روزنامه های امروز به بررسي اختیار تام اعطاشده توسط سران قوا به بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز ، محصول توهین به کتابآسمانی مسلمانان ، شکست گفتمان برجامیزه کردن اقتصاد ، افزايش حيرت آور و بي ادله قيمت بليت در ورزشگاه پير شهر ، هجوم پول به بازارهاي موازي، کتاب جدید مایک پمپئو و… پرداخته بودند
به گزارش شهروند آنلاین؛ امروز اعلام ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر در صدر توجه و تحلیل برخی از مطبوعات بود. روزنامه های امروز همچنین به بررسي اختیار تام اعطاشده توسط سران قوا به بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز ، محصول توهین به کتابآسمانی مسلمانان ، شکست گفتمان برجامیزه کردن اقتصاد ، افزايش حيرت آور و بي ادله قيمت بليت در ورزشگاه پير شهر ، هجوم پول به بازارهاي موازي، کتاب جدید مایک پمپئو و… پرداخته بودند. با هم مروری داریم به برخی از این عناوین؛
ماراتن نسلها در سودای سیمرغ
روزنامه جام جم:۲۴ فیلم سینمایی برای دریافت سیمرغ بلورین چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر با هم رقابت میکنند.با اعلام ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر که عصر روز گذشته در موزه سینما صورت گرفت، مهمترین رویداد سینمایی ایران سروشکلی جدیتر گرفت و با آغاز رسمی از دوازدهم بهمن ماه شور و حال خاصی را در میان اهالی و مخاطبان سینما ایجاد میکند. در غیبت برخی از فیلمسازان سرشناس به ویژه کارگردانان نسلهای قدیمی که امسال پشت دوربین قرار نگرفتند یا فیلمهایشان به جشنواره نرسید، امیدواریها برای برگزاری جشنوارهای پررونق و باشکوه، متمرکز و معطوف به حضور جوانان و جوانترهای فیلمسازی شدهاست. هرچند بخشی از غیبت حضور کارگردانان شناخته شده با حضور چهرههای فیلمسازی در کسوت تهیهکنندگی جبران شده و افرادی چون بهروز افخمی و رسول صدرعاملی به عنوان تهیهکننده از استعدادهای تازه کارگردانی حمایت کردهاند. برخلاف گمانه زنیهایی که درباره آثار جشنواره چهل و یکم فجر میشد و نقش آثار دفاع مقدسی را در این دوره پر رنگ میدانستند اما اسامی آثار حاضر در جشنواره نشان میدهد سینمای اجتماعی نقش پررنگی در این دوره از جشنواره دارد. همچنین برخلاف نظرات مختلف، در این دوره بخش خصوصی با توجه به مشارکتهای سرمایهگذاری و تولید حضور بیشتری در بخش سودای سیمرغ دارد و ارگانهای دولتی آثار کمتری در جشنواره چهل و یکم دارد. کیومرث پوراحمد، محمدحسین لطیفی، محمدعلی باشه آهنگر، مهرداد خوشبخت، هادی مقدمدوست، تورج اصلانی و حمید زرگرنژاد مشهورترین کارگردانهای حاضر در بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر هستند. مخاطبان سینما امیدوار هستند کیومرث پوراحمد که در چند سال اخیر به عنوان کارگردان، حضور موفقی در فیلمسازی نداشته، بازگشت باشکوهی به دوران اوجش داشتهباشد و فیلم جناییاش، «پرونده باز است» در حال و هوای مجموعه سرنخ باشد.
ایده جدید با اختیارات تام
روزنامه فرهیختگان:بانک مرکزی ایران در جدیدترین رویکرد خود برای مدیریت بازار ارز، درحال انجام مجموعهای از اقدامات در سمت عرضه و تقاضا است. اقداماتی که فصل مشترک آن بر نقشآفرینی جدی این بانک به عنوان یک پیشبرنده بازار تاکید دارد تا هم از نوسانات قیمتی کاذب جلوگیری کرده و هم زمینه اقدامات اصلاحی در ابعاد وسیعتری از بازار ارز را فراهم آورد. بهصورتیکه با نمایندگی صرافی ملی از طرف بانک مرکزی در خرید اسکناس صادرکنندگان و همچنین رفع کسری و فروش مازاد ارز صرافیها در بازار متشکل (با تعیین قیمت بهصورت حراج نه بهصورت دستوری) سعی دارد از نقش نظارهگری فاصله بگیرد. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که بدانیم بانک مرکزی در این روش بهجای فروش دلار با قیمتی کمتر از بازار که هدر دادن منابع ارزی بود، در سطح قیمتی بالاتر نقشآفرینی کرده و عملا رقیبی به نام نرخ ارز غیررسمی بازار برای خود نمیتراشد؛ چنانکه علیرغم افزایش سقف فروش ارز به مشتریان حقیقی از 2 هزار به 5 هزار یورو و همچنین اختیاریافتن صرافیها در خرید ارز، قیمت دلار روند کاهشی داشت (فارغ از افزایشی که ناشی از عادت بازار در تکیه به قیمت غیررسمی بود). البته اتخاذ سیاست اینچنینی در دورههای گذشته نیز مسبوق به سابقه بوده و از مهر 1397 تا بهمن 1398 بانک مرکزی مرجع نرخ ارز بوده و نوسانات قیمتی با درصد اندکی، حول میانگین بلندمدت در جریان بود. اما آنچه که منجر به توقف آن شد شرایط سیاسی و غلبه آن بر اراده بانک مرکزی بود؛ مسالهای که در دولت سیزدهم و با اختیار تام اعطاشده توسط سران قوا به بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز بهنظر میرسد درصورت توجه میتواند اثر مثبتی بر این بازار داشته باشد. مجید شاکری و محمد شیریجیان، دو کارشناس اقتصادی و مالی در گفتوگو با «فرهیختگان» با تشریح جزئیات بسته ارزی جدید بانک مرکزی، اجرای این سیاست را ضروری و مثبت ارزیابی میکنند.
