواده و جامعه اطرافش را به این فعالیتها مجاب کند و تازه در مسیری پر از مانع بیفتد و یکییکی بخواهد همه این مشکلات را حل کند!»
// انتهای پیام