ترور آزادی به نام آزادی
روزنامه همشهری:هتک حرمت به قرآنکریم، آخرین کتاب آسمانی و ملجأ و پناهگاه مسلمانان و انسانهای آزاده دنیا در کشور سوئد و تکرار این بیحرمتی در هلند تنها 2روز پساز حادثه سوئد، مصداق دیگری از ترور انسانیت در غرب محسوب میشود. تکرار این اقدام وقیحانه در سایه سکوت و توجیه ساختارهای رسمی حکومت در سوئد و هلند، بیانگر عمق فاجعه فرومایگی و سقوط اخلاقی در این کشورها و دیگر مدعیان آزادیبیان و عقیده محسوب میشود. زمانی که توهین و اسائه ادب به ادیانالهی مصداق آزادی شمرده میشود و فحاشی به مقدسات انسانهای بیشماری در کرهزمین با کلیدواژگانی مانند «آزادی ابراز عقیده» توجیه میشود، جایگاه و شأنی برای عقلانیت و آزادی واقعی باقی نمیماند.بهتر است مقامهای غربی یکبار برای همیشه به این سؤال مهم پاسخ دهند که محصول توهین به کتابآسمانی مسلمانان دقیقا چه بودهاست؟ آیا توجیه این اقدامهای وقیحانه ازسوی مقامهای غربی و عدمجلوگیری آنها از تکرار وقایع، فرضیه حمایت مستمر نهادهای رسمی و حاکمیتی غرب از تروریسم تکفیری و تروریسم نژادپرستانه و تنظیم رابطه میان این دو را در اذهان پررنگ نمیکند؟ آیا علتالعلل همه این وجوه، دمیدن بر کالبد «اسلامهراسی» نیست.متأسفانه برخی کشورهای اروپایی نظیر سوئد و هلند، سالهاست عنوان «جامعه چندفرهنگی» را یدک میکشند، اما عملا قربانی «نژادپرستی ضداسلامی» هستند. امروز همه میدانند که آزادی در غرب از استاندارد دوگانه رنج میبرد. آنچه در غرب وجود دارد، «آزادی هدایتشده» است. براساس یک محاسبه نانوشته اما ملموس در کشورهای غربی، شکلگیری دوگانه «دین- ضددین» یا در سطحی دیگر «اسلام- ضداسلام» در بطن جوامع آنها، منتج به بروز منازعاتی پایدار خواهد شد که ثمره آن به سود دستگاههای قدرت در غرب خواهد بود. حمایت مستمر و ملموس غرب از گروههای اسلامستیز و نژادپرست و حتی زمینهسازی برای فعالیت سیاسی رسمی آنها در پارلمانها و دولتهای اروپایی، نمایانگر همین سیاست خطرناک است. فراتر از آن، غرب در تلاش است تا با ارائه تصویر و چهرهای مخدوش از اسلام و مسلمانان، زمینه را جهت بسط میدان فکری و عملیاتی این منازعه فراهم کند. تبلیغات وسیع غرب در حمایت غیرمستقیم از تروریسم تکفیری و ترویج آن بهعنوان نسخهای از اسلام، درهمین راستا قابل بررسی است.
تصمیمات سخت نام جدید پاسخهای غلط
روزنامه ایران : گفتمان دولت سیزدهم از آنجایی مورد توجه مردم واقع شد که مردم شکست گفتمان برجامیزه کردن اقتصاد و معیشت کشور را بهچشم دیده بودند. صراحت بیان دولتمردان سابق در خصوص وابسته بودن آب خوردن مردم تا ورود سرمایه به کشور مشروط به حل پرونده هستهای مصادیقی از این گفتمان بود که از سال 1392 فرصت یافت تا کشور را در هشت سال مدیریت دولتهای یازدهم و دوازدهم نشان دهد. در همین راستا بود که دولتمردان وقت، تمام همت خود را برای توافق بهکار گرفته، در برابر هر آنچه از قدرت موشکی و فضایی که احتمال میرفت منجر به ناراحتی طرف غربی شود موضعگیری کرده و در نهایت نیز توانستند به آنچه «فرو ریختن دیوار تحریمها» معرفی کردند دست پیدا کنند، هر چند زمان نشان داد دولتمردان وقت حتی توانایی استفاده از فرصت تعلیق نمایشی تحریمها را نیز نداشتهاند. گرچه برجام به دلیل ضعفهای ذاتی خود و بدعهدی طرف امریکایی عمر چندانی نداشت اما کارنامه حیات کمتر از سه ساله آن در مقابل چشم مردم ایران قرار دارد و به خوبی نشان میدهد که وابسته کردن معیشت مردم به خواست طرف بدعهد امریکایی چه میزان کشور را دچار ضرر میکند.به همین دلایل بود که مردم در سال 1400 با وجود آنکه نماینده گفتمان دولت قبل صراحتاً اعلام کرد در صورت پیروزی به سرعت احیای برجام را در دستور کار قرار خواهد داد مورد استقبال واقع نشد و حتی از آرای باطله نیز مقبولیت کمتری یافت. دولت سیزدهم با دستور کار اولویت خنثیسازی تحریمها و عدم وابستگی معیشت مردم به تصمیمات بیگانگان مورد توجه مردم واقع شد. دولتمردان با خنثیسازی تحریمها و فعال کردن دیپلماسی اقتصادی و استفاده از ظرفیتهای مغفول واقع شده در یک دهه اخیر توانستند اتفاقات قابل توجهی را رقم بزنند.باز شدن گرههای قدیمی و بهبودبخشی زخمهای کهنه و تلنبار شده همچون تکمیل پروژههای خاک خورده آبرسانی تا اصلاح رویهها در نهادهای اقتصادی را میتوان در همین چهارچوب تحلیل کرد. وزارت امور خارجه که تنها مسئول پیگیری وعدههای توخالی اینستکس و فشار ایمیلی به طرف غربی بود به شأن و جایگاه اصلی خود بازگشت تا توسعه روابط با کشورهای همسایه، بهبود روابط با کشورهای آسیایی و قدرتهای نوظهور را در چهارچوب دیپلماسی اقتصادی پیگیری کند. حاصل همین تغییر رویه بود که بهانههای عدم تصویب FATF و عدم احیای برجام را کنار گذاشت و خود را بسرعت در افزایش فروش نفت، ارزآوری بیشتر، عضویت در سازمان همکاری شانگهای، امضای سندهای همکاری بلندمدت و واردات انبوه واکسن کرونا مشاهده کرد.
اختلاف طبقاتی در آزادی
روزنامه آرمان امروز: گل بود به سبزه نيز آراسته شد. افزايش حيرت آور و بي ادله قيمت بليت در ورزشگاه پير شهر و در آستانه يک جدال نه چندان تب آلود، جرات فکر کردن به نمايشي نود دقيقه اي را از عشق فوتبال ها گرفت تا معلوم شود در اين محنت آباد همه چيزمان به همه چيزمان مي آيد! يک ميليون تومان قيمت ناقابل بليت در جايگاه ويژه. اين مبلغ را اضافه کنيد به هزينه حمل و نقل و ديگر هزينه ها تا به اين برداشت ساده برسيد که زين پس استاديوم رفتن و هلهله کردن کار موجوداتي به نام از ما بهتران است و بهتر است اين گزينه را نيز از ذهن خويش حذف کنيد. به همين سادگي! تراژدي وقتي سوزناک تر مي شود که به ياد بياوريم بخش اعظمي از حاضران در لوکيشن آزادي را نوجوان ها، جوان ها، کارگران و قشر ضعيف جامعه تشکيل مي دهند. صد البته براي جماعتي که به واسطه اشتباهات و گاف هاي مسوولان همواره در گذشته زندگي مي کنند، مرور خاطرات بر جا مانده از ديروزهاي سکوها و حسرت خوردن پشت ديوارهاي بلند براي درمان اين درد تازه افاقه خواهد کرد! برويد خوش باشيد! آقا نکنيد اين کارها را. اين ملت به قدر کافي بغض خود را به ديوارهاي شهر کوبيده است. اين مردم خسته جان اگر با تماشاي لعبتي به نام فوتبال غم هاي خود را الک نکنند، چه کار ديگري از دستشان بر خواهد آمد. مسوولان محترمي که نفسشان از جاي گرم بلند مي شود احتمالا نمي دانند در اين بلبشوي اقتصادي قشر ضعيف مدت هاست زانو بريده و در برابر مصائب کوچک و بزرگ به دست انداز افتاده اند. در چنين عرصاتي برچسب يک ميليون توماني بر روي بليت نبرد آبي هاي پايتخت و قوهاي سپيد بندر کم از فاجعه ندارد و مبرهن است که تصميم گيرندگان قصه پرغصه جيب هاي خالي را به هيچ وجه از بر نيستند و اصلا نمي دانند تفريح ورزشيِ يک ميليون توماني در قاموس قشر کم درآمدي که بيست و چهار ساعته دست به دامان خداست تا فردا روزي دست به دامان ناکس و نامرد نشود نمي گنجد. راستي با اين همه درايت و تدبير مسوولاني که بي اعتنا به دست هاي تنگ مردم براي سکوهاي يخ زده آزادي نسخه مي پيچند و آخر هفته مردمان ساده دل را به راحتي خراب مي کنند و با تصميمات خلق الساعه به ريش خلق اله مي خندند چه کار بايد کرد؟ يک نفر جواب بدهد لطفا!
بازی یار کشی بر سر شاخص آلودگی
روزنامه آرمان ملی: در روزهاي گذشته بحث بر سر عدم تعطيلي مدارس در وضعيتهاي بحراني آلودگي هوا از طريق تغيير شاخصهاي سنجش آلودگي، بالا گرفته بود. وزارت بهداشت مخالف تغيير شاخصها بود و وزارت آموزش و پرورش با دلايل و مقالات و گزارشهايي در مقام مقايسه شاخصهاي ايران با ساير کشورها برآمده و معتقد بود که اين شاخصها بايد بالا بروند تا بر اساس آن بتوان مدارس را تعطيل کرد. حالا علي سلاجقه، رئيس سازمان محيط زيست در تيم وزير آموزش و پرورش قرار گرفته گفته است که ساير کشورها با شاخص 300- 200 آلودگي، فقط مدارس ابتدايي را تعطيل ميکنند. پيشتر، وزير آموزش و پرورش از اين صحبت به ميان آورده که تعطيلي مدارس به آموزش و پرورش واگذار شود، چرا که طرحي که اين وزارتخانه مبني بر تغيير شاخصهاي آلودگي هوا براي کم کردن تعطيلي مدارس ارائه داده بود ظاهرا نه به مذاق ساير مسئولين خوش آمده و نه کارشناسان. با اين حال وزارتخانه مذکور با رياست يوسف نوري همچنان بر حرف خود مصر، روز گذشته دوباره مساله شاخصها را پيش کشيده و گفته تعطيلي مدارس با شاخص آلودگي کمتر از 200 در دنيا رايج نيست. وزارت آموزش و پرورش با انتشار گزارشي تحت عنوان «گزارش واحد سلامت باشگاه دانشپژوهان جوان» که در واقع به بررسي ابعاد مختلف شاخص کيفيت هوا با تعطيلي مدارس در ايران و ساير کشورهاي دنيا پرداخته است، سعي دارد تاکيد کند که تعطيلي مدرسههاي ايران با شاخصهاي موجود کارشناسي شده نبوده و در دنيا اينطور نيست که زير 200 را تعطيل کنند. او پيشتر هم گفته بود که «بر اساس بررسيهاي جهاني برخي کشورها مانند مکزيک و چين آلودگي شديدتر و با شاخص 300 دارند اما مدارس تعطيل نميشود اما در ايران بارش برف و آلودگي با شاخص 150 مدارس را تعطيل ميکند.» تسنيم به صحبتهاي روزهاي گذشته يوسف نوري در اين خصوص اشاراتي کرده و بعد هم به بخشهايي از گزارش باشگاه دانشپژوهان جوان نگاهي انداخته.
افزایش قیمت ها و تماشاگری مسئولان
روزنامه اطلاعات:نگاهی به اخبار،حکایت ازموج جدید افزایش قیمت کالاهای مختلف دارد. درهفته های اخیر اظهار نظر پراکنده مقام های صنفی یا دولتی نشان می دهد قیمت برخی کالاها وخدمات عمومی به صورت چراغ خاموش درحال افزایش است.شکر، برنج، بلیت هواپیما، لوازم خانگی، برخی اقلام دارویی، هزینه های خدماتی دربرخی دفاترالکترونیک، گوشت قرمز، روغن موتور، خودرو وغیره تنها بخشی از افزایش قیمت های اخیر است؛ بااین توضیح که افزایش قیمت ارز و سکه ومسکن به عنوان کالاهای پایه اصولا لحاظ نشده است.اما با کمال تاسف باید گفت واکنش مسئولان ودستگاه های مسئول به این گرانی ها همچون گذشته توجیه گرایانه، انفعالی، تماشاگرانه، غیرموثر، ویترینی و همراه با پاک کردن صورت مسئله بوده و متاسفانه اخیرا پرخاشگرانه هم شده است؛ یعنی برخی مسئولان حتی تحمل پرسش شنیدن برای گرانی ها را هم از دست داده اند.بدین ترتیب، مسئولان امر دربرابر انتشارخبر هر گرانی صرفا به یک مصاحبه تند و تهدیدآمیز قناعت کرده و بعد روزه سکوت می گیرند و در نهایت بخش خصوصی وبازاربرماجرا سوار شده وقیمت جدید را برگرده مردم تحمیل می کنند.رفتارشناسی مسئولان ودستگاه های عریض وطویل مبارزه یاکنترل گرانی دربرخورد با موج جدید افزایش قیمت ها این تردید و سوال جدی را ایجاد می کند که ایا واقعا آنها به فکر جیب مردم نیستند؟ آیا نمی دانند سفره های مردم روز به روز درحال کوچک شدن، دسترسی به اقلام اساسی درحال محدودشدن، استانداردهای زندگی رو به کاهش واثرات روحی وجسمی رشد مداوم قیمت ها وکاهش یا قطع دسترسی به خیلی اقلام بخصوص از سوی نسل جوان و آرزومند، درحال آشکار شدن است؟اگر نمی دانند که تکلیف روشن است امااگر می دانند چرا شاهد هیچ اقدام اساسی، عملی و ملموس که درکف بازار و از طریق کاهش قیمت ها مشاهده شود، نیستیم؟ چرا فقط به وعده و حرف های زیبا اما بی حاصل و عمل اکتفا می شود؟ مردم می گویند ما همین امروز و اکنون نیاز به اقدام برای کاهش قیمت ها داریم واعلام برنامه و حرف درمانی برای ماکاهش قیمت نمی شود.چرا مسئولان با عوامل رشد مداوم قیمت ها برخورد قاطع ومحکم نمی کنند؟ تاکی باید شاهد تغییر برچسب های قیمت درفروشگاه ها بوده و هرروز بدتر از دیروز غافلگیر و عصبانی شویم و سبد خریدمان را کوچک کنیم؟چقدر می توانیم خودمان را بارشد دائمی قیمت ها هماهنگ کنیم واین دورباطل تا کجا ادامه خواهد یافت؟…
هجوم پول به بازارهاي موازي
روزنامه اعتماد:تاثير سياست جديد بازار ارز توسط بانك مركزي به سرعت خود را در بورس نشان داد. رييس كل بانك مركزي در پاسخ به كاربري در توييتر عنوان كرد كه «از اين پس هر فرد ميتواند بدون صف يا ثبت نام به صرافي مراجعه كند و ارز بخرد.» همزمان روز گذشته قيمت فروش دلار امريكا در صرافي بانك ملي ايران 42 هزار و 411 اعلام شد و به دليل كاهش نرخ دلار و ريزش قيمتها فروشنده در بازار ارز زياد بود. اما به نظر ميرسد كه سيگنال كاهش نرخ دلار موجب شد تا بازار سرمايه روندي نزولي به خود بگيرد و بيش از 1500 ميليارد تومان سرمايه خرد از بازار خارج شود. حدس زدن اينكه در شرايط تورمي كنوني اين پول به كدام بازار كوچ كرده چندان سخت نيست و به نظر ميرسد فروشندگان ديروز بازار سهام به سمت بازار ارز هجوم بردهاند. دلار و بورس ارتباط نزديكي با يكديگر دارند و با افزايش قيمت دلار در بازار، بورس نيز بلافاصله پس از چند ساعت واكنش هيجاني نشان ميدهد؛ اما در نهايت تاثير واقعي اين افزايش قيمت دلار را ميتوان در صورت مالي شركتها ديد. معمولا آخر هفتهها روز «اصلاح» شاخصهاست و معاملهگران انتظار ريزشي شدن شاخصها و تشكيل صفهاي فروش را دارند. اما ركوردشكني خروج پول حقيقي از بازار ديروز كه در 16 ماه گذشته بيسابقه بوده، اين سوال را مطرح ميكند كه آيا واقعا اتفاقات ديروز واكنش بازار به دلار فرزين بود؟فرزين آقابزرگي، كارشناس بازار سرمايه بر اين باور است كه هر آنچه در اقتصاد و بازار سرمايه اتفاق ميافتد به دو دليل اقتصادي است؛ اولين مورد تغيير در متغيرهاي كلان اقتصادي است و دومين مورد رفتارهاي هيجاني و انتظارات تورمي است. اما هماكنون با توجه به تغييرات مكرر و مداوم در نقطهنظرات و برنامههاي اقتصادي دولت و مسوولان از جمله بسته حمايتي بازار سرمايه كه سه ماه پيش تدوين شد و چند بند آن از جمله عرضه اوراق و تغيير نرخ بهره و تغيير در ساعت معاملات شركت فرابورس و… تغيير كرد، اين ريزشها رخ داده است.
آدرس غلط جبران کسری بودجه
روزنامه تجارت: در شرایطی که بسیاری از کارشناسان و نمایندگان مجلس نسبت به کسری بودجه دولت برای سال آینده هشدار میدهند یکی از سناریوهای پیش روی دولت که میتواند باعث فقیرتر شدن بیشتر مردم و در نتیجه تورم بالاتر شود افزایش قیمت حاملهای انرژی است. به گزارش «تجارت»، به اعتقاد کارشناسان در شرایطی که تورم سالیانه به بیش از 45 درصد و تورم نقطهای به بیش از 50 درصد رسیده گران کردن حاملها انرژی با توجیه جبران کسری بودجه و افزایش درآمدهای دولت میتواند تبعات اقتصادی و اجتماعی نامطلوبی برای جامعه به دنبال داشته باشد. اگر دولت بتواند درآمدهای خود را از مسیر فروش نفت در صورت بهبود فضای سیاست خارجی و سیاست داخلی بهبود دهد، میتواند با کنترل نقدینگی کسری بودجه خود را کنترل کند و در نتیجه دیگر نیازی به گرانسازی حاملها انرژی نیست.گران سازی در شرایط رکود تورمی؟طبیعتا در شرایط رکود تورمی که میانگین تورم 5 ساله اخیر بالای 35 درصد است و انتظارات تورمی برای سال آینده هم همچنان افزایشی است گرانی حاملهای انرژی مثل قیمت بنزین و برق و گاز میتواند پالسی در جهت گرانی سایر اقلام مصرفی مردم در شرایط فعلی باشد. دولت سیزدهم در وضعیتی بر سر کار آمد که قیمت دلار در محدوده 25 هزار تومان قرار داشت و امروز این قیمت از در بازار آزاد از مرز 45 هزار تومان عبور کرده است. همین اتفاق و تحولات قیمتی در بازار ارز و سکه باعث شده است که کالاهای مصرفی و روزمره مردم چه آنهایی که واراتی هستند و چه آن هایی که تولید داخل هستند به شدت گران شوند. ضمن اینکه دولت در بهار امسال اقدام به حذف ارز 4200 تومانی کرد که خود این سیاست در شرایطی که هنوز مذاکرات برجام به نتیجه نرسیده بود منجر به رکوردشکنی تورم ماهانه خرداد ماه شد. اگرچه بعد از آن روند تورم ماهانه کمی نزولی شد اما آخرین آمارها در دو ماه اخیر حاکی از روند معکوس تورم به سمت افزایش است.
مورد عجیب عادی فیروزی!
روزنامه جوان:همان حسن فیروزی که براندازان و همه ظرفیت مجازی و رسانهایشان پای آن آمده بودند و از شکنجه او در زندان میگفتند و حتی خبر دادند که او به کما رفته است، امکان دیدار با خانواده نداشته و در انفرادی است، روز گذشته خبر آمد که حین فرار از کشور دستگیر شده است، بدون آنکه حتی سابقه یک روز بازداشت در اغتشاشات را داشته باشد! روزهایی گذشت که مخالفان نظام در خصوص حسن فیروزی و شکنجه او و فایل صوتیاش و وداع جانسوزش با فرزند نوزادش مطلب نوشتند. مسیح علینژاد در مورد او نوشت: «حسن فیروزی، ۳۴ ساله اهل شهرری تهران، پدر دختری که تنها ۱۸ روز از تولدش میگذشت. نزدیکان حسن میگویند: حسن را به شدت شکنجه کرده و از تماس با خانواده محرومش کردهاند. خانوادهاش زمانی که به زندان رفتهاند، مأموران به آنها گفتهاند: یک روز قبل از اعدام خبرتان میکنیم.»جالب که تصاویری هم از صورت کبود او و آثار شکنجه بر بدنش منتشر شد، در حالی که با شرایطی که خودشان وصف کردهاند، او نباید بتواند عکسی از خودش بفرستد.علینژاد تنها دروغگوی این ماجرا نبود، از علی کریمی و سایر فعالان مجازی برانداز تا بیبیسی و اینترنشنال و صدای امریکا و منوتو بر این دروغ دمیدند و حتی فایل صوتی او را پخش کردند. در ویکی پدیا هم صفحهای به نام او ساخته شد و فضاسازی رسانهای در مورد او کامل انجام گرفت.حالا، اما صفحه ویکی پدیای او فقط در جستوجوی گوگل میآید و با کلیک روی آن گفته میشود که این صفحه حذف شده است. دلیلش ساده است؛ چون همه این اخبار دروغ بود. یک سناریو و قصهای را یک فرد کلاهبردار نوشت و براندازان هم پی حقیقت ماجرا نیستند، فقط، چون هم راستا با عقایدشان بود، آن را منتشر کردند. مرکز رسانه قوه قضائیه در اطلاعیهای که ۲ بهمن ۱۴۰۱ منتشر کرد اعلام نمود: «فردی به نام حسن فیروزی با جرائم ذکر شده در ادعاهای مطرح شده توسط معاندین، نه تنها طی ماههای گذشته حکم محکومیت و کیفرخواست، نداشته، بلکه در هیچ کدام از زندانهای ایران در بازداشت یا گذران دوران محکومیت نیز نیست.»
465 هزار اشتغال گم شده
روزنامه خراسان:تازه ترین گزارش مرکز آمار ایران حاکی از آن است که در پاییز امسال، نرخ بیکاری با افت 0.7 درصدی، به 8.2 درصد رسیده که کمترین نرخ بیکاری فصلی حداقل از بهار 97 تاکنون است. (حتی اکو ایران گزارش کرده که این رقم کمترین میزان در 17 سال اخیر است) این گزارش نشان می دهد در این مدت، رشد اشتغال جمعیت شاغل بیش از 535 هزار نفر با نقش آفرینی بخش خدمات انجام شده است. با این حال، دیروز تناقض آمارهای اعلامی وزیر کار مبنی بر عبور از یک میلیون فرصت شغلی در سال، با آمارهای مرکز آمار، واکنش ها را برانگیخت. به گزارش خراسان، تازه ترین گزارش مرکز آمار حاکی از بهبود برخی از شاخص های بازار کار است. بر این اساس در پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته، بیش از 730 هزار نفر به جمعیت 15 ساله و بیشتر (در سن کار) اضافه شده که بیشتر این تعداد یعنی بیش از 369 هزار نفر وارد جمعیت فعال (شاغل یا بیکار) شده و به میزانی کمتر از این رقم یعنی حدود 361 هزار نفر، وارد جمعیت غیر فعال (ناامید از جست وجو کردن شغل، دارای درآمد بدون کار و …) شده اند. از همین رو نرخ مشارکت اقتصادی که یکی از شاخص های مهم بازار کار به شمار می رود، در پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته با رشد 0.1 واحد درصد روبه رو شده و به 41 درصد رسیده است. علاوه بر وضعیت مثبت شاخص نرخ مشارکت اقتصادی، داده های مرکز آمار، نشان می دهد در مقایسه پاییز امسال با پاییز سال گذشته، از جمعیت بیکاران بیش از 166 هزار نفر کاسته شده و این میزان از 2 میلیون و 302 هزار نفر به 2 میلیون و 136 هزار نفر رسیده است. به موازات، شاخص نرخ بیکاری که از نسبت جمعیت بیکار به جمعیت فعال (شاغل/بیکار) به دست می آید، از 8.9 درصد به 8.2 درصد رسیده است که کمترین میزان خود از ابتدای سال 97 تاکنون به شمار می رود.
به آخر رسیدهاید
روزنامه کيهان: «نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، هميشه با بصيرت و با چشمانى باز به دشمنان خيره شويد و آنان را آرام نگذاريد كه اگر آرام گذاريد، لحظهاى آرامتان نمىگذارند.»1 این سخن امام راحل است که ترجمهای آزاد از برخی آیات و روایاتی است که به ما متذکر شده، دشمنشناسی یکی از اولیات حیات بشری است. آنها که «صلحِ کل» هستند خودشان نمیدانند که در بهترین حالت، زندگیشان را در حد نباتات پایین آوردهاند و این جمله هرگز به معنای جنگطلبی و خشونت نیست، چراکه مدیریت کردن دشمنان، همیشه و تنها وسیلهاش جنگیدن نیست. دائم باید آماده، مراقب و بیاعتماد به دشمن بود و پیدرپی قوی شد. چراکه همیشه ولیجه و عشق و وعدههای پنهانیِ با تهدید و تطمیع، عامل نفوذ بوده و حمله و نابودی نتیجه آن. پس؛ باید برای قهر و غضب هم آماده بود. واقعبینی ایجاب میکند دنیایی که محل و مملو از تزاحم است را واقعی ببینیم. نمیشود هم دوست ظالم بود و هم رفیق مظلوم. یا هم ثبات رأی و شخصیت داشته باشد و هم منافقانه رفتار کند. این دروغگویی، ابدی نمیماند. یکی از اسرار پیروزی امام خمینی که رحمت خدا بر او، این بود که به مردم خود آنچنان مطمئن بود که به گفته سپهبد شهید سلیمانی، خود را فدایی آنها میدانست و به همین اندازه نسبت به دشمنان بدبین و بیاعتماد بود. آن حکیم متألّه که اندیشه را با آیات خدا ممزوج کرده بود، معنی فرمان خدا در «خُذُوا حِذْرَكُم»2 را به خوبی فهمیده بود. این آمادگیِ همیشگی، هم در نظامی و امنیتی است و هم در اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و همه اینها جزء پدافند غیرعامل است و فعلاً اسمی از جنگ و مرافعه نیست. اگر دولتهای پیشین ما به این اندیشه خدایی، اهتمام داشتند، وضعیت ما از نظر مطلوبیت، بسیار بیشتر و پیشتر از امروزمان بود. ما پیشرفت کرده و در حال حرکت به سمت قلهایم ولی اگر نبودند مسئولانی که گاهبیگاه ترمز این قطار را با امثال برجام کشیدند و کشور را متوقف کردند ما اکنون پرچم را به قله کوبیده بودیم. قوطی خالی و حسرتباری که دستاوردش برای دشمن، همه چیز و برای ما تقریباً هیچ بود. اعتماد بیجا به دشمن، نامش اگر خیانت نباشد، سادهلوحی است نه تدبیر و تنشزدایی. مگر میشود بین دو موجودی که موجودیت هم را نقیض اند، اتفاق ایجاد کرد؟ دشمن، به معنی کسی است که نفعش در ضرر ما و نفع ما در ضرر اوست.
من امنیت ندارم
روزنامه وطن امروز: روز سهشنبه کتاب جدید مایک پمپئو، وزیر سابق خارجه آمریکا با عنوان «هرگز یک اینچ ندهید: مبارزه برای آمریکا که دوستش دارم» منتشر شد که در این کتاب به بیان خاطرات سیاسی خود در زمان حضور در سازمان سیا و وزارت خارجه دولت دونالد ترامپ پرداخته است. به گزارش «وطن امروز»، چند روز اخیر رسانههای متعدد غربی بخشهایی از کتاب پمپئو را مورد تحلیل و بررسی قرار دادهاند که به تناسب اهمیت تحولات منطقه غربآسیا، مواردی مانند پرونده ایران، قتل خاشقچی، همکاری با اسرائیل، جدال با ترکیه بر سر حمایت از کردهای سوریه و … بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از بخشهای قابل تامل کتاب پمپئو اظهارات اعترافگونه او درباره وضعیت زندگی شخصیاش در دوران پساترور سردار شهید سلیمانی و ترس از احتمال عملیات انتقامی ایران است. پایگاه اینترنتی میدلایستآی گزارشی از این بخش کتاب و هراس امنیتی وزیر خارجه دولت ترامپ منتشر کرده است. به گزارش این رسانه، پمپئو در انتظار انتقام ایران به دلیل مشارکت در عملیات ترور سردار سلیمانی میگوید: «ایران توانایی انجام عملیات در داخل ایالات متحده آمریکا را دارد، لذا با وجود اینکه یک سال و نیم از ترک خدمت من میگذرد، من هنوز جزئیات مسائل امنیتی را رعایت میکنم». پمپئو در ادامه اعتراف میکند زندگی شخصیاش به دلیل ترس از انتقام ایرانیها از حالت عادی خارج شده است و حتی خارج شدن از خانه بدون تشریفات امنیتی به منظور یک خرید معمولی، برای وزیر دولت ترامپ به حسرت تبدیل شده است. مایک پمپئو در ادامه شرح وضعیتش مینویسد: «رفتن به یک فروشگاه، امنیت من را تحتالشعاع قرار میدهد تا بتوانم بررسی کنم کدام بادمجان رسیدهتر است… من احتمالا هرگز نتوانم با خودروی شخصیام رانندگی کنم یا مانند سابق از حریم خصوصیام لذت ببرم». وی معترف است ترس و اضطراب نه فقط بر خودش که بر زندگی اعضای خانوادهاش هم سایه انداخته است و برای توصیف وضعیتشان از مواردی نام میبرد که به عنوان مثال اگر سوزان (همسر مایک پمپئو) تمایل داشته باشد موهای خود را مرتب کند، آنها فقط میتوانند امیدوار باشند سالن زیبایی تحت کنترل نیروهای حزبالله نباشد یا اگر پسرش قصد ازدواج داشته باشد، لازم است از قبل ماموران یک تیم برای بررسی وضعیت امنیتی به کلیسا اعزام کنند. زندگی در سایه ترس مقامات آمریکایی و عاملان حادثه فرودگاه بغداد محدود به اعترافات تازه منتشر شده پمپئو نمیشود. پیش از این هم گزارشهای متعددی از تدابیر شدید امنیتی در حفاظت از ترامپ و دولتمردانش منتشر شده است. هفته گذشته آسوشیتدپرس طی خبری اعلام کرد دولت بایدن بار دیگر حفاظت و حمایت امنیتی از مایک پمپئو و برایان هوک، دستیار ارشدش در امور ایران در دولت ترامپ را تمدید میکند.
آخرین شکست افراسیاب و آغاز سرگشتگى
روزنامه شرق:خسرو را سر آرامگرفتن نبود تا آتش خشم برخاسته از خون بهستمریخته پدر و آوارگى مادر را فروبنشاند و افراسیاب را از پاى درآورد که همه رنجهایش از او بود. خسرو پس از آنکه گنگدژ را که افراسیاب با آسودگى در آنجا پناه گرفته بود، درهم کوبید، شاه توران به ناگزیر با اندک یارانش بگریخت و در نهانگاه خود از چینیان یارى خواست. خوارمایهاى از تورانیان بهجایمانده در نبرد با خسرو، همراه با سپاهى از چین و ختن بر ایرانیان تاخته، به نبردى خونین دست یازیدند که فرجام آن جنگ با فرارسیدن تاریکى شب آشکار نگردید و خسرو مىدانست که دور نباشد افراسیاب دست به شبیخون زند، به همین روى فرمان داد پیرامون سپاه را کنده کنند و نیز از آنان خواست آتشى نیفروزند و خروشى برنیاورند که دشمن پندارد سپاه ایران همه خفتهاند و چابکترین نیروها را به رستم و بهرهاى را نیز به توس سپهدار سپرد. رستم، سپاه خویش به هامون کشید و توس به سوى کوه روانه گشت. خسرو از پیشتازان نیز خواست آتشى برنیفروزند تا اگر افراسیاب شباهنگام دست به شبیخون زند، از سه سوى گرفتار آید. همانگونه که خسرو پیشبینى کرده بود، افراسیاب با سپاه خاقان میان بربستند و بر آن شدند بر سپاه ایران شبیخون زنند. افراسیاب، فرماندهان سپاه چین را بخواند و با آنان درباره نواده خویش اینگونه سخن گفت: «ببینید این شومپسر با نیاى خویش چه کرده است! اکنون که ایرانیان خفتهاند باید بتازیم و اگر بر آنان دست یابیم، دیگر همگان در آرامش خواهند زیست و گاه آن رسیده که بیم از دل برون کرده، کار آنان را یکسره کنیم».افراسیاب کارآگاهانى را براى وارسى سپاه ایران گسیل داشت و آنان بازگشتند با این سخن که ایرانیان همه خفتهاند و هیچ نگهبانى نیز نگماردهاند، گویى همه مردهاند و چون افراسیاب این سخن بشنید دلش روشنایى گرفت.
رنجهای بازنشستگان تامین اجتماعی در بیمارستان میلاد!
روزنامه جمهوری اسلامی: “آیا بیمارستان میلاد فروخته شده؟…” پیرمرد با محاسن سفید، فیشهای واریزی را در دست داشت؛ به راحتی قدم برنمیداشت اما مصمم بود که بداند چرا برای یک سرماخوردگی ساده در بیمارستان میلاد –بزرگترین بیمارستان ملکی تامین اجتماعی در کشور- باید 51 هزار و 500 تومان بابت دارو بپردازد، داروهایی بسیار ساده مثل قرص سرماخوردگی بزرگسالان و شربت سینه…. وقتی سراغ ما آمد که قبل از آن برای شکایت سراغِ کانون بازنشستگان رفته بود.با محاسن سفید و قد خمیده، بیست سال بعد از بازنشستگی، برای سرماخوردگی به بیمارستان میلاد تهران مراجعه کرده بود و مدتی در انتظار ایستاده بود؛ بعد از ویزیت توسط یک پزشک عمومی، نسخه در دست به داروخانه رفته و آنجا فهمیده بود که سی سال بیمه پرداختن و بیست سال کسر دو درصد از مستمری ناچیز بازنشستگی، فایدهای نداشته:”گفتند باید پول داروها را بدهی؛ پرسیدم مگر دارو و درمان در میلاد رایگان نیست، گفتند مدتیست که داروها پولی شده؛ گفتم حتی داروهای ساده سرماخوردگی؟! پس چرا من از آن سرِ شهر بکوبم بیاییم میلاد در صف بایستم و درد کمر و خستگی را تحمل کنم؛ چرا سی سال پول بیمه دادم؛ چه کسی تصمیم گرفته که داروهای بازنشستگان پولی باشد؟!””احمد قاسمی چندین سال از بازنشستگیاش میگذرد و سی سال به تولید کشور به عنوان یک کارگر زحمتکش خدمت کرده و هر سال به پول امروز، بیشتر از بیست و سه، چهار میلیون تومان پول به حساب تامین اجتماعی ریخته که قرار بوده نُه/ بیست و هفتم این پولها برای درمان صرف شود، آنهم درمان کاملاً رایگان در تمام بخشهای درمانی کشور؛ حالا اما درمان در همان مراکز ملکی تامین اجتماعی حتی برای سرماخوردگی رایگان نیست….قانون الزام تامین اجتماعی سال 1369 تصویب شد؛ این قانون میگوید که تمام نیازمندیهای درمانی کارگران و بازنشستگان از ویزیت پزشک گرفته تا رادیولوژی و دارو، حتی اعزام به همراه یک همراه به خارج از کشور باید صد درصد رایگان باشد؛ قبل از آن، اصل 29 قانون اساسی مصوب شده بود که تاکید میکرد “بیمه و درمان باید برای تمام آحاد مردم رایگان باشد”؛ اما بعد از سال 69، مسیر آنگونه که قانون میگوید پیش نرفت؛ کالاییسازی درمان از همان سالهای ابتدای دهه 70 آغاز شد و به جایی رسید که امروز داروهای ساده در بیمارستان میلاد، پولیست